حکم قصاص آرمان بعد از سالها کشوقوس سحرگاه دیروز بنا بر خواسته اولیای دم غزاله به اجرا درآمد. به گزارش خبرنگار ما، آرمان متهم بود دختری به نام غزاله را که با او رابطه عاطفی داشت، با واردآوردن ضربات میله بارفیکس به قتل رسانده و جسدش را پنهان کرده است. جسد غزاله هرگز پیدا نشد و خانواده غزاله معتقد بودند آرمان میداند جسد دخترشان کجاست، اما سکوت میکند. بعد از قطعیشدن حکم قصاص آرمان تلاشها برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شد، اما آنها در نهایت قصاص را اجرا کردند.
آرمان متهم بود در سال ۹۲ دختر مورد علاقهاش به نام غزاله را به قتل رسانده است. آرمان و غزاله در سفری که خانواده این دو به ترکیه داشتند با هم آشنا شدند و رابطه عاطفی آنها شکل گرفت. سپس این رابطه به تهران کشیده شد و همچنان ادامه داشت. آرمان در اعترافات اولیهاش گفته بود وقتی روز حادثه غزاله به خانه او رفت بهدلیل اینکه غزاله تصمیم به جدایی و پایان رابطه داشت، با این دختر درگیر شد و سپس حین درگیری غزاله را هل داد که سرش به میله بارفیکس برخورد کرد و دچار خونریزی شد و سرانجام جانش را از دست داد. آرمان گفته بود جسد غزاله را داخل چمدان گذاشته و از خانه بیرون برده و کنار سطل زباله شهرداری رها کرده است. در ادامه تحقیقات گستردهای برای یافتن جسد غزاله انجام شد، اما جستوجوها هرگز به نتیجه نرسید و سپس آرمان هم اعترافاتش را پس گرفت. پسر جوان مدعی شد تحت فشار شدیدی قرار داشته و به همین دلیل چنین اعترافاتی کرده است. هرچند چند لکه خون روی دیوارهای خانه آرمان پیدا شد، اما این متهم همچنان منکر قتل شد. او در جلسات بعدی دفاعیاتش گفت غزاله پایش لیز خورد، روی زمین افتاد و، چون از پلهها پرت شده جانش را از دست داد.
فیلمهای دوربین مداربسته خانه آرمان نشان میداد او با یک چمدان از خانه خارج شده است، اما به گفته بازپرس به نظر نمیرسید این چمدان سنگین باشد و جسدی در آن قرار داشته باشد، با اینحال هرگز آرمان نگفت جسد غزاله را چه کرده است. آرمان در اعترافات اولیهاش گفته بود پیکر بیجان این دختر را کنار سطل زباله شهرداری رها کرده است، تحقیقات برای یافتن ردی از غزاله در سایتهای زباله هرگز به جایی نرسید و جنازه غزاله پیدا نشد. مادر غزاله گفته بود فقط در شرایطی حاضر است رضایت بدهد که آرمان بگوید جسد دخترش کجاست و بتواند قبری برای دخترش داشته باشد.
آرمان بارها تا پای چوبه دار رفت و بااینحال گفتههای قبلیاش را تکرار کرد و گفت نمیداند جسد غزاله کجاست و نشانی از او ندارد.
اولینبار که آرمان پای چوبه دار رفت، وکیلمدافع او مصاحبهای کرد و گفت مدارکی وجود دارد که نشان میدهد غزاله زنده است. او گفت: بهتازگی دفترچه بیمه غزاله مهر اعتبار خورده و مرخصی برای دو ترم از دانشگاه به او داده شده، این نشاندهنده زندهبودن غزاله است. همین امر منجر به تعویق اجرای حکم شد تا بررسی در این خصوص انجام شود. بررسیها نشان داد مرخصی دانشگاه و تمدید دفترچه بیمه به درخواست خانواده غزاله بوده است.
مادر غزاله گفت: من وضعیت روحی بسیار بدی دارم. از دانشگاه با خانه تماس گرفتند و گفتند غزاله به دانشگاه نمیآید، من هم همراه پدر غزاله به آنجا رفتم و خیلی گریه کردم و موضوع غزاله را گفتم. مسئولان دانشگاه دلشان به حال ما سوخت و گفتند دو ترم مرخصی برای غزاله در نظر میگیرند تا ما کمی آرام شویم. مدارک این حرف من موجود است و میتوان از دانشگاه استعلام گرفت. بااینحال درخواست اعاده دادرسی پذیرفته و حکم قصاص متوقف شد تا استعلامات لازم از دانشگاه و بیمه تأمین اجتماعی گرفته شود. مدتی بعد استعلامات و تحقیق از رئیس دانشگاه نشان داد گفتههای مادر غزاله درست است و شخصی که درخواست مرخصی کرده مادر غزاله بوده است. به این ترتیب آرمان یک بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
آرمان که بهدلیل نوجوانبودن مدتی را در کانون اصلاح و تربیت گذرانده بود، به زندان بزرگسالان منتقل شد. او در زندان درس خواند، در کنکور شرکت کرد و در رشته مهندسی پزشکی پذیرفته شد و تا مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس بهصورت غیرحضوری تحصیل کرد. او حالا مهندس جوانی بود که بهخاطر اتهامی که در نوجوانی به او وارد شده بود دوباره پای میز محاکمه رفت.
آرمان در جلسه دادگاه یک بار دیگر قتل را انکار کرد و گفت ضربهای به غزاله نزده و آنچه در اعترافات اولیهاش گفته بر اثر فشاری بوده که به او وارد کرده بودند و از ترس اعتراف کرده است. او گفت: من با غزاله اختلاف چندانی نداشتم و رابطه نسبتا خوبی با هم داشتیم و دلیلی وجود نداشت که بخواهم او را بکشم. غزاله از روی پلهها لیز خورد.
فهیمه حسینی، روانشناسی که با آرمان مصاحبه کرده و او را تحت نظر قرار داده بود، در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی شده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن را که یک کار فردی است، خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد.
این روانشناس به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: در نامهای که از غزاله به جا مانده است، آمده که آرمان «بچه است» و رفتارهای بچگانه دارد؛ بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. در نهایت شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران حکم بر قصاص صادر کرد و این حکم نیز مورد تأیید قرار گرفت. مراحل قانونی حکم انجام شد و برای بار چندم آرمان پای قصاص رفت.
هرچند اولیای دم مخصوصا مادر غزاله اصرار داشتند که خانواده آرمان هرگز عذرخواهی نکردهاند، اما تلاش فعالان اجتماعی و پدر و مادر آرمان که هر دو پزشک هستند و حضور شبانهروزی پدر و مادر آرمان مقابل در خانه مادر غزاله حکایت از مسئله دیگری داشت و نشان میداد آنها دستکم در چند ماه گذشته تلاش خود را برای جلب رضایت انجام دادند. بسیاری از فعالان اجتماعی و همچنین دایره صلح و سازش دادسرای جنایی تهران به همراه پدر و مادر آرمان برای جلب رضایت خانواده غزاله تلاش کردند، اما به نتیجهای نرسیدند تا اینکه آرمان روز گذشته یعنی سوم آذر به قرنطینه زندان برده شد. هرچند برخی اخبار حکایت از آن داشت که آرمان شب قبل از اجرا به قرنطینه برده شده بود، اما او ساعت ۱۰ شب با پدر و مادرش صحبت کرده و گفته بود به بند بازگردانده شده است تا اینکه خانواده آرمان نیمهشب در جریان اجرای حکم فرزندشان قرار گرفته و به همراه تعدادی از فعالان اجتماعی مقابل زندان رفتند که موفق به جلب رضایت نشده و در نهایت بعد از بارها پای اجرای حکم رفتن، در نهایت سحرگاه دیروز حکم قصاص آرمان بدون پیداشدن جسد غزاله اجرا و این پرونده بسته شد.
این اولین بار نیست که پرونده قتل توسط یک نوجوان چنین واکنشبرانگیز میشود. پرونده بهنود شجاعی پسری که او نیز در نوجوانی پسری دیگر را به ضرب چاقو کشته بود تا همین حد حساسیتبرانگیز شد و افکار عمومی بهدنبال جلب رضایت اولیای دم بودند، اما در نهایت با اصرار اولیای دم حکم قصاص او نیز اجرا شد.
مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرد از روز سهشنبه تلاشهای دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی مقامات قضائی دیگر برای متقاعدکردن خانواده شکور بهمنظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجددا شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجاییشهر دعوت شدند.
این تلاشها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی، از ساعت چهار صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایتگیری برای پروندههای مختلف قتل دارند، وارد سالن جلسات زندان رجاییشهر شدند. در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، وی و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش همه تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید و اولیای دم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.
در این جلسه علاوه بر تلاش افراد باسابقه در گرفتن رضایت برای پروندههای قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند. در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پرونده قتل دخترشان تصمیمگیری کنند.
پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا (ع) نیز با همراهداشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا (ع)، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بینتیجه ماند و آرمان عبدالعالی با وجود همه تلاشهای انجامشده در هشت سال گذشته، به سمت سالن اجرای حکم رفت و حکم قصاص او به اجرا درآمد.