صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۱۵۰۱۰
چند روز پیش در پارک نشسته بودم که مردی به من نزدیک شد و گفت رمال است و، چون احساس کرده من دچار مشکل هستم و نیاز به کمک دارم به سمت من آمده است. با ذهنیتی که نسبت به این نوع داستان‌ها داشتم احساس کردم راستش را می‌گوید و بی‌دلیل نیست که بین این همه آدم به سمت من آمده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۵ - ۲۶ آبان ۱۴۰۰

سرگرد سمانه مهربانی، کارشناس آموزشی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در یادداشتی  به پرونده یک رمال پرداخته است.

به گزارش شرق، وی نوشته است: نگاهم را به راهروی منتهی به اداره شانزدهم پلیس آگاهی می‌دوزم؛ اداره‌ای که به شکایات افراد قربانی آزار، تهدید یا آتش‌افروزی رسیدگی می‌کند.

روی نیمکت کنار ورودی اداره، زنی جوان نشسته و به زمین خیره شده است. به آرامی به او نزدیک می‌شوم و کنارش روی نیمکت می‌نشینم. آن‌قدر غرق در افکار خود است که متوجه حضورم نمی‌شود.

سلام می‌کنم و متبسم نگاهش می‌کنم. از صدای سلامم یکه‌ای می‌خورد و بعد با تعجب نگاهم می‌کند. توضیح می‌دهم برای ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی اتفاقی که برایش افتاده آنجا هستم و از او درخواست می‌کنم در صورت تمایل درباره شکایتش برایم حرف بزند.

پوزخندی می‌زند و می‌گوید: منظورتان این است که از حماقتم تعریف کنم؟ باشد بنویسید؛ بنویسید چطور با دست‌های خودم این بلا را به سرم آوردم.

۳۰ساله هستم و مجرد و بعد از گرفتن مدرک فوق‌لیسانس در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شدم.منزل ما در یکی از محلات مرفه‌نشین تهران است. یکی از تفریحات مورد علاقه من و دوستانم فال‌گیری بود.

یعنی کافی بود کسی آدرس و شماره یک فال‌گیر را به ما بدهد، بلافاصله با دوستانم قرار می‌گذاشتیم و برای گرفتن فال به آنجا مراجعه می‌کردیم. همیشه به فال و رمالی علاقه‌مند بودم و دوست داشتم ببینم چطور یک رمال و دعانویس کارش را انجام می‌دهد.

چند روز پیش در پارک نشسته بودم که مردی به من نزدیک شد و گفت رمال است و، چون احساس کرده من دچار مشکل هستم و نیاز به کمک دارم به سمت من آمده است. با ذهنیتی که نسبت به این نوع داستان‌ها داشتم احساس کردم راستش را می‌گوید و بی‌دلیل نیست که بین این همه آدم به سمت من آمده است.

مرد گفت می‌تواند به من کمک کند، ولی اینجا در خیابان محل مناسبی برای این کار نیست. با توجه به اینکه مادر و خواهرانم در خانه بودند، به نظرم آمد که مشکلی پیش نمی‌آید او را با خودم به خانه ببرم.

به‌همین‌دلیل از او خواستم به خانه ما بیاید. به خانه رفتیم و او را به خانواده‌ام معرفی کردم. آن مرد با ابزاری که در اختیار داشت شروع کرد به بررسی شرایط ما و بین همه به من اشاره کرد و گفت: تو همزاد داری و او اجازه نمی‌دهد که ازدواج کنی یا در سایر امور زندگی‌ات موفق باشی، ولی نگران نباش؛ من می‌توانم همزادت که تو را تسخیر کرده از بدنت خارج کنم.

آن‌قدر خوب نقش بازی کرد که همه ما حرف‌هایش را باور کرده بودیم. در ادامه خواست تا برای انجام کار به اتاق دیگری برویم، چون این کار نباید در حضور دیگران انجام می‌شد. مادر و خواهرانم در پذیرایی نشستند و ما به اتاق من رفتیم و او به جای خارج‌کردن مثلا همزاد، مرا مورد اذیت و آزار قرار داد و بعد به‌سرعت از آنجا رفت.

من آن‌قدر شوکه بودم که تا چند روز بعد نتوانستم واقعیت را به خانواده‌ام بگویم و وقتی به خودم آمدم برای شکایت به آگاهی مراجعه کردیم. یک تصویر احتمالی از چهره او طراحی شد و مشخصاتش را به همکاران‌تان دادم، اما واقعا بعید می‌دانم بتوان نشانی از او پیدا کرد.

می‌دانم الان دارید با خودتان فکر می‌کنید چطور می‌شود یک دختر تحصیل‌کرده امروزی تا این حد ساده‌لوحانه برخورد کند و اجازه بدهد کسی با ابزار خرافات او را اغفال کند؛ اما من اصلا به ذهنم خطور نمی‌کرد یک انسان تا این حد می‌تواند فریبکار باشد که برای رسیدن به نیات شوم خود این قصه‌ها را سر هم کند.

من آن مرد غریبه را به پشتوانه حضور خانواده‌ام به خانه بردم و این بلا به سرم آمد. در تعجبم از خانم‌هایی که به‌تن‌هایی به منزل رمالان و دعانویسان مراجعه می‌کنند و خود را در معرض هرگونه آسیب و سوءاستفاده مالی یا فیزیکی قرار می‌دهند.

ارسال نظرات
شهرزاد
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
شاخ در آووردم،
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
مشکل از برجامه که هنوز تکلیفش مشخص نشده!
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
به هیچ عنوان داستانش واقعی نیست !!!!!
مگه شده خانوادت توی حال باشن بعد یک نفر توی اتاق بغلی تجاوز کنه
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
به هیچ عنوان داستانش واقعی نیست !!!!!
مگه شده خانوادت توی حال باشن بعد یک نفر توی اتاق بغلی تجاوز کنه
ناشناس
۱۱:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
خاك بر سرت كه به رمال اعتقاد داري حقتونه هر چي سرتون بياد
ناشناس
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
قدیم زمانی که حمامهای عمومی خزینه داشت تقصیر را به گردن آب حمام می انداختند
ناشناس
۱۱:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
ضمن همدردی با این دختر خانم و با امید به اینکه فرد متجاوز به زودی دستگیر شود؛ آیا مسئول اینکه دختر تحصیلکرده سی ساله این مملکت انقدر ابلهانه و ساده لوحانه عمل می کند؛ کیست؟!! واقعا چرا در کشور ما علیرغم ادعاهای دینی؛ پرداختن به مسایل اجتماعی و اخلاقی( نه از نوع کنترل بیرون ماندن تارهای موی از مقنعه) انقدر فشل است؟ متولی این امر کیست؟
بابی
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
دروغ می بافی حسابی دختر .
غیر ممکنه به زور این کار رو بکنه
بابی
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
دروغ می بافی حسابی دختر .
غیر ممکنه به زور این کار رو بکنه
ناشناس
۱۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
اما من اصلا به ذهنم خطور نمی‌کرد...
تو ذهن داری؟
ناشناس
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
خخخ
فشفشه اش رو فرو کرده و جیم شده
برو دختره حقه باز شماها ابلیس رو درس میدید کم فیلم بازی کن
ناشناس
۱۱:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
دروغه معلوم نیست چیکار کرده حالا انداخته گردن رمال وگرنه خونواده توی حال نشستن بعد اون به تو توی یه اتاق دیگه توی همون خونه تجاوز می کنه و تو هم جیکت در نمیاد؟
ناشناس
۱۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۶
ایراد از سیستم آموزشی هست که این افراد ازش بیرون اومدن