فراروـ قسمت چهارم سریال جزیره به نویسندگی علی طالب آبادی و کارگردانی سیروس مقدم یکشنبه ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«ارشد با تلاش صحرا نجات پیدا میکند و کریم برای قدردانی از صحرا شاهد را با ده هزار دلار پاداش به سراغش میفرستد و این اقدام باعث ناراحتی صحرا میشود. نجات ارشد به خاطر پول و پاداش نبود، جرقه عشق زده شده است. خانواده شاهنگ در برابر این عشق جبهه میگیرند، آنها بیگانهها را در خانواده برنمیتابند؛ بنابراین توطئهها علیه صحرا شروع میشود و...»
بعد از شب پر خطر دریا و اتفاقاتی که برای صحرا و ارشد افتاد، هر دو نجات مییابند و در خشکی از هم جدا میشوند. ارشد تحت مراقبتهای فوری پزشکی خانوادهاش قرار میگیرد و صحرا هم به همان اتاق هتل بر میگردد. شاهنگ بزرگ از بازگشت و سلامتی پسرش خوشحال است و ترتیبی میدهد که پاداشی خوب به دست صحرا برسد. شاهد در زمان ملاقات با صحرا میبیند که صحرا همچنان در دستگاه هولدینگ شاهنگ سرک میکشد؛ بنابراین بعد از دادن پاداش به سراغ اقدامات دفاعی لازم برای رد کردن این دردسر میرود.
همه خانواده رابطه عاطفی ارشد و صحرا را فهمیدهاند؛ حتی زودتر از خودشان! بنابراین جلسات خانوادگی شروع میشود. آذین از یک طرف، ماهک از سمتی دیگر و شاهد هم به نحوی متفاوت. اما آنچه آنها را متحد نگه میدارد، هدفی است که برای دور نگه داشتن ارشد از صحرا دارند. ارشد و صحرا هم که فارغ از این هیاهو نرد عشق میبازند، زمان قرارهای آیندهشان را تعیین میکنند تا اینکه ماهک پا پیش میگذارد و...
جزیره با گذشت چهار قسمت با سرعتی کم و بهآرامی داستانش را پیش میبرد. داستانی که هنوز هسته مرکزی و کنش اصلیاش مشخص نشده است. زنهای خانواده شاهنگ در پی سرمایهگذاری برای خودشان و به دور از چشم مردان هستند، بحثی جزئی برای جانشینی شاهنگ بزرگ وجود دارد، ارشد ناگهان چشمانش روی عشق را دیده است و صحرا در میانه تهیه گزارش از مسابقات والیبال با هولدینگ شاهنگ و ارشد درگیر شده است.
در عین حال سریال تلاش میکند که در سکانسهایی کوتاه هریک از شخصیتها را در تنهاییشان و در خلوت خانوادگیشان نشان بدهد تا بعدتر از انگیزهها و کنشهایشان رونمایی کند. اما این معرفی شخصیتها تا این قسمت جواب نداده است. زنهای خانواده شاهنگ بیشتر کاریکاتور آدمهای تیز و توطئهگر هستند. آنها حتی خودشان هم درباره خودشان ادعای "خفن" بودن دارند که بیشتر به شوخی میماند.
مردها هم همگی منفعل نشان داده میشوند. در نماهای بسته حرص و مترصد فرصت بودن برای کاری دیده میشود؛ اما در عمل هیچ. این وضعیت انفعال برای شخصیت مردان شاید جالب باشد؛ اما برای کل سریال به نقطه ضعف تبدیل شده است؛ چراکه آنچه در نهایت در این چهار قسمت دیده میشود، زنان و مردان پولدار و "خفنی" هستند که تقریبا هیچ کاری نمیکنند، فقط ژست میگیرند و شیطنتهای کوچک جوان اول خانواده را تماشا میکنند.
برای صحرا بیشتر و ملموستر از سایرین شخصیتپردازی صورت گرفته است؛ اما آن هم با انتخابهای غلط و دم دستی بد از آب در آمده است. خبرنگار عدالتخواهی که سر در پروندههای جنجالی میکند، در مسابقات والیبال چه میکند؟
به هر روی با سرعتی که جزیره پیش میرود و باتوجه به تعداد قسمتهایی که قرار است پخش شود، به نظر میرسد که بسیاری از جزئیات بدون پرداخت باقی خواهد ماند و جزیره بیشتر به عشق و وصال و جدایی ارشد و صحرا بپردازد.