صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۱۴۱۹۵
خنثی کردن هرگونه نزدیکی دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده برای دولت یهود به منظور حفظ موقعیت خود به عنوان تنها متحد ممتاز واشنگتن در منطقه ضروری است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۲۲ آبان ۱۴۰۰

اردوان امیراصلانی در روزنامه اعتماد نوشت؛ اختراع دشمن مفید در سیاست مانور شناخته شده‌ای برای توجیه لفاظی امنیتی و انحراف افکار عمومی داخلی یا بین‌المللی از مسائل واقعی کشور و دفاع از منافع خودی است. رویارویی بدون اعمال فشار بر دشمن و در حالت ایده‌آل اجتناب یا غلبه بر او، ابزار تحمیلی حکومت برای ایجاد فضای تنش دایمی و دسترسی به اهدافی غیر از جنگ را میسر می‌سازد.

کره شمالی به دلیل ایجاد تنش و رویارویی با جامعه بین‌المللی، به‌طور متناقض به جلب توجه برای دریافت کمک‌های بشردوستانه و همچنین متحد ساختن جمعیت خود با رژیمی شکننده مشهور است. باید یادآور شد که در عربستان سعودی نیز محمد بن سلمان با استفاده از همین استراتژی برای تحکیم قدرت مستبدانه خود ایران را به عنوان دشمنی که باید شکست بخورد، قلمداد کرده است. در بازی رویارویی دایمی، اسراییل از گذشته استاد این استراتژی بوده است.

با توجیه اظهارات رییس‌جمهور پیشین ایران محمود احمدی‌نژاد که خواستار نابودی و حذف اسراییل از روی نقشه شده بود، مدت‌هاست که ایران از سوی دولت یهود به عنوان دشمن شناخته می‌شود. قطعا روابط میان تل‌آویو و تهران به‌طور غیرقابل انکاری مخدوش است. با این حال، در لفاظی‌های اسراییل نسبت به تنها قدرت بزرگ خاورمیانه که قادر به رقابت با اسراییل است، خشونت و ثبات بی‌نظیری وجود دارد.

کافی است سخنانی را که ابراهیم رییسی و نفتالی بنت در سپتامبر گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل ایراد کردند را با هم مقایسه کنیم. در حالی که رییس‌جمهور ایران به رسم پیشینیان خود به اشارات معمولی و مختصر به اشغال سرزمین‌های فلسطین و سرنوشت تحمیل شده به نوار غزه توسط «رژیم اشغالگر صهیونیستی» بسنده کرد، تقریبا یک‌سوم سخنان نخست وزیر اسراییل به اتهاماتی نظیر جنایات رژیم ایران، ادعای سلطه بر منطقه خطرات پیشرفت‌های هسته‌ای ایران و نقش امریکا در پیشرفت منطقه و مذاکرات برای توافقات چند جانبه تحت حمایت امریکا اختصاص یافت.

تضاد ارایه شده توسط نفتالی بنت رهرو صادق راه بنیامین نتانیاهو، حاکی از وسواسی کاملا حساب شده است. این امر به شکل محسوسی در افزایش بودجه دفاعی اسراییل (۵۸ میلیارد شکل یا تقریبا ۱۷ میلیارد دلار برای سال ۲۰۲۲ که ۱.۵ میلیارد آن صرفا به آمادگی تسلیحاتی علیه ایران اختصاص می‌یابد) برای حملات مختلف دولت عبری علیه تهران در دو سال گذشته و حتی تسریع و توسعه طرح‌های تهاجمی نمایان است. علاوه بر تاکید بر قدرت نظامی، افزایش بودجه تسلیحاتی حاکی از آن است که این کشور همچنان به سیاست‌های خصمانه خود در قبال همسایگان پایبند است.

در واقع اسراییل منافع زیادی در حفظ تنش دایمی با ایران دارد. کسی حق ندارد اسراییل را به برهم زدن توازن منطقه از طریق سیاست خارجی تهاجمی متهم سازد یا از سیاست داخلی جدایی‌طلبانه یا اشغال غیرقانونی سرزمین‌های فلسطینی انتقاد کند، زیرا در ذهن رهبران پیاپی اسراییل مشکل واقعی خاورمیانه ایران است. در این راستا، خنثی کردن هرگونه نزدیکی دیپلماتیک میان ایران و ایالات متحده برای دولت یهود به منظور حفظ موقعیت خود به عنوان تنها متحد ممتاز واشنگتن در منطقه ضروری است.

با این حال، این وضعیت با ایجاد فضایی مملو از بی‌ثباتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که منجر به ظهور تروریسم، روابط تجاری ناموفق و احتمالا کشاندن واشنگتن به جنگ‌های منطقه‌ای بی‌پایان می‌شود همانند دامی برای دیپلماسی و منافع امریکا محسوب می‌شود.

در صورت لزوم ایالات متحده به خوبی می‌داند چگونه شور و اشتیاق متحدانش در خاورمیانه را برای تضمین اهداف خود، چه در رابطه با ایران و چه با سایر کشور‌ها فرو نشاند. عربستان سعودی بهای آن را پرداخته است. عدم حمایت کامل دولت بایدن از تمایلات عربستان به جنگ علیه ایران سرانجام این کشور را به کانال‌های دیپلماتیک بازگرداند و از زمان ازسرگیری مذاکرات بین دو کشور با میانجیگری عراق موفقیت‌های نسبی نیز حاصل و این ابتکار با استقبال خوبی مواجه شده است. هر دو کشور به خوبی می‌دانند که از حفظ ثبات منطقه و روابط صلح‌آمیز بیشتر سود می‌برند تا جنگ و در این مورد به خصوص به نظر می‌رسد که سیاست واقعی غالب است.

آیا دولت عبری می‌تواند همین خرد را از خود نشان دهد؟ به تبعیت از کره شمالی، تصور اینکه این کشور از لفاظی و زرادخانه نظامی خود دست بکشد، دشوار است و با وجود فشار‌های امریکا این امر تا حد زیادی به سیاست جهانی اسراییل تبدیل شده است. در واقع، خاتمه دشمن‌سازی از ایران اسراییل را وادار به تغییر موضع در قبال مناقشه فلسطین کرده و این کشور را بیشتر در معرض نفوذ ایالات متحده در این زمینه قرار می‌دهد.

در نهایت، مساله‌ای که اکنون مطرح است استراتژی رویارویی به نام منافع داخلی است که در دوران جنگ سرد مرسوم بود و ایالات متحده هنوز هم در مقابل چین از آن استفاده می‌کند. اما اکنون این استراتژی در مقابل بلوغ سیاسی و استراتژیک معین منسوخ به نظر می‌رسد. اعتقاد به رویارویی حتمی اشتباهی رایج در روابط بین‌الملل است، اما عادت‌های بد قدیمی به سختی از بین می‌روند.

ارسال نظرات