من از حضور همه جوانانی که در خیابانها خواستار مقابله با چالش گرمایش جهانی بودند و برخی از فناوریهای شگفتانگیزی که توسط مبتکران و سرمایه گذاران برای کمک به بهبود وضعیت آب و هوایی پیشنهاد شده بود حیرت زده شدم. این نشست شبیه نشستهای پیشین نبود که در آن همگان منتظر معاملههایی بودند که توسط دیپلماتها و سیاستمداران جمع شده در پشت درهای بسته صورت میگیرند. با افراد بسیاری صحبت کردم و از این موضوع خرسند هستم.
با این وجود، یک پرسش در این نشست برایم مطرح شد. زمانی که میبینید تا چه میزان برای دولتها دشوار بوده تا شهروندانشان را متقاعد سازند که در فروشگاهها از ماسک استفاده کنند یا واکسینه شوند تا از خود و همسایگان و پدربزرگ و مادربزرگهایشان در برابر شیوع کرونا و جانباختن بر اثر آن محافظت کنند چگونه میتوانیم اکثریت بزرگی از جمعیت جهان را به همکاری در سطح بین المللی وادار کنیم تا در سبک زندگیشان فداکاری نشان دهند فداکاریای که برای کاهش اثرات مخرب فزاینده ناشی از گرمایش جهانی ضروری است.
برای اولین بار احساس کردم که نمایندگان «بزرگسال» حاضر در نشست امسال بیشتر از «بچه» های بیرون سالن میترسند تا از یکدیگر یا از اصحاب رسانه و مطبوعات.
آشکار است که اینترنت و رسانههای اجتماعی باعث تقویت نیروی جوانان شده و آنان قدرتشان را در در گلاسکو نشان دادند تا مذاکره کنندگان بزرگسال به عنوان رهبران کشورهای جهان سرزنش و شرمنده شوند. همه کسانی که در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۲ میلادی متولد شده و با فناوری دیجیتال بزرگ شدهاند اکنون بزرگترین گروه جمعیتی جهان با ۲.۵ میلیارد نفر جمعیت را تشکیل میدهند. حضور آنان در این نشست محسوس بود.
این جوانان خواستار آیندهای امن هستند. آنان میخواهند سیاستمداران با توجه به علم برای حل معضلات اقلیمی و آب و هوایی و زیست محیطی چارهای بیاندیشند. «گرتا تونبرگ» در سخنرانی خود با جسارت گفت که سیاستمداران با واژگان و شعارهای توخالیشان رویاها و کودکی او را دزدیده اند. او هشدار داد کل اکوسیستم در حال فروپاشی است و تنها چیزی که سیاستمداران درباره آن صحبت میکنند پول و افسانههایی درباره رشد اقتصادی ابدی است.
بحران آب و هوایی یک بحران عادلانه نیست. کسانی که بیشترین آسیب را از پیامدهای آن متحمل میشوند اغلب همانهایی هستند که در وهله نخست کمترین کار را برای ایجاد این بحران انجام داده اند. بحران آب و هوایی را نمیتوان در چارچوب نظامهای سیاسی و اقتصادی کنونی حل کرد. این یک نظر نیست بلکه یک واقعیت است.
پس از نشست اخیر خبر خوب آن است که در بحث تغییرات آب و هوایی جوانان پیروز شدند. دولتها و صاحبان صنایع نیز میگویند: «ما متوجه پیام شما شدیم و در حال کار روی آن هستیم». خبر بد، اما آن که هنوز فاصله زیادی بین آن چه دانشمندان میگویند از طریق کاهش فوری استفاده از زغال سنگ و نفت و گاز که منجر به گرمایش زمین میشوند و آن چه دولتها و صاحبان مشاغل، صنایع و شهروندان عادی آماده انجام هستند وجود دارد.
دولتها تا زمانی که انرژی پاک کافی جایگزینی وجود نداشته باشد سوختهای فسیلی کثیف را کنار نخواهند گذاشت. این امر یا نیازمند گذر زمان طولانی است یا با فداکاریهای بسیار بیشتر از آن چه در نشست حاضر مورد بحث قرار گرفت امکانپذیر است.
باید دست از توهم برداریم. دست از کارهای احمقانهای مانند تعطیلی نیروگاههای هستهای در آلمان صرفا برای نمایش این که چقدر سبز و طرفدار محیط زیست هستیم و سپس این واقعیت را نادیده گیریم که بدون وجود انرژیهای تجدیدپذیر آلمان اکنون به سوزاندن کثیفترین زغال سنگها روی آورده است. این نمایش اخلاقی واقعا نتیجه معکوس دارد.
اکنون انسان خردمند امروزی باید درک کند که حفظ آینده ما نیاز به درد و فداکاری دارد. در حال حاضر بدون فداکاری در تغییر سبک زندگیمان تنها امیدمان طراحی و به کارگیری فناوریهایی است که به مردم عادی اجازه میدهد کارهای خارق العادهای انجام دهند.
*ستوننویس نیویورک تایمز
منبع: نیویورک تایمز
ترجمه: فرارو