کیهان نوشت: در ایران یک جریان عجیب و غریب وجود دارد که به طور کلی منکر حقایق آشکار درباره آمریکاست و در این میان افرادی پیدا میشوند که آنچنان دفاعی از آمریکا میکنند که در خود آمریکا چنین دفاعی از سیاستها و وضعیت حکومت این کشور نمیشود!
شاید گزافه نباشد اگر بگوییم در حال حاضر در هیچ کشوری افراد بهاندازه ایران به خود جرأت نمیدهند از آمریکا دفاع و تبلیغ کنند، حتی در خود آمریکا! این افراد مخلوط هستند؛ بعضی باسابقه راست مثل سلطنتطلبها و بعضی با سابقه چپ مذهبی مثل برخی از اعضای حزب منحله مشارکت و شماری از عناصر سازمان سابق مجاهدین انقلاب اسلامی از آمریکا و سیاستهای ضدایرانی آن حمایت میکنند.
پنجشنبه شب گذشته به مناسبت سالگرد ۱۳ آبان ترکیب عجیبی از سازمان بدنام منافقین، عناصر بدنام سلطنتطلب، عناصر جبهه ملی و نهضت آزادی، عناصر حزب اتحاد ملت یا همان مشارکت سابق، بعضی از عوامل حزب کارگزاران سازندگی و چهرههایی مثل دکتر صادق زیباکلام در «کلابهاوس» تلاش وسیعی کردند که در مسایل فیمابین ایران و آمریکا، آمریکا را طرف مظلوم و ایران را طرف طاغی و یاغی معرفی نمایند! یکی از این افراد مدعی شد من یک فهرست از اقدامات ضدآمریکایی ایران دارم و میتوانم بگویم آمریکا در طول دوران حیات سیاسیاش هیچ ظلمی به ایران نکرده است! بقیه همین جهت را پی گرفتند و این دستمایه یک بحث پنج ساعته بین این جریان بود.
آنچه این آقایان «اشغال» سفارت آمریکا میخوانند، به هیچ وجه نقطه آغاز مسایل فیمابین ایران و آمریکا در دوره جمهوری اسلامی نیست. در خود سفارت آمریکا اسناد اقدامات براندازانه واشنگتن با اسم، عناوین، تاریخ و جزئیات فراوان دیگر ثبت و توسط «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» منتشر شده است. همین سفارت میگوید آمریکا در حد فاصل بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ در خرابکاریهای گنبد، کردستان، آذربایجان، بلوچستان و خوزستان نقش داشته و بلکه کانون اصلی و نقطه فرماندهی و مدیریت این اقدامات بوده است.
به دفعات در اسناد همین سفارت، هدفگذاری آمریکا، ممانعت از تثبیت نظام اسلامی ایران عنوان شده است. با این وجود چرا در چهل و دومین سالگرد تصرف لانه فتنه آمریکایی، عدهای اصل ماجرا را تکذیب و داستانسرایی معرفی مینمایند؟
با توجه به آنچه گذشت یک سؤال اساسی این است که آمریکا تا چه حد توانسته در سیستم فرهنگی، آموزشی و سیاسی ایران نفوذ کند و افراد را به خدمت بگیرد؟ مشخص کردن حد این موضوع خیلی دشوار است، اما میتوانیم بگوییم دشمن خیلی جلو آمده است و این از ظواهر امر و توجیهات هر روزهای که برای حمایت از سیاستهای آمریکا میشود، پیدا است و برای این مسئله باید فکری کرد.
البته در تمامی موارد چاره کار فقط در اخراج افراد نیست؛ چرا که این از یک سو هزینههای سنگینی دارد و از سوی دیگر اخراج سبب خشکیدن ریشهها نمیشود. تجربه هم به ما میگوید کار با برداشتن افرادی و گذاشتن افرادی دیگر به جای آنها همواره به سامان نمیرسد.
ما در این عرصه باید فکری برای «تولید» کنیم این تولید در عرصههای آموزشی، فرهنگی و رسانهای چاره چنین ناهنجاریهای فکری میباشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی چندین سال پیش بحث لزوم راهاندازی «کرسیهایاندیشهورزی» را یادآور شدند. در این کرسیها باید افرادی که منطق قوی دارند به میدان بیایند و با بیانی مستدل و مستند فضای مجامع علمی و آموزشی و رسانهای و... کشور را روشن کنند.