صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۱۱۹۳۷
اصلاح‌طلبان در ائتلاف‌های استراتژیک خود چندان کامیاب نبوده‌اند و این گزاره را بسیاری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب تصدیق می‌کنند؛ اما اکنون محمود صادقی، از اعضای جبهه اصلاحات ایران، گفته است که امکان ایجاد ائتلافی جدید وجود دارد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۰۹ آبان ۱۴۰۰

هرچقدر ردصلاحیت‌های گسترده برای ورود اصلاح‌طلبان به عرصه سیاست رسمی مانعی مهم قلمداد می‌شود، پراکندگی نظری نیرو‌های اصلاح‌طلب و عدم توفیق آن‌ها در رسیدن به یک مانیفست روشن نیز از درون برای آن‌ها مانع تولید می‌کند تا اصلاح‌طلبان نتوانند گفتمانی روشن در سال ۱۴۰۰ از خود ارائه دهند.

به گزارش شرق، آن‌ها گرچه در مقاطع مختلف سعی کرده‌اند به این وحدت نظری دست یابند و برای مثال از مقطعی به بعد کوشیدند اختلافشان با چهره‌ای مانند اکبر هاشمی‌رفسنجانی را کنار بگذارند و حتی موفق به وحدت عملی در حوزه ورود به انتخابات شدند؛ اما هیچ‌گاه اختلاف دیدگاه‌های بنیادین بر سر موضوعاتی مانند توسعه سیاسی و اقتصادی میان آن‌ها رفع نشد؛ به‌نوعی وحدت طیف‌های مختلف اصلاح‌طلبی بیشتر نوعی راهبرد استراتژیک برای توفیق انتخاباتی بوده است تا یک ائتلاف یا به‌نوعی هم‌نظری گفتمانی تا از دل آن یک مانیفست جامع بیرون آید.

برای مثال ائتلاف اصلاح‌طلبان با نیرویی اصولگرا و البته راست‌گرا در حوزه اقتصادی صرفا از سرِ بیرون‌آمدن از انزوای ناخواسته بعد از حوادث ۸۸ بود که همین ائتلاف زمینه بروز مشکلات عدیده‌ای را ایجاد کرد؛ از جمله نادیده‌گرفته‌شدن اصلاح‌طلبان از سوی دولت روحانی تا جایی که بعد از انتخابات سال ۹۶ علاوه‌بر به‌حاشیه‌رفتن مهم‌ترین نیروی اصلاح‌طلب موجود در دولت، یعنی جهانگیری، گفته شد که روحانی با سبد رأی خود و نه اصلاح‌طلبان روی کار آمد؛ انکاری که خط بطلانی بر همه حمایت‌های اصلاح‌طلبان کشید.

البته طبیعی بود که روحانی بیشتر از نیرو‌های دلخواه خود در دولت استفاده کند، زیرا هر رئیس‌جمهوری برای پیشبرد اهدافش نیرو‌های مورد اعتماد خود را به کار می‌گیرد؛ بنابراین مشخص است که ائتلاف استراتژیک اصلاح‌طلبان با روحانی به‌دلیل فقدان نزدیکی گفتمانی اثربخش نبود و حتی باعث شد اعتماد عمومی به اصلاح‌طلبان نیز مخدوش شود.

همین ائتلاف در سال ۹۴ در عرصه انتخابات مجلس نیز به چشم خورد و اصلاح‌طلبان با ارائه لیست «امید» و با عنوان «ائتلاف فراگیر اصلاح‌طلبان: گام دوم» برای به‌دست‌آوردن حداکثری کرسی‌های مجلس با هر نیرویی ولو کاملا غیراصلاح‌طلب به توافق رسیدند، اما آن نیز با شکست مواجه شد و نمایندگانی که از نردبان اصلاحات برای رسیدن به مجلس استفاده کرده بودند، به محض ورود به مجلس یا خود را ذیل مستقلین معرفی کردند یا حتی به‌صراحت در پایگاه متبوع خود یعنی اصولگرایی جای گرفتند؛ چنان‌که ناکامی عارف در چند دوره انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس ناشی از رأی برخی نمایندگان لیست امید به علی لاریجانی بود که در نهایت فراکسیون امید که قرار بود یک فراکسیون قدرتمند اصلاح‌طلبی باشد، گاهی به بازوی پنهان اصولگرایان تبدیل می‌شد.

‌با ذکر این اوصاف می‌توان دریافت که اصلاح‌طلبان در ائتلاف‌های استراتژیک خود چندان کامیاب نبوده‌اند و این گزاره را بسیاری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب تصدیق می‌کنند؛ اما اکنون محمود صادقی، از اعضای جبهه اصلاحات ایران، گفته است که امکان ایجاد ائتلافی جدید وجود دارد.

او به «ایسنا» گفته است: «برای پیش‌بینی انتخابات ۱۴۰۲ خیلی زود است. دیدگاه شخصی من این است که شاید فضای سیاسی موجود کشور، انگیزه‌ای برای ایجاد ائتلاف فراگیر میان نیرو‌های سیاسی رانده‌شده از راست میانه تا اصلاح‌طلبان و نیرو‌های ملی‌مذهبی شود. جریان‌هایی که قائل به حرکت مسالمت‌آمیز و حضور در انتخابات هستند، ولی عرصه برای حضور آن‌ها تنگ شده است. در واقع دغدغه و درد مشترک می‌تواند این جریان‌ها را کنار هم قرار دهد».

این شکل از ائتلافِ تازه‌مطرح‌شده بازهم همان ایرادی را دارد که در گذشته نیز وجود داشته است؛ یعنی اصلاح‌طلبان صرفا برای توفیق انتخاباتی دور یکدیگر جمع شوند و تنها بحث و البته هدف انتخابات باشد ولاغیر، زیرا اصلاح‌طلبان خود یک مجموعه واحد نیستند و در خودشان طیف‌های متعددی وجود دارد که علاوه‌بر اختلاف نظر درباره چگونگی ورود به موضوعات سیاسی روز مانند انتخابات در حوزه‌های نظری مانند نوع نگاه به اقتصاد تفاوت دیدگاه‌های واضحی دارند؛ چه رسد به ائتلاف نیرو‌های ملی‌مذهبی با راست میانه.

اگر حزب کارگزاران و حامیان اکبر هاشمی‌رفسنجانی یا اعتدالی‌ها با محوریت حزب اعتدال و توسعه را راست میانه تلقی کنیم، نیرو‌های ملی‌مذهبی مهم‌ترین مشکلات بنیادین خود را با ایشان دارند و نوع نگاه آن‌ها به دوران هاشمی‌رفسنجانی بر هیچ‌کس پوشیده نیست؛ از جمله انتقاد‌هایی که آن‌ها نسبت به رویکرد دولت هاشمی در مواجهه با خودشان داشته و دارند و شاید از معدود نیرو‌های تحول‌خواهی قلمداد شوند که برخلاف عموم اصلاح‌طلبان هنوز هاشمی را تقدیس نمی‌کنند.

از طرفی حتی اگر قرار باشد چنین ائتلافی باز هم اصلاح‌طلبان را به قدرت برساند، نقض‌غرضی رخ خواهد داد، زیرا نیرو‌های نهضت آزادی در تمام این سال‌ها از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت می‌شدند؛ شاهد مثالش مرحوم ابراهیم یزدی است که در هر دوره‌ای که برای انتخابات ریاست‌جمهوری نام‌نویسی می‌کرد، ردصلاحیت می‌شد.

بنابراین اگر منظور از ائتلاف اصلاح‌طلبان، راست‌گرایان میانه و ملی‌مذهبی‌ها، پیروزی در انتخابات است، حتما چنین هدفی محقق نمی‌شود، زیرا زمینه ردصلاحیت گسترده‌تر اصلاح‌طلبان فراهم می‌شود؛ اما اگر جلب نظر مردم است که شاید این مقصود نیز حاصل نشود، زیرا اولا مردم خاطره خوشی از ائتلاف‌های اصلاح‌طلبان در ذهن ندارند، ثانیا دغدغه امروز مردم ایران دیگر بحث‌های سیاسی نیست و اقتصاد جایگزین همه‌چیز شده است و شاید مانند میانه دهه ۷۰ برای مردم مهم نباشد که نیرو‌های رانده‌شده از قدرت دور هم جمع شوند یا خیر.

در شرایط کنونی به نظر می‌رسد مهم‌ترین نیاز جبهه اصلاحات بازگرداندن اعتماد ازدست‌رفته عمومی باشد نه طراحی ائتلاف‌های احتمالی آینده، زیرا تا روشن نشود که دقیقا چه نیرو‌هایی اصلاح‌طلب فرض می‌شوند و جبهه اصلاحات در ابعاد مختلف اعم از سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ چه دیدگاه‌هایی دارد و چه خط قرمز‌هایی برای اصلاح‌طلب‌بودن یا خروج از اصلاح‌طلبی وجود دارد مردم با توده‌ای بی‌قاعده از نیرو‌های سیاسی مواجه‌اند که از هیچ تلاشی برای ورود به قدرت رسمی فروگذار نمی‌کنند؛ حالتی که اتفاقا با اهداف سنتی جبهه اصلاحات در تضاد است، زیرا دولت برآمده از دوم خرداد ۱۳۷۶ برخاسته از مطالبات عمومی مردم بود و جامعه آن زمان خاتمی و اصلاح‌طلبان را نماینده واقعی خواسته‌های خود تلقی می‌کردند؛ این در حالی است که ائتلاف‌های پیاپی کنونی به‌هیچ‌وجه باعث نزدیک‌شدن اصلاح‌طلبان به جامعه نمی‌شود.

از سوی دیگر مرجعیت سیاسی در میان اصلاح‌طلبان نیز مخدوش شده است و دیگر حتی سیدمحمد خاتمی نیز نمی‌تواند سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را متحد کند که شاهد مثالش دو دعوت او در انتخابات‌های مجلس ۹۸ و شورا‌های ۱۴۰۰ و البته دعوت نیم‌بند او برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ است. با این اوصاف شاید لازم باشد که اصلاح‌طلبان تکلیف جایگاه لیدری در جبهه اصلاحات را نیز معلوم کنند و نه با عبور از خاتمی بلکه با بازتعریف جایگاه حقوقی او در جبهه اصلاحات زمینه وحدت عملی و نظری را فراهم کنند.

در پایان ذکر مجدد این نکته هم خالی از لطف نیست که شاید بزرگ‌ترین دستاورد اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی وحدت بر سر مانیفستی جامع باشد تا در آن صورت نه ائتلاف موردی، بلکه یک وحدت فراگیر میان هر نیرویی که آن مانیفست را قبول داشته باشد، ایجاد شود.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
صفر + صفر= صفر
ناشناس
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
حضرت علی علیه السلام میفرماید رخدادهای زمانه باعث غربال ادمیان میشود
گذر زمان و وقایعش ماهیت درونی و وجودی افراد را هویدا میکند...
وضوح سیمای اصلاحاتچی ها هم بر همین مبناست...
ناشناس
۱۰:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۰۹
دولت و مجلس و قوه قضائيه در ايران حتي قدرت يك نگهبان دم در يك اداره را ندارد و همگي مطيع و غلامان نهاد خاص و امنيتيها هستند !!!!!!!!!!!!!!