«این پتوها را بخاطر سرما و گرد و خاک زدهایم». این جواب چند تن از ساکنان این خانههاست، مهاجران افغانستانی که نزدیک به ۴ دهه زندگی خود را در آن گذراندهاند. در کمپی به نام شهرک مهمانشهر در تربتجام استان خراسان رضوی.
در ابتدای گشت و گذار در این شهرک وجه مشترکی در این خانهها توجهم را جلب کرد. پتوهای رنگ و رو رفته و پوسیدهای که جلوی در هر خانه محکم شده و از ظاهرشان پیدا بود که در معرض باد و گرد و خاک فرسوده شدهاند. هر دفعه که پاره میشوند، ساکنان دوباره وصلهپینهشان میکنند. به همین خاطر است که صورتی چهلتکه پیدا کردهاند.
اما چیز دیگری هم در آنها توجه مرا به خودش جلب کرد! این پتوها از زبان بصریِ شکل، فرم، رنگ و خط برای من مانند هنر انتزاعی (Abstract art) بود. زبانی که به صورت ناخواسته، یا بهتر است بگویم، طی جریان طبیعی زندگی در این محیط شکل گرفته و نتیجهاش به وجود آمدن این اثر است. اثری که همچنان ادامه دارد، حتی در همین لحظه که این متن توسط مخاطبی خوانده میشود. با این حال، هر چند این انتزاع شکل گرفته در این پتوها هیچ ارزش و اهمیتی برای ساکنان این خانهها ندارد و رد هیچ رنج و زخمی را از تن این مهاجران پاک نمیکند، چون در اینجا پتوها نقش محافظ را دارند، محافظ در برابر سرما و گرد و خاک.
نزدیک به ۲۳۰۰ مهاجر افغانستانی در شهرک مهمانشهر ساکناند. این کمپ در سال ۱۳۷۳ با ۱۰۰۰ چادر تاسیس شد که بین سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ خانههایی به عنوان سرپناه دائمی برایشان ساخته شد.