صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۹۰۶۰
مهلا می‌گوید: «احساس کردم پشتم می‌سوزد. یک لحظه نشستم و دستم را روی پهلویم قرار دادم و دیدم آغشته به خون است. به برادرم زنگ زدم و به کمک یک راننده تاکسی به بیمارستان اعزام شدم. همان‌جا برادر و مادرم هم رسیدند و متوجه شدیم چند نفر دیگر نیز مورد اصابت قرار گرفته‌اند. این را پرستاری گفت که من را آماده رفتن به اتاق عمل می‌کرد. گفت یکی، دو نفر تصمیم به شکایت گرفته‌اند. من گفتم شکایت می‌کنم. اما برادرم فریاد کشید که وقتی چادر سر نمی‌کنی و حجاب نداری همین می‌شود».
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۳ - ۲۱ مهر ۱۴۰۰

پنجشنبه هشتم مهرماه، یکی از فعالان مدنی اصفهان، در تماس با خبرنگار روزنامه خبر از تیراندازی مردی جوان در تاریخ ۲۸ مردادماه به حداقل پنج نفر در این شهر داد. در این تماس چند نفر از خانواده‌های افرادی که در این حادثه تیراندازی آسیب دیده بودند، معرفی شدند.

به گزارش شرق؛ اطلاعات اولیه حاکی از آن بود که در روز ۲۸ مرداد‌ماه، جوانی با نام «ف» چند زن و حداقل یک مرد را مورد اصابت تیر‌های ساچمه‌ای با کلت پنج‌ونیم قرار داده است. فرد مذکور با کمک نیرو‌های امنیتی هرچند در ۴۸ ساعت دستگیر شده، اما در کمتر از یک ماه با قید وثیقه آزاد شده است.

رفتار بد خانواده فرد تیرانداز از یک سو و همچنین سابقه خشونت‌هایی از این قبیل در اصفهان، باعث شده بود چند نفر از خانواده‌ها بخواهند با رسانه‌ای‌کردن این مسئله توجه مجاری قانونی را به این اتفاق جلب کنند. این گزارش حاصل سفر یک‌روزه به اصفهان در تاریخ ۱۰ مهرماه و گفتگو با خانواده سه نفر از قربانیان این حادثه است.

«شرق» ذکر این نکته را لازم می‌داند که در طول یک هفته اخیر، تماس با مسئولان قضائی استان برای گفتگو درباره این اتفاق به جایی نرسید و فقط یک منبع آگاه خبر داد که این پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است. همچنین در حین نوشتن این گزارش، فعالان حوزه اصفهان از حمله به چند زن دوچرخه‌سوار در اصفهان خبر دادند. خبری که در صفحات مجازی نیز بازتاب فراوانی داشت.

قرار اول خیابان جلفا

قرار می‌شود قربانی اول را مهلا صدا کنیم. ۲۸‌ساله و کارمند. او ساعت ۵:۰۰ بعدازظهر پس از بازگشت از محل کار در خیابان امام مورد اصابت تفنگ ساچمه‌ای قرار می‌گیرد.

مهلا می‌گوید: «احساس کردم پشتم می‌سوزد. یک لحظه نشستم و دستم را روی پهلویم قرار دادم و دیدم آغشته به خون است. به برادرم زنگ زدم و به کمک یک راننده تاکسی به بیمارستان اعزام شدم. همان‌جا برادر و مادرم هم رسیدند و متوجه شدیم چند نفر دیگر نیز مورد اصابت قرار گرفته‌اند. این را پرستاری گفت که من را آماده رفتن به اتاق عمل می‌کرد. گفت یکی، دو نفر تصمیم به شکایت گرفته‌اند. من گفتم شکایت می‌کنم. اما برادرم فریاد کشید که وقتی چادر سر نمی‌کنی و حجاب نداری همین می‌شود».

از مهلا می‌پرسم مگر حجاب نداشتی؟ او می‌گوید: «من با لباس فرم بودم. مانتو تا زیر زانو و شلوار سورمه‌ای درست از جنس مانتو و مقنعه مشکی. خسته و گرما‌زده در‌حال صحبت با تلفن بودم. آفتاب‌گیر به سر داشتم و اصلا صورتم معلوم نبود. اما به‌هرحال خانواده‌ام ترسیده بودند...». چرا؟ این سؤال را من می‌پرسم و مهلا می‌گوید: «شاید، چون ترسیدند بگویند دخترشان حجاب نداشته. آبرویشان برود. ترجیح دادند شکایت نکنند و من هم حرفی نزدم».

از مهلا می‌پرسم هزینه‌های بیمارستان چه شد؟ او می‌گوید: «مأموران امنیتی انصافا همکاری داشتند و گفتند پرداخت می‌کنند و البته اگر بخواهیم شکایت کنیم، باید خودمان هزینه را پرداخت کنیم تا زمان مشخص‌شدن دیه مبلغ را بگیریم. اما اصلا به اینجا نرسید. مهلا می‌گوید از آن روز تا به امروز ترجیح می‌دهد از خانه بیرون نیاید، از صدای پا می‌ترسد و دو ماه مرخصی بدون حقوق گرفته است. او در‌حالی‌که اشک‌هایش را پاک می‌کند، می‌گوید: هیچ‌کس حالم را نفهمید. مادرم نگفت نترس، برادرم هم گفت بترس! بترس که آخر و عاقبت یک بلایی سرم می‌آورند، یا صورتم را از ریخت می‌اندازند یا کله‌ام را می‌کنند.

قرار دوم، هتل دانشمند

ساعت ۴:۰۰ بعد‌از‌ظهر، در لابی هتل دانشمند اصفهان، خانواده غلامی منتظر ما هستند. در همان تاریخ ۲۸ مردادماه، دخترشان نرگس که ۱۷‌ساله است، برای خرید کتاب درسی از منزل خارج شده بود، درست کنار هتل دانشمند، ابتدای کوچه حکیم شفا مورد اصابت قرار می‌گیرد. روایت نرگس هم شبیه به مهلاست.

او می‌گوید: «من با دوستم بودم، یک‌دفعه صدایی آمد، در پشتم سوزش احساس کردم و یک چشمم سیاهی رفت و افتادم و با دوستم داخل یک بوتیک لباس‌فروشی رفتیم و معلوم شد تیر خوردم. صاحب مغازه صدای تیر را شنیده بود و گفت فکر کنم ساچمه خوردی. من اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد، زنگ زدم به خاله‌ام و گفتم تفنگ ساچمه‌ای چیست و گفتند برای شکار است، اما بعدا معلوم شد اصلا تفنگ پنج‌ونیم بوده است».

پدر و مادر نرگس از اتفاقات افتاده غمگین هستند. مادر او به «شرق» می‌گوید: «به فاصله ۲۰۰ متر جلوتر، در میدان شهدا، دومین نفر چند دقیقه بعد تیر می‌خورد. الان کسی که می‌گویند سه قبضه سلاح همراهش داشته، از زندان با قید وثیقه آزاد است. روز اولی که ما به دادگاه رفتیم، به ما گفتند او اشد مجازات را می‌گیرد. ما راضی به اشد مجازات نبودیم و این را گفتیم، اما گفتند او سه قبضه سلاح داشته و با همین کلت ساچمه‌ای پنج‌ونیم یکی از همکاران ما به شهادت رسیده است. به گفته مسئولان قضائی او دو تفنگ شکاری و یک کلت پنج‌ونیم به همراه داشته که باید مجوز داشته باشد».

‌پدر نرگس می‌گوید: «دو روز قبل از عید قربان دختر من که حدود ۵۰ روز بود از خانه بیرون نرفته بود، برای خرید کتاب از خانه بیرون رفت. آن روز، روز آخری بود که آب زاینده‌رود جاری بود و خانواده برای گردش آنجا رفته بودند. دخترم هم قرار شد بعد از خرید کتاب پیش خانواده برود. نیم ساعت نگذشته بود که خواهر همسرم تماس گرفت و گفت نرگس تیر خورده. من در مسیر بلافاصله با ۱۱۰ تماس گرفتم و دخترم را به بیمارستان امیر بردیم و از آنجا به زهرای مرضیه و در این بیمارستان به ما گفتند باید نرگس را به بیمارستان کاشانی منتقل کنیم. تیر نزدیک نخاع دخترم خورده بود و اوایل به ما گفتند که احتمال فلج‌شدنش هم وجود دارد؛ یعنی اگر چند سانتی‌متر جلوتر خورده بود، الان نرگس قطعا قطع نخاع شده بود.

بعد از اینکه به بیمارستان کاشانی رفتیم، درست یک نفر کنار دختر من بستری شده بود که تیر کنار قلبش خورده بود و به دلیل اینکه تیر جای حساسی است، پزشکان برای در‌آوردنش صبر کرده‌اند. در همان حین هم یک نفر دیگر را دیدیم که تیر به پشتش اصابت کرده بود؛ اما تا گفتند به نیروی انتظامی مراجعه کنید، ترسیدند و ترجیح دادند که بیمارستان را ترک کنند.

ما حداقل پنج نفر را که در بیمارستان بودند، دیدیم. دختر من نیاز به جراحی داشت، از زمانی که تیر خورد تا صبح روز بعد که جراحی کرد، تیر حداقل ۱۲ سانتی‌متر حرکت کرده بود و گفتند اگر تیر در‌نیاید، ممکن است اتفاق بدی بیفتد. از آن‌همه افرادی که به بیمارستان مراجعه کرده بودند، تنها دو نفر ما در بیمارستان ماندند و حاضر به شکایت شدند؛ و بقیه ترجیح دادند مسئله را مسکوت باقی بگذارند.

روز عید قربان آخرین نفر در خیابان امام خمینی تیر خورد. تا زمانی که ما بیمارستان بودیم، اولین گروه ساعت ۱۲ شب به بیمارستان آمدند تا ظهر فردا که هنوز نرگس عمل نشده بود، به صورت مداوم به بیمارستان می‌آمدند و به ما گفتند خبر جایی درز پیدا نکند، شاید گروه داعش این اتفاق را رقم زده باشد و ما می‌خواهیم سر‌کرده‌شان را پیدا کنیم. اگر این خبر رسانه‌ای بشود، طرف فرار می‌کند.

باید ببینیم کار شخص یا گروه بوده تا بتوانیم مسئله را پیگیری کنیم». مادر نرگس در ادامه می‌گوید: «آن‌ها انصافا هم مسئله را به‌خوبی پیگیری کردند و در عرض ۴۸ ساعت فرد دستگیر شد و به ما گفتند برای دیدنش به کلانتری برویم. یک پسر ۳۵، ۳۶‌ساله قد‌بلند بود که پشت یک ۲۰۶ با شیشه‌های دودی نشسته بود».

از خانواده ستایش می‌پرسیم که چقدر احتمال می‌دهند که ماجرا به اسیدپاشی‌های چند سال پیش مرتبط باشد و آن‌ها می‌گویند: «تقریبا احتمالش صفر است و امیدواریم سازمان‌یافته نباشد؛ چون هزینه زیادی را دوباره به اصفهان متحمل می‌کند. ما سکوت کردیم؛ چون احساس کردیم حرف پلیس منطقی است و می‌شود راحت‌تر مجرم را گرفت؛ اما فکرش را نمی‌کردیم طرف را بعد از ۲۰ روز آزاد کنند».

خانواده غلامی اولین خانواده‌ای بودند که از این اتفاق شکایت و این مسئله را پیگیری کردند و با تشویق آن‌ها خانواده زینب، دیگر قربانی این حادثه که کمی بعد از نرگس در میدان شهدا تیر خورده بود، حاضر به ثبت شکایت می‌شود. مادر نرگس در ادامه می‌گوید: «متهم عید قربان دستگیر و یک ماه بعد آزاد شد. از دادگاه با ما تماس گرفتند و گفتند آزاد شد. چند روز که گذشت، عموی متهم با ما تماس گرفت و گفت به خاطر مادرش بچه ما را ببخشید، ما هم گفتیم اصلا راضی به زندان و اعدام کسی نیستیم؛ اما به خاطر همان مادرش اجازه بدهید چند روز بماند و تنبیه بشود. در نهایت عمویش گفت شما چه رضایت بدهید، چه رضایت ندهید، ما آزادش می‌کنیم و نهایتا ۳۰ میلیون دیه می‌دهیم.

من گفتم مگر حرف دیه است؟ دختر من تیر خورده، بدنش درد می‌کند، تا سر خیابان می‌ترسد برود. چه کسی حرف دیه زد؟ در‌این‌میان عموی متهم حرفی به من زد که جگرم آتش گرفت. به من گفتند مگر خمپاره خورده؟ یک تیر خورده که مال تفنگ ساچمه‌ای بوده و شما کاری از دست‌تان بر‌نمی‌آید. بعد از این ماجرا به دادگاه رفتیم و گفتند می‌خواهد با سند آزاد شود، بروید رضایت بدهید، ما گفتیم شما سری قبل می‌خواستید طرف را اعدام کنید، الان برویم رضایت بدهیم؟ مدام می‌گفتند دیه را بگیرید و بی‌خیال شوید. ما پیش معاون دادستان رفتیم و آنجا به ما قول دادند که خبری از آزادی نیست؛ اما حالا خبردار شدیم طرف آزاد شده».

قرار سوم، میدان شهدا

زینب بچه شاهین‌شهر است و روز حادثه از شاهین‌شهر ماشین‌های خیابان امام را سوار می‌شود و در همان خیابان تیر می‌خورد. پدرش به «شرق» می‌گوید: «زینب دردی را پشت کمرش حس می‌کند و کسی می‌گوید که مانتویش خونی شده. مردم به او کمک می‌کنند و آمبولانس خبر می‌کنند و به بیمارستان کاشانی منتقل می‌شود و آنجا با ما تماس می‌گیرند. تیر پشت کتف سمت راست او اصابت کرده.

در بیمارستان از ما بازجویی کردند. هنگام تسویه حساب گفتند اگر می‌خواهید از طرف دولت هزینه بیمارستان حساب شود، باید رضایت بدهید و ما ترجیح دادیم شکایت کنیم. در تسویه حساب گفتند نقد بدهید، چون دیه می‌گیرید». پدر زینب می‌گوید که دختر ۳۸‌ساله‌اش ترسیده و همین باعث شده که از خانه بیرون نرود و رفتار بد خانواده فرد متهم و همین‌طور آزادی او باعث شده تصمیم به روایت بگیرد.

چرا جرائم تکرار می‌شوند؟

امیر رئیسیان، وکیل دادگستری، در گفتگو با «شرق» درباره تکرار بزه علیه اجتماع در کشور می‌گوید: «از مبانی و علل اصلی وضع مجازات‌ها در جوامع در کنار تنبیه یا وضع عدالت و... بازدارندگی است. به این معنا که اگر رفتار مجرمانه مورد مجازات قرار بگیرد، در جامعه اثر بازدارنده دارد. در نگاه سنتی در شکل و شمایل عقوبت می‌بینیم؛ یعنی لزوما رفتار مجرمانه با مجازات همراه شود تا چیزی که به‌عنوان جرم‌انگاری در جهت بازدارندگی و وضع عدالت و برقراری نظم است، اتفاق بیفتد.

اما با تحولات جوامع، تعقیب هم به‌خودی‌خود اثر بازدارندگی دارد. اما تفاوتی که در موارد مشابه همین ماجرای تیراندازی افتاده، این است که، چون مجازات در نظام حقوقی ما در مورد برخی جرائم مثل تجاوز و اسیدپاشی خیلی سنگین است، در نتیجه قربانیان این جرائم با وضعیتی که روبه‌رو می‌شوند، تحت فشار عدم اجرای مجازات قرار می‌گیرند».

رئیسیان گفت: «مثلا قربانی اسیدپاشی تحت فشار قرار می‌گیرد که مجازات قصاص را درخواست نکند یا در مواردی مثل قتل، قربانی را تحت فشار می‌گذاریم که قصاص نخواهد. این در کلیت اجتماعی جامعه، منصفانه و اخلاقی است؛ اما اگر مدعی‌العموم هم به‌عنوان نماینده منافع عمومی، مجازات را تعقیب نکند و آن را در چارچوب نظام عدالت ترمیمی در نظر نگیرد، باعث می‌شود مرتکب خطا مجازات سنگینی داشته و قربانی از خواستن مجازات سنگین منصرف شود. از طرفی هم دولت به‌عنوان مدعی‌العموم، هم به‌عنوان نماینده منافع عمومی، اگر مجازاتی را در‌خصوص عدالت ترمیمی نخواهد، در نتیجه رفتار وحشیانه مجرم مجازات نمی‌شود.

این پدیده محصول جرم‌انگاری شدید است که باعث می‌شود مجازات اجرا نشود. در چنین وضعیتی، در نتیجه رفتار مجرمانه بدون جزا و پاسخ می‌ماند و به خاطر همین در رفتار مجرمانه یک کیف مجرمانه وجود دارد؛ در نتیجه، چون بدون پاسخ می‌ماند، مجرم که از این کیف نامطلوب ضد‌اجتماعی برده، بزه را تکرار می‌کند. این فرایند طبیعی تکرار جرم است. این پدیده در ایران بار‌ها تکرار شده است؛ مثل اسیدپاش‌ها، اما شاخص آن جایی است که دولت قرار بوده به نمایندگی از جامعه برود مجرمی را مجازات کند، ولی کوتاهی می‌کند. اینجا حق مردم را نادیده‌گرفتن باعث تکرار بزه می‌شود. کوتاهی در پیگیری حقوق اجتماع از سوی دولت باعث تکرار این بزه‌ها می‌شود.

در اصفهان چه خبر است؟

در همین لحظه توییتر پر است از خبری مبنی بر اینکه زنان دوچرخه‌سوار در سطح شهر مورد حمله قرار گرفته‌اند و چند نفرشان از سوی فرد یا افرادی هل داده شده و جراحت‌های عمیق و سطحی داشته‌اند. سؤال اصلی مردم اصفهان این است که در این شهر چه خبر است؟ هرچند زندگی عادی مردم در جریان است، اما به نظر می‌رسد در زیر پوست شهر اتفاقاتی همیشه در حال افتادن است. مهر سال ۹۳ اخباری مبنی بر اسیدپاشی روی دختران اصفهانی رسانه‌ای شد؛ مسئله‌ای که هرگز متهمان آن مشخص نشدند و زندگی دختران زیادی بر باد رفت.

قطعا به نظر می‌رسد ماجرای تیراندازی‌های اخیر هیچ ربطی به اسیدپاشی‌های سال ۹۳ اصفهان ندارد، اما این سؤال مطرح است که پیگیری‌نکردن و همچنین عدم اطلاع‌رسانی درباره متهمان این واقعه تلخ، شرایط و بستر را برای تکرار بزه در اصفهان و دیگر شهر‌ها هموار کرده است؟

چه دلیلی دارد فردی که حداقل یک سلاح غیرمجاز داشته و حداقل پنج نفر را مورد اصابت قرار داده، هم‌اکنون آزاد باشد و خانواده او بتوانند مجروحان این حادثه را که از نظر روحی در شرایط نامساعدی قرار دارند، تهدید کنند؟ به چه دلیلی از خانواده‌ها خواسته می‌شود موضوعی را که می‌تواند یک تیراندازی ساده باشد، آن‌قدر پلیسی کنند و از خانواده‌ها خواست که درباره‌اش صحبت نکنند.

‌عدم پیگیری و تکرار چرخه خشونت

‌فاتیما باباخانی، حقوق‌دان و فعال حوزه زنان، در گفتگو با «شرق» با بیان اینکه یکی از عوامل پیشگیری‌کننده از رویکرد‌های خودسرانه افراد و نیز ممانعت از تکرار جرم، مجازات مجرم و جنایتکار است، گفت: «نهادینه‌شدن خشونت علیه زنان، بی‌توجهی به جرم‌انگاری رفتار‌های ضداجتماعی، عدم کفایت قضائی به سبب خلأ‌های حقوقی و عدم تحقق دادرسی عادلانه در نهایت منجر به بی‌کیفرمانی افراد خشونت‌گر می‌شود. چه بسیار زنان، دختران و کودکانی که مورد آزار جنسی و خشونت خانگی شدید در سال‌های متمادی و طولانی زندگی‌شان قرار گرفته‌اند و همچنان در معرض خشونت و آزار قرار دارند، اما به سبب ترس‌ها و بعضا تجربه اجتماعی تلخ‌شان از بی‌کیفرمانی مرتکب، سکوت در پیش گرفته‌اند».

‌وی افزود: «عملکرد میدانی من به‌عنوان یک فعال مدنی و مؤسس خانه امن و مرکز حمایتی از زنان و دختران خشونت‌دیده و تجربه تمام سال‌های اخیر حاکی از این است که با ادامه روند سکوت یا پیگیری‌نکردن قضائی، مزاحمت، خشونت یا آزار نه‌تن‌ها متوقف نشده، بلکه به‌شدت و ادامه‌دار تکرار شده و سبب آسیب‌های متعدد دیگری بوده است. برای مثال دختر ۱۷‌ساله‌ای که از ترس کشته‌شدن به دست نزدیکانش، با متجاوز خود ازدواج کرده است؛ زیرا مطمئن بوده متجاوز به اندازه کافی مجازات نخواهد شد، نه‌تنها خودش بلکه دو فرزند کوچکش در سال‌های بعدی مورد آزار و خشونت خانگی شدید قرار گرفته‌اند و بخشی از این مسئله ناشی از آستانه بالای اثبات و احراز جرم تجاوز به عنف در سیستم قانون‌گذاری و کیفری است».

‌این فعال حوزه زنان خاطرنشان کرد: یقینا در حوزه تغییر قوانین و توجه به حمایت‌های قانونی لازم از زنان و تأمین امنیت آن‌ها در عرصه خصوصی و عمومی جامعه، نیازمند تغییر و قانون‌گذاری مؤثر هستیم. به‌تعویق‌افتادن تصویب لایحه تأمین امنیت زنان و ارجاع مجدد آن به معاونت زنان ریاست‌جمهوری و خروج آن از دور تصویب و بررسی مجلس، هشداری بر کوتاهی عامدانه است.

تکرار، تکرار و تکرار هر‌روزه شدت‌گرفتن خشونت علیه زنان و دختران، چه در معابر عمومی از سوی افراد خودسر و با عناوینی، چون مزاحمت و امثالهم یا در عرصه خصوصی یا تکرار خشونت‌های شدید خانگی و قتل‌هایی با عنوان ناموسی که در نهایت اغلب شاهد بی‌کیفرمانی و عدم مجازات مرتکب و خشونت‌گر هستیم، سبب تقویت فرهنگ رفتار‌های خودسرانه قانون‌گریزانه نزدیکان یا افراد آزارگر می‌شود.

ارسال نظرات
شهروند
۱۳:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
هرکه خواهی گو بیاو هرکه خواهی گو برو
‌ گیرودار و حاجب و دربان درین درگاه نیست
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
من چند سال قبل دو بار رفتم اصفهان و هر دو بار پشيمون شدم. در كل افرادي اونجا هستن غيرنرمال، ديگه تصميم گرفتم اصفهان نرم. اينهمه ايران جاهاي قشنگ و واقعا تاريخي داره. اون وقت ما چسبيديم به چند تا پل كه از دويست سال قبله
محمد فقیه نوری
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
چرا همش دارید ارشاد میکنید
ناشناس
۱۳:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
خبرسازی به این شیوه ندیده بودیم که به یمن روزی نامه بزک کننده برجام به این فیض نائل شدیم با افرادی که حتی معلوم نیست اشباخ هستند یا واقعی ملاقات و حرفهایی می‌زند که هیچگاه نمی توان صحت و سقم آن را تائید یا رد کرد دمتان گرم برای تخریب خوب بلدید ابتکار به خرج بدهید
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
تفنگ ساچمه ایی بوده اگه تو آمریکا بود که هر روز تو یه فروشگاه یا مدرسه ملتو میبستن به رگبار چه تیتری میزدین؟؟؟؟
ناشناس
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
دمتان گرم که آگاهی بخشی می کنید
فدایی
۱۲:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
تا زمانیکه هزینه بی حجابی برای پیاده نظام استکبار بیشتر نشه و برخورد خشن صورت نگیره این عده افسار گسیخته و لاابالی درست نمیشن...تیر تفنگ بادی که تازه اولشه
محمد فقیه نوری
۱۳:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
تفکرت را عوض کن
علی رضوانی
۱۳:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
ایشالله سر خودت بیاد تا بفهمی که یه من ماست یه قدر کره می ده ، واقعا شرم کن از خودت که در قرن ۲۱ هنوز انسان نشدی
محمد ماکویی
۱۳:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
یک کتاب خوب برایتان سراغ دارم: "بینوایان؛ اثر ویکتور هوگو" حتما بخواتید. شاید آنطوری معنی و مفهوم "تناسب جرم با کیفر" دستتان بیاید!
شایان
۱۲:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
این چیزا رو ول کنین، جمهوری باکو باید به مام میهن برگردد!
ناشناس
۱۲:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
شهر هرت که میگن اینجاس؟!
ناشناس
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
چه اصفهانی بود چه اصفهانی شد. چه ایرانی بود و چه ایرانی شد.....
ناشناس
۱۱:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
کسی که از پست سر فردی را هدف می گیرد بی وجدان و ترسو و بی شرف است.
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
متاسفانه در سفري كه با خانواده به اصفهان داشتم اصلا راحت نبودم. بارها همسر و دخترم مورد متلك افراد مختلف قرار گرفتند تا جايي كه از خانواده خواستم پوشش به سبك تهران را نپوشند و....
محمدحسین
۱۱:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
پوشش به سبک تهران؟مگه تهران کجاست؟ مگه اصفهان کجاست؟ دو تا شهر مرکزی ایران که تهران یه کم بزرگتره وپر جمعیت تر.البته به لطف شما مهاجرین روستا به شهر.ما که هرچی پلاک تهران تو اصفهان دیدیم بی کلاس و بد بود رفتارش.آشغال می ریزن از ماشین بیرون.بد رانندگی می کنن.عصبی هستن و ....
معلومه از هر جای ایران پا شدن رفتن تهران ساکن شدن ولی هنوز ذاتشون عوض نشده.
ناشناس
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
در سفری به اصفهان دخترم کلاس چهارم بود و مانتو و روسری داشت فقط استین مانتوش کمی بالاتر از مچش بود حوالی سی و سه پل یکدفعه دیدم دخترم نیست برگشتم تا دو تا زن چادری بچه من رو دوره کردن دقیقا عین جوجه ای گرفتار در چنگال گربه ها
ترسیدم و سریع برگشتم سمتشون نگو زنهای بد شکل دارن به بچه من بابت استین لباسش با تندی تذکر میدن بچه من ترسیده بود و رنگ و رو به چهره نداشت پدرش عصبانی شد و به زنها گفت به شما چه مربوط هست روحیه بچه من رو خرد کردید و بعد از اون بچه من به شدت از اصفهان متنفر شد و سالها بعد برای انتخاب رشته دانشگاه قبول نکرد که اصفهان و شهرستانهاش رو براش انتخاب کنم
متاسفم که عده قلیلی باعث می شوند چهره ناخوشایند از اصفهان به دیگران ارائه شود
ناشناس
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
یک پوشش بیشتر نداریم. آنهم حداقلی از حجاب است که در قانون تصریح شده است و همه ملزم به رعایت آن صرف نظر از عقاید شخصی خود هستند. اگر چه معتقدم اکثریت بانوان بد حجاب یا بی حجاب مبنایی برای این نحوه حضور اجتماعی خود ندارند و بیشتر تابع مد هستند. از این بابت بد حجابی یا بی حجابی یک ناهنجاری فرهنگی است. البته از آن بدتر حضراتی هستند که با متلک به ناموس مردم احساس خوشبختی می کنند. به نظرم هردو سوی قضیه ریشه یکسانی دارد.
ناشناس
۱۲:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
دقيقا اين اتفاق براي برادر من افتاد در عيد امسال:
مي گفت فردي به ما نزديك شد و گفت از پاريس تشريف آورده ايد؟! اين جا اصفهان است و شهر حرمت دارد.
بعد كه برگشتيم هتل از پذيرش پرسيديم اينجا چرا اين طوري است. با بي تفاوتي گفت اگر مي خواهيد با اين نوع پوشش در شهر تردد كنيد توصيه مي شود با اژانس تردد كنيد!!
رضا تواضعی
۱۰:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
گلوله ای با کالیبر 5.5 نداریم . این کلت بادی ساچمه ای 5.5 بوده که ابدا کشندگی ندارد و مصارف تفریحی و ورزشی دارد . ( گرچه در صورت اصابت به بافت نرم چون چشم بسیار خطرناک است )
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
امیدوارم نصیبت بشه تا ببینی خطرناک و کشنده هست یا خیر
بابا
۱۲:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
رضا جان دردت به سرم، یعنی چه که کشنده نیست؟! ساچمه 4.5 هم کشنده شاید نباشد ولی تابحال به جایی از بدنت اصابت کرده؟ بعد هم همه صحبت از ورود گلوله یا همان ساچمه به بدن صحبت میکنند!
ناشناس
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
خودتم میزدن همینطوری میگفتی؟ اصلا مگه بحث سر اینه ک این اسلحه کشندگی داره یا نه؟ نمیفهمی یکی با تفنگ همینجوری به دیگران تیر اندازی کرده یعنی چه؟
امين ميرزائى
۱۳:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
آقا رضا ! سلام . من یه دوستی داشتم به اسم مجیدرضا محبی ... ! یه روزی با تفنگ کالیبر ۵.۵ زدم تو شکمش افقی شد . کلی طول کشید تا عمودی بشه . اینقد اذیتش کردم که در رفت نروژ . الان اونجا زندگی میکنه !!!!
ناشناس
۱۴:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
من باورم نمیشه بیا یجا قرار بذاریم بزنیمت ببینیم خطر داره یا نه
ناشناس
۰۹:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
اصفهان ديگر جاي زندگي نيست
ناشناس
۱۱:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
هدف هم همینه شاید .شهر خصوصی.
ناشناس
۰۹:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
اصفهان شده تگزاس.همه باید مسلح شوند
ناشناس
۰۹:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
از مهلا می‌پرسم مگر حجاب نداشتی؟ او می‌گوید:....

یعنی چی ؟ گیرم که نداشت هر کس مگر اختیار دارد دختر مردم را بزند ؟ مگه قانون نداریم ؟
ای بابا ....
علی
۰۹:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
اصفهانه یا تگزاس . بگیم برادران هالیوودی یا حتی بالیوودی بیان واسه ساخت فیلم
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
تو فیلما از فشنگ مشقی استفاده می کنند نه فشگ واقعی!
پس فیلم نیست واقعیه!
ناشناس
۰۸:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
بدون شک این اقدامات خودسرانه مردود و محکوم و عملی مجرمانه است....اما به این نکته مهم توجه داشته باشیم که اقدامات هنجارشکنانه فرهنگی و از جمله بی بند باریهای پوششی نیز اعمالی مردود و محکوم و مجرمانه هستند... و هرگز نباید به آن رنگ و پوشش و لطافت ظاهری داد... اگر جامعه ای امن میخواهیم باید به تمام کارهای خلاف از هر نوع پایان دهیم... نه فقط نسبت به بعضی شون نگران شویم...
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
من دراین منفی ها نوعی علاقه به زدودن هنجارهای فرهنگی می بینم. اگر نویسنده محترم مطلب بالا هزار خط در محکومیت اقدامات خودسرانه بنویسد و یک خط در مورد محکومیت بی بندو باریهای پوششی بنویسد باز هم این جماعت عقده ای منفی خواهند داد. تو خود مفصل بخوان از این مجمل
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
حدود ده سال پیش برادرم اصفهان کار می کرد، با اهل منزل چند روزی مهمانشان بودیم ،جمعه شبی قرارشد سفره شام را کنار یکی از پلهای قدیمی زاینده رود پهن کنیم،قبل از رفتن برادرم گفت آماده باشید که اشخاصی که اهل یکی از شهرستانهای قدیمی چسبیده به اصفهان هستند! معمولا شروع به عربده کشی و بزن بزن می کنند،فکر کردم شوخی می کند.
باری،چند ساعت بعد که سفره انداخته در کنار مردم در حال شام خوردن بودیم ناگهان عربده ها برخاست، چند نفر با کمربند به جان هم افتاده از این سو به آن سو بی توجه به زن و بچه مردم(شاید هم با توجه) می دویدند، ناگهان سفره تمام نشده ما زیر لگدهاشان درهم پیچید،فقط توانستم دختر کوچکم را که گریه می کرد بغل کنم...
بلندگو)))
۰۸:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
اینا دیگه چه هیولاهایی هستند انگار باید بار ببندیم بریم سراغشون.
کورش
۰۷:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
این کفتاران بی هویت رو مثل یک حیوان وحشی باید به بندکشید تا ابد......
رز
۱۳:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
تا زماني كه زنداني ها را بخاطر كرونا مي فرستند مرخصي و به فكر اقتصاد نيستند و كاري به شكم گرسنه مردم ندارند عاقبت اين مي شود
صالح
۰۷:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
من موندم از اون برادری که خواهرش رو با تیر زدن رگ غیرتش آخ نمیگه...تازه میگه تقصیر خودته چادر نداری!!! بابا تو چه مغز زنگزده ای داری
ناشناس
۰۷:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
هر دم از این باغ بری میرسد!
ناشناس
۰۷:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
حرام زادگی، لقمه حرام و چشم ناپاک نتیجه اش همین هست که پسری از پشت پژو 206 مث تگزاس کلت دست بگیرد و دختران جوان را هدف قراردهد. خانواده این فرد هم باید مجازات شوند.
ناشناس
۰۴:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
واقعا جالبه این افراد دیوانه و خطرناک رو میفرستن تو جامعه ببن مردم تا ملتو ناکار کنه بعد میگیرنش دوباره رهاش میکنن زندگی یه عده رو تباه کنه و این پروسه هی تکرار میشه حالا یه نفر به یکی از مسیولین حرفی بزنه در اسرع وقت پدر پدر جدش رو میارن جلوی چشماش مردم عادی هم همینطور باید ماه ها و بلکه سال ها تو دادگاه ها برن و بیان تا آخر این اوباش رو برای چندمین بار بگیرن و یه حکم سبک بهس بدن و دوباره ولش کنن بره تا به کارهای ارزندش ادامه بده چقدر زیبا و دلنشبن!!
ناشناس
۰۳:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
ملت بيخاصيت
بابا
۱۲:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۱
ملت ناچار