صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۸۷۵۷
اکنون که به جای ایران از پاکستان دوردست در رزمایش مشترک آذربایجان دعوت شده است، بر نگرانی نظامیان جمهوری اسلامی افزوده است، زیرا پاکستان با روی کار آوردن دست‌پروردگان طالبانی خود در افغانستان عملا دست جمهوری اسلامی را از افغانستان نیز کوتاه کرده است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۶ - ۱۹ مهر ۱۴۰۰

فریدون مجلسی؛ چند روزی است که روابط ایران و جمهوری آذربایجان بار دیگر دچار آشوب و جنجال شده است. قضیه از زمانی آغاز شد که جمهوری آذربایجان اعلام کرد خیال دارد در خاک کشورش و در نزدیک مرز‌های ایران و ارمنستان رزمایشی مشترک همراه با نظامیان ترکیه و پاکستان برگزار کند.

همزمانی این رزمایش با نفوذ بیشتر اسراییل در کشور‌های عرب خلیج فارس به نظر جمهوری اسلامی که اسراییل را دشمن اصلی خود می‌داند و حضور مستقیم یا نیابتی خود را توسط حزب‌الله و حماس و سوریه عمق استراتژیک خود می‌داند، حضور اسراییل و تدارک تسلیحاتی آن با جمهوری آذربایجان و روابط با امارات خلیج فارس خشم‌آور بوده است.

اعتراض به رزمایش اخیر از چند روز پیش از طریق شبکه‌های اجتماعی با انتشار نقشه‌ها و مطالبی درباره نقشه‌های پنهانی و توسعه‌طلبانه جمهوری آذربایجان به تحریک احساسات ملی‌گرایان ایرانیانی مشغول بوده است.

در این نقشه‌ها ضمن اشاره به قرارداد‌های گلستان و ترکمانچای از رضاشاه انتقاد شده است که با واگذاری آرارات کوچک به ترکیه در مقابل تملک دشت و رودخانه ارزنده قطور در آذربایجان غربی در واقع میان ترکیه و نخجوان اتصالی ایجاد کرده است که از لحاظ ژئوپلیتیک و استراتژیک خطای بزرگی بوده است و «اگر» جمهوری آذربایجان بخواهد با تصرف منطقه استان جنوبی ارمنستان رابطه مستقیم میان خاک اصلی خود با نخجوان برقرار کند، ترکیه به آرزوی دیرین خود برای تکمیل زنجیره استراتژیک اتصال به سرزمین‌های ترک آن سوی خزر در جهات سیاست توسعه طلبانه پان‌ترکیسم خواهد رسید.

نقشه‌های پیوست نیز با هاشورزدن منطقه مرزی ایران و ارمنستان این احساس را برمی‌انگیزند که در مقابل عملی انجام شده قرار گرفته‌ایم، خصوصا اینکه بخشی چند کیلومتری از جاده اتصالی ایران و مرکز ارمنستان اکنون در بخش استردادی متعلق به آذربایجان قرار دارد و برای عبور هر کامیون ایران از سر گردنه مزبور ۱۳۵ دلار عوارض یا باج راه طلب می‌کنند و دو راننده ایرانی هم توقیف شده‌اند. البته خبر برای مخاطب ایرانی هشدار‌دهنده و تحریک‌کننده است.

جمهوری اسلامی متقابلا کاروانی از تانک و توپخانه به منطقه اعزام و رزمایشی ترتیب داد و سخن از برد موشک‌ها و تیررس توپ بودن شهر‌های جمهوری آذربایجان به میان آمد. از سویی اسراییل در اقدامی تحریک‌کننده از آغاز استقلال ارمنستان و آذربایجان با آن‌ها رابطه سیاسی برقرار کرد. زیرا جمهوری سکولار آذربایجان که دومین کشور شیعه جهان است، از این بیم داشت که شیعیان آن کشور تحت‌تاثیر و سلطه تشیع سیاسی جمهوری اسلامی قرار بگیرند و اسراییل با استفاده از این بیم خود را از آغاز به آذربایجان نزدیک کرد.

اسراییل با ارمنستان به عنوان کشوری مسیحی و تنها افتاده در این منطقه نیز رابطه سیاسی برقرار کرد. اما در زمان جنگ اخیر جمهوری آذربایجان و ارمنستان، اسراییل با تدارک تسلیحات و پهپاد‌های پیشرفته جانب جمهوری آذربایجان را گرفت، زیرا آذربایجان صادرکننده اصلی نفت و گاز اسراییل و مشتری اصلی تسلیحات و مجری پروژه‌های آن کشور است و از امکانات مالی لازم هم برخوردار است و ارمنستان سفیر خودش را از اسراییل فراخواند.

جمهوری اسلامی گرچه در زمان جنگ حمایت خود را از حق مسلم جمهوری آذربایجان در بازگرداندن سرزمین‌های اشغال‌شده توسط ارمنستان اعلام کرد و کوشید مداخلات مسالمت‌آمیزی هم بکند، اما با ورود موثر روسیه، ایران از حضور موثر در صحنه پیرامون خود بازماند.

اکنون که به جای ایران از پاکستان دوردست در رزمایش مشترک آذربایجان دعوت شده است، بر نگرانی نظامیان جمهوری اسلامی افزوده است، زیرا پاکستان با روی کار آوردن دست‌پروردگان طالبانی خود در افغانستان عملا دست جمهوری اسلامی را از افغانستان نیز کوتاه و بندر تدارکی چابهار را هم با رکود مواجه کرده است.

خصوصا که اسراییل پس از برقراری روابط با امارات متحده در همین زمان سفارت خود را در بحرین نیز گشوده است. این وضع موجب خشم مقامات جمهوری اسلامی و تحریک احساسات بخشی از مردم شده است که خواهان واکنش جدی نسبت به اقدام «گستاخانه» جمهوری آذربایجان هستند.

اما حدود واکنش چه می‌تواند باشد و چه منافعی دارد؟ آیا جمهوری آذربایجان حاضر است رابطه خودش با اسراییل را قربانی حسن رابطه با ایران کند؟ آیا می‌تواند سرزمین‌های اشغالی خودش را مسترد کند یا نمی‌تواند؟ آیا عبور کامیون از خاک خودش را اداره کند یا نکند، آیا از توافق دستیابی جمهوری آذربایجان به ایالت نخجوان در مقابل دستیابی ارمنستان به ایالت ناگورنو قره‌باغ دست بردارد یا با توجه به منافع خود تصمیم بگیرد.

آیا گشودن راه دستیابی مستلزم واگذاری ارضی است یا نوعی حق ارتفاق متقابل اجرا می‌شود. آیا بهتر است یا می‌توانیم یا به مصلحت است با جنگ مساله را با اتکا به قدرت خود فیصله دهیم که در برخی روزنامه‌ها به مقایسه نیرو‌های نظامی دو کشور پرداخته‌اند؟ آیا با گشودن باب جنگ، جمهوری آذربایجان تنها خواهد ماند یا ترکیه و ناتو و حتی روسیه به کمک آن خواهند آمد، آیا جنگ فقط برای جمهوری آذربایجان و متحدانش خسارت‌آفرین خواهد بود یا در این شرایط سخت اقتصادی برای مردم ایران هم زیانبخش است؟ و آیا دیگران را هم به دخالت و سودجویی ترغیب نخواهد کرد.

کدام کشور دوست و متحدی به یاری جمهوری اسلامی خواهد آمد و توقعاتش چیست؟ با بررسی و پاسخ‌دادن به این پرسش‌ها می‌توان نوع دیگری اندیشید. اکنون جمهوری آذربایجان کشوری ثروتمند و در حال سازندگی است و در شرایط متعارف بازار کالا‌های ساختمانی و نیروی کار ایران و توریسم متقابل می‌تواند باشد.

چرا ایران نباید بزرگ‌ترین طرف بازرگانی جمهوری آذربایجان باشد؟ طبیعی است که مردم جمهوری آذربایجان به تاریخ و فرهنگ مشترک خود با ایرانیان می‌اندیشند و آمادگی روابط سازنده و دوستانه بیشتر است، به شرط آنکه طرفین به استقلال یکدیگر و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر احترام بگذارند و رعایت کنند.

میلیون‌ها آذربایجانی ایرانی و خویشاوندان‌شان در سراسر گستره ایران نیز احساسات قلبی و دوستانه‌ای نسبت به قوم خویشاوند خود دارند و از اهانت و دشنام به آنان ناخشنود خواهند بود. آیا زمان آن نیست که تفنگ را زمین بگذاریم و به مسالمت و رابطه محترمانه و دوستانه و کار و تجارت و دیدار و توریسم بیندیشیم؟

ارسال نظرات