ناتو در واقع تکامل مفهوم «جامعه آتلانتیک» است که طی حدود سه قرن ذهن طیفی از سیاستمداران اروپایی مثل لوئی چهاردهم، ناپلئون، دوک ولینگتون، قیصر ویلهلم و هیتلر را به خود مشغول کرده بود. آنها طی این سدهها یا مشغول مذاکره برای ایجاد نوعی از ائتلاف و اتحاد بودند یا در تلاش برای حفظ و بازسازی و تغییر ترکیب آنها.
منافع مشترک، احساس تهدید مشترک و ارزشهای مشترک زمینهساز ائتلافها هستند و تحقق طیفی از هدفها مثل ورود به جنگ، جلوگیری از جنگ، تقسیم عواید حاصل از جنگ، تحمیل صلح به بازندههای جنگ و ... را ممکن میکنند. اگر چه تاریخ ائتلافسازی در اروپا بسیار غنی و چند صدساله است، اما مشابه همین روند در سایر مناطق جهانی یعنی قاره امریکا، آفریقا، خاوردور، خاورمیانه نیز جریان داشته است.
در منطقه ما طی دوره قبل از دست بالا یافتن قدرتهای اروپایی، ژئوپلیتیک منطقه تحت تاثیر ۴ قدرت بزرگ یعنی ایران، عثمانی، ازبکان و گورکانیان هند قرار داشت. ائتلافسازی یا مقابله با ائتلافسازی در بین این کشورها نیز همواره در دستور کار بود. ایران صفوی برای دفاع از خود در برابر امپراتوری نیرومندتر عثمانی همیشه درصدد ائتلاف با قدرتهای اروپایی بود. تمرکز بر این هدف از زمان شاه اسماعیل تا دوره شاه سلیمان صفوی ادامه داشت.
تماس و همکاریهای شماری از شاهان صفوی در دوره شاه تهماسب، شاه عباس و شاه سلیمان با هابسبورگهای اتریش و اسپانیا و کشورهای فرانسه و لهستان و مجارستان برای ایجاد ائتلاف در برابر عثمانی نقش مهمی در تحولات شرق و غرب امپراتوری عثمانی داشت.
همکاری ایران و اروپا گاه به شکل حمله ایران به مرزهای شرقی عثمانی در زمان حمله عثمانی به اروپا و گاه با برخورداری از حمایتهای تسلیحاتی و مستشاری غربیها در زمان حمله عثمانیها به ایران شکل اجرایی مییافت. عثمانی نیز همواره تلاش داشت تا از طریق ائتلاف با ازبکان، تاتارها و به ندرت گورکانیان ضد ائتلافی علیه ایران ایجاد کند.
در دوره بعد از جنگ سرد، امریکا بیشترین بهره را از ائتلافسازی برده است. در این دوره هیچگاه نیروی نظامی امریکا خارج از چارچوب یک ائتلاف وارد عملیات نظامی نشده و همیشه یا با ایجاد انگیزه و منافع در دیگر کشورها یا با اجبار و رشوه آنها را ناچار از ورود در ائتلافها کرده است.
امریکا برای اخراج عراق از کویت حدود ۶ ماه وقت صرف ائتلافسازی و جلب ۳۵ کشور به ائتلاف علیه عراق کرد. طی دوره بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نیز شماری از ائتلافها، از جمله ائتلاف با شرکت ۸۳ کشور برای شکست داعش، توسط امریکا ایجاد شد. در ارتباط با برنامه هستهای ایران نیز امریکا همیشه (غیر از دوره ترامپ) سعی در ایجاد ائتلاف داشته است.
در حال حاضر در سطح منطقه ما نیز ائتلافسازی در صدر دستور کار کشورها قرار دارد. ترکیه از یک سو با شعارهای اسلامی و اِخوانی درصدد جلب همکاری طیفی از کشورهای اسلامی و عربی، از جمله قطر، پاکستان و طالبان است و از سوی دیگر، میکوشد تا با برافراشتن پرچم قومی و شعارهای پان ترکیستی ائتلافی با جمهوری آذربایجان و کشورهای آسیای میانه ایجاد کند. در مقابل، شماری از کشورهای عربی مانند عربستان، امارات، بحرین و مصر نوعی ائتلاف را بین خود سازمان دادهاند.
در این میان اسراییل ضمن اینکه با دو ائتلاف مورد اشاره روابطی دارد، در تلاش نیز بوده تا با کمک امریکا ائتلافهایی از طریق به اصطلاح «توافقات ابراهیم» با برخی کشورهای عربی و نیز همکاری با جمهوری باکو و اقلیم کردستان عراق برای پیشبرد منافع خود، از جمله تقابل با ایران، ایجاد کند. ائتلافسازی توسط دولت باکو طی دورهای طولانی برای بازپسگیری اراضی اشغالی توسط ارمنستان نمونه یک ائتلافسازی هدفمند و موفق است.
در شرایطی که همه این ائتلافها کم یا بیش، مستقیم یا غیر مستقیم گرایش ضد ایرانی دارند و درصدد محدود کردن حضور و نفوذ منطقهای ایران و حتی دستاندازی به منافع مسلم ایران در طول مرزهایش هستند، ائتلافسازی تقریبا هیچ جایی در سیاست خارجی ایران طی چند دهه اخیر نداشته است. اگر چه طی این دوره ایران روابط خوبی با سوریه داشته و با برخی بازیگران غیر دولتی مانند حزبالله لبنان، حشد شعبی عراق و حوثیهای یمن و ... نیز روابط نزدیکی دارد؛ اما چنین متحدانی تاکنون بیش از اینکه کمکی برای پیشبرد منافع ملی ایران باشند، نیازمند کمک ایران بودهاند.
چین و روسیه نیز که ایران خواستار روابط نزدیک با آنها است، اولویتهای خاص خود را دارند که تطابق چندانی با اولویتهای ایران ندارد؛ ضمن اینکه حجم تجارت وانواع همکاریهای این دو قدرت بزرگ با دشمنان و رقبای ایران بسیار بیشتر از تجارت و همکاریهایشان با ایران است. چنانچه غفلت ایران از ائتلافسازی در سطح منطقه و جهان همچنان ادامه یابد، کشورهایی که منافع آنها در کاهش نقش و قدرت ایران است، دست بازتری خواهند داشت.