صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۷۵۶۵
احمد زیدآبادی مطرح کرد
ماهیت کنونی نظام بین‌الملل مهمترین عامل شکست تلاش‌های مربوط به حفظ محیط زیست و تداوم روند مخرب جاری است، زیرا این نظام بر رقابتِ اقتصادی قدرت‌های دارای ایدئولوژی‌های مغایر یکدیگر استوار است.
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۴ - ۱۱ مهر ۱۴۰۰

احمد زیدآبادی؛ تغییرات اقلیمی را به درستی بزرگترین تهدید رویاروی تمدن بشری توصیف می‌کنند. آیا بشر می‌تواند با کاهش تولید گاز‌های گلخانه‌ای، حذف انرژی‌های فسیلی، تغییر الگوی مصرف و احترام به قوانین طبیعت، تغییرات اقلیمی را کنترل و از بروز فاجعه پیشگیری کند؟

شاید ترس و وحشتِ ناشی از عقلانیت و ضرورتِ صیانت نفس در برخی جوامعِ پیشرفتۀ فرهنگی در به کارگیری امور پیشگیرانه در برابر تغییرات اقلیمی امیدوارکننده به نظر برسد، اما نوع رقابت همه‌جانبۀ واحد‌های بین‌المللی مانع اصلی کنترل تغییر آب و هوا به شمار می‌رود.

به عبارت دیگر، ماهیت کنونی نظام بین‌الملل مهمترین عامل شکست تلاش‌های مربوط به حفظ محیط زیست و تداوم روند مخرب جاری است، زیرا این نظام بر رقابتِ اقتصادی قدرت‌های دارای ایدئولوژی‌های مغایر یکدیگر استوار است.

برای نمونه، ایالات متحدۀ آمریکا به عنوان حافظ اندیشه و سیستم لیبرال - دمکراسی نمی‌خواهد و نمی‌تواند در برابر رشد اقتصادی فزایندۀ چین بی‌تفاوت باشد و به بهای سبقت گرفتن آن کشور از خود، به محدودیت‌های زیست‌محیطیِ کاهندۀ رشد اقتصادی خود به طور مؤثری تن در دهد. در حقیقت این چیزی است که هیچکدام از نظام‌های دمکراتیک جهان هم حاضر به پذیرش آن نیستد، زیرا قدرت بلامنازع چین سبب سیطرۀ آن کشور بر جهان و تحمیل الگوی سیاسی اقتدارگرایانه و ضد لیبرال آن بر سایر کشور‌ها می‌شود.

همین منطق دقیقاً در مورد چین هم صدق می‌کند. چینی‌ها نیر به نوبۀ خود در پی تقویتِ نظام آمرانۀ تک حزبی خود هستند و راه آن را نیز در رشد روزافزون اقتصادی با استفاده از هر نوع سوخت از جمله سوخت‌های آسیب‌زننده به محیط زیست می‌دانند. چینی‌ها اگر در حوزۀ اقتصاد از رقبای لیبرال خود به طور جدی عقب بمانند، لاجرم تحت فشار آن‌ها باید آمادۀ تغییراتی اساسی در نظام سیاسی اقتدارگرایانۀ خود باشند، چیزی که برای حزب کمونیست چین کابوس تلقی می‌شود.

بنابراین، توافق قدرت‌های بزرگ و کوچک برای کاهش میزان انواع آلاینده‌ها در عمل تا آنجا برای‌شان تعهدآور است که از غافلۀ رقابت با یکدیگر عقب نمانند. با این حساب، بر مبنای توافقنامه‌های زیست‌محیطی آنان نمی‌توان نسبت به مهار تغییرات اقلیمی دل خوش کرد.

در واقع، کنترل فجایعی، چون گرمتر شدن زمین و عوارض ناشی از آن، در گرو دست کشیدن واحد‌های بین‌المللی از رقابت مبتنی بر رشد اقتصادی فزاینده است. چنین چیزی، اما به دگرگونی بنیادی نظم بین‌المللی و تغییر رفتار اقتصادی بازیگران آن بستگی دارد؛ امری که از هر جهت دور از دسترس بشر است!

بدین ترتیب آیا فجایع زیست‌محیطی و تغییرات مخرب آب و هوایی سرنوشت محتوم بشر است؟ بدبختانه اینطور به نظر می‌رسد! حال چطور ممکن است بشر به عنوان «حیوان عاقل» به دست خود محیط زندگی‌اش را به مرز نابودی و چه بسا نابودی کامل بکشاند؟

شاید در عقلانی بودن نوع بشر بیش از اندازه اغراق شده باشد! شاید هم یک تحول و دستاورد بزرگ تکنولوژیک این بار هم به دادش برسد و در این مرحله از تاریخ نیز تمدنش را از بن‌بستِ فرارو نجات دهد! شاید هم خدای ادیان سامی، از دست این موجود «ظلوم و جهول» خسته شده و به حال خود رهایش کرده است تا خودش به دست خودش بساطش را از پهنۀ زمین برچیند! مگر به او هشدار نداده بود که: وَ وَضَعَ الْمِیزانَ اَلّاتَطْغَوْا فِی الْمِیزَان (اندازه و قانون و معیاری مقرر کرد تا از آن تعدی نکنید) این هم نتیجۀ طغیان علیه قانونمندی‌ها و قواعد طبیعت!

ارسال نظرات