صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

رسانه‌های نمایشی ایران که با این خیل نیروی انسانی کارآمد می‌تواند و می‌توانست یکی از قطب‌های تولید فیلم و سریال در جهان و حتی در منطقه باشد، اما افسوس و صد افسوس که بر اثر سیاست‌های غلط و مافیا بازی‌های که در این عرصه است، امروز چشم بینندگان و تعقیب کنندگان ان به دنبال کار‌های درجه چند ترکی و... است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۴ - ۱۱ مهر ۱۴۰۰

مرتضی اسماعیل‌زاده؛ حقیقت امر این است که اوضاع فیلم و سریال ایرانی خوب نیست. دلزدگی و سرخوردگی اکثریت مردم از تولیدات داخلی و روی آوردن آن‌ها به فیلم و سریال‌های خارجی بیشتر از این‌که به مشکلات سانسور و ممیزی و... مربوط بوده باشد، به این دلیل بوده است که متولیان امر کمتر مایل بوده‌اند که نویسندگان ما وارد مقولات مهم و چالش‌برانگیز جامعه شوند.

از این رو آن‌ها رو به خلق آثاری تکراری، بی‌محتوا و در یک کلام کم‌ارزش در طول دهه‌های گذشته روی آورده اند که اگرچه از نظر کمیت زیاد بود، ولی از منظر کیفیت در اکثر موارد پوچ و بی ارزش و فقط و فقط بیلان کاری و در حکم آثار یکبار مصرف بوده است، ثمره این کار این شد که این اکثریت کار‌های فیک و بی‌ارزش نه توانست به اعتلای اخلاقی فرهنگی و اجتماعی جامعه ما کمک کند و نه توانست به مانند تولیدات خارجی در ذهن و اندیشه مردم مردم ماندگار گردد.

از سوی دیگر به مرور زمان سبب ایجاد دلزدگی در بین بینندگان و دنبال کنندگان فیلم و سریال ایرانی شد که این خود سبب شد تا از یک طرف آمار بینندگان و دنبال کنندگان در جامعه پایین آورده شود و از سوی دیگر اقتصاد سینمای و نمایشی ایران را به سراشیبی سقوط بکشاند که امروز با بحران کرونا و نقدینگی و سرمایه در گردش و... آینده آن از بیش هر زمان دیگری در هاله‌ای از تاریکی و ابهام فرو برده است.

رسانه‌های نمایشی ایران که با این خیل نیروی انسانی کارآمد می‌تواند و می‌توانست یکی از قطب‌های تولید فیلم و سریال در جهان و حتی در منطقه باشد، اما افسوس و صد افسوس که بر اثر سیاست‌های غلط و مافیا بازی‌های که در این عرصه است، امروز چشم بینندگان و تعقیب کنندگان ان به دنبال کار‌های درجه چند ترکی و... است.

سئوال اصلی و اساسی این است که چرا در فیلم و سریال ایرانی ما مجال پرداختن به دردها، معضلات و مشکلات جامعه نیست؟ چرا هیچ‌گاه در طول این چند دهه دغدغه‌ها و مشکلات اکثریت مردم سوژه اصلی و اساسی در آن‌ها نبوده است، به نحوی‌که یا به این موارد پرداخته نمی‌شود؟ یا اگر پرداخته می‌شود انقدر کم رنگ و کم رمق است که اصلا مجالی برای ایجاد تحول و تغییر ندارد؟ موارد زیادی در این زمینه هست که به صورت اختصار به پاره‌ای از ان‌ها اشاره می‌کنیم.

۱- چرا به معضل تحریم اثرات ویرانگر فردی و اجتماعی ان برجامعه پرداخته نمی‌شود؟ چرا این همه معضل و مشکلاتی که از خلال آن پیش آمد جامعه را به مرز فروپاشی فرهنگی و اقتصادی برد و سفره میلیون‌ها نفر از هموطنان ما را درگیر خود کرد نباید یک کار جدی و موثر نه طنز و تمسخر در فیلم و سریال ایرانی داشته باشد؟

۲- چرا به مساله اختلاس و رانت‌خواری و ابعاد آن و نقشی که ویرانی اقتصاد، فرهنگ و اخلاق جامعه دارد و از طرفی سبب ثروت اندوزی عده‌ای زالو و انگل در جامعه می‌گردد و از سوی دیگر فقر وفلاکت را برای اکثریت به ارمغان می‌اورد در فیلم و سریال ایرانی به صورت جدی و موثر پرداخته نمی‌شود؟

۳- چرا به مساله تورم و نقشی که در کوچک‌تر شدن سفره‌های مردم دارد و ابعاد آن روز به روز وحشتناک‌تر و فاجعه بار‌تر می‌گردد پرداخته نمی‌شود. چرا به این پرداخته نمی‌شود که این موج‌های تورم وحشتناک تا چه حد امنیت روانی غذایی خانوار ایرانی را به خاطر انداخته و سفره‌های آن‌ها را هر روز کوچک‌تر از دیروز کرده است چرا اکثر تولیدات فیلم و سریال در ایران افراد دغدغه‌های دارند که از دغدغه‌های ۹۹ درصد مردم به دور است و تم اصلی طراحی شخصیت و داستان و... بر مبنای سکونت ونک به بالاو زندگی شمال شهر تهران است.

۴- چرا هیچ‌گاه معضل دختران فراری به صورت دقیق مورد واکاوی و پرداخت قرار نمی‌گیرد و تباهی‌ها و فلاکت‌های فردی و اجتماعی آن در رسانه‌های نمایشی مورد واکاوی قرار نمی‌گیرد تا زنگ خطر و هشداری باشد برای دخترانی که در استانه این مسیر هستند.

۵- چرا از حقوق کم کارکنان در شرکت‌ها و موسسات که به بهانه بیکاری گسترده جوانان مورد انواع سو استفاده قرار می‌گیرند و با کمترین حقوق و مزایا به استثمار کشیده می‌کشند سخنی در فیلم و سریال ایرانی اثری نیست؟

۶- چرا از ویرانی خانواده‌های کارگرانی که چندین ماه و بعضا یکسال است حقوق نگرفته‌اند اثر و حتی اشاره‌ای در فیلم و سریال ایرانی نیست؟

۷- چرا به مساله کرونا و قتل عامی که در جهان و مخصوصا ایران راه انداخت و تقریبا از هر خانواده و فامیلی یک نفر را درگیر کرد و سبب مرگ افراد زیاد و خسارت‌های بیشمار مادی و معنوی گردید سخنی نیست؟

۸- چرا به معضلات و مشکلات قربانیان تجاوزو فروپاشیدگی‌های روحی و روانی که برای ان‌ها پیش می‌آید که نه تنها در جامعه ما بلکه در سراسر جهان دارای مصادیق متعدد و متنوعی است پرداخته نمی‌شود.

۹- سئوال آخر اینکه چرا از بین همه این همه مسائل و مشکلات ریز و درشتی که در جامعه ماست سهم رسانه‌های نمایشی محدود به چند سوژه نخ نما، اغراق آمیز، فانتزی و دور از واقعیات روزمره زندگی مردم شده است؟ و این روند مدام و مدام تکرار و از شکل به شکل دیگر و از نوعی به نوع دیگر در حال چرخیدن است، تا جاییکه همگان را از فیلم و سریال دلزده کرده است.

اما راه حل چیست؟

راه حل به نظر من این است که می‌بایست جریان سینمای اجتماعی و مطالبه‌گر را که همواره جریان غالب و پیش رو در عرصه رسانه‌های نمایشی جهان بوده است را احیا کرد و با بازگشتن به سوژه‌ها و مسائلی که دغدغه‌های روزمره جامعه است و برای همگان حایز اهمیت است، و به اصطلاح جلب کننده بیننده به سمت خود است، دست به خلق آثاری در این زمینه زد که در برگیرنده دغدغه‌ها و نیاز‌های جامعه باشد تا بتوان از طریق ان جریان اصیل و فهیم جامعه را با خود همراه کرد، و هم به رسالت فرهنگی و وجدانی خود در برابر جامعه عمل کرد و هم موجی جدید از بینندگان و دنبال کنندگان جدید را به این عرصه وارد کرد.

متاسفانه سال‌هاست که فیلم و سریال ایرانی از رسالت اخلاقی و وجدانی خود در برار جامعه دوری گزیده اند و حاصل ان ساخت آثاری ابتر، بی‌محتوا و در اکثر موارد حیف بودجه و زحمت بوده است.

ارسال نظرات