تنشآفرینیهایی که در اولین گامها با دردسرسازی برای کامیونهای ایرانی شروع شده بود، با تجمع در مقابل سفارت ایران در باکو ادامه پیدا کرد تا دیروز مجلسیها هم از ورود به ماجرا خبر دهند. سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از برگزاری جلسهای در این کمیسیون برای بررسی آخرین تحولات بین ایران و جمهوری آذربایجان خبر داد.
محمود عباسزاده مشکینی روز گذشته همچنین گفت: «متأسفانه برخی کشورهای منطقه یکسری خواستههای راهبردی داشته و براساس قصههایی که برای خود درست کردند، افقهایی میبینند و به دنبال کشورگشایی در منطقه هستند. آنها ادعاهای تاریخی بر مبنای داستانهای جعلی و متوهمانه از تاریخ دارند؛ قصههایی تخیلی که بر پایه آن میخواهند ماجراجویی کنند». وی تأکید کرد ایران «اجازه تعبیر خوابهای متوهمانه برای برخی کشورها را نمیدهد. آنها باید حد و مرز خود را بشناسند. ملتها هم چنین اجازهای نمیدهند».
اما لحن هشدارآمیز عباسزاده تنها نمونه موضعگیریهای اینچنینی از سوی مقامات ایرانی در این مدت نیست؛ هرچند مقامات ایران مکرر تأکید دارند مسئله پیچیدهتر از این نخواهد شد و دو همسایه از چالشهای جدید عبور خواهند کرد، همزمان هشدارها و اعتراضها نیز در صحبتهای آنها دیده میشود که تازهترین نمونه جدی آن، اعتراض سفیر ایران در آذربایجان به ماجرای اقداماتی در مقابل سفارت ایران در باکو به این سفارتخانه بود.
سیدعباس موسوی جمعه دراینباره گفت: «درپی تعرض و بیاحترامی عدهای به سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در نیمهشب گذشته [پنجشنبهشب]و اعتراض شدید و پیگیریهای رسمی، پلیس دیپلماتیک و وزارت کشور جمهوری آذربایجان چهار متعرض به سفارت جمهوری اسلامی ایران را شناسایی، بازداشت و بازجویی کرد». سفیر ایران در باکو تأکید کرد سفارت در حال پیگیری موضوع تا حصول نتیجه و تنبیه خاطیان است. ماجرای سفارت، اما در ادامه تنشهای اخیری است که جمهوری آذربایجان آفریده است که ماجرای دردسرسازی برای کامیونهای ایرانی شاید نقطه شروع برجسته این داستان در رسانهها بود.
داستان این بود که جمهوری آذربایجان ناگهان عوارضی جدید برای یک جاده قدیمی تعیین کرد که به شکل خاص برای ایرانیها تعریف شده بود. جاده گوریس – قاپان که مسیر رفتوآمد کامیونهای ایرانی به سمت ارمنستان است، در چند نقطه در میان مسیرش وارد منطقهای میشود که درپی تغییرات اخیر حاصل از ماجرای قرهباغ، باکو مدعی آن شده و قطعهای حدودا ۲۵کیلومتری از این جاده را داخل خاک جمهوری آذربایجان میخواند. این مسئله را البته برخی مشکلی میدانند که ارمنستان باید با اصلاح و تعمیر جادههای آن منطقه، دنبال حل آن باشد؛ اما گزارشهایی که از مرز ایران رسید، حاکی از آن بود که بهطور ناگهانی، عوارضی سنگین که در برخی گزارشها رقم آن تا حدود ۳۰۰ دلار نیز آمده است، برای ورود به خاک جمهوری آذربایجان در این مسیر تعیین کردهاند.
نکته شایان توجه علاوه بر هزینه سنگینی که این عوارض در مسیر رفت و برگشت بر کامیونداران ایرانی تحمیل میکند، این است که این مبلغ و ممانعت از عبور از جاده در صورت عدم پرداخت آن، مختص ماشینهای ایرانی است و بقیه همچنان مثل قبل از جاده استفاده میکنند. این جادهداری ناگهانی حتی تا بازداشت چند ایرانی نیز پیش رفته است. این مسیر از طرف دیگر مسیر مهمی در ادامه راهی طولانی برای تجارت ایران است که هم برای ایران و هم برای ارمنستان اهمیت بالایی دارد.
در واقع برخی تحلیلگران هزینهتراشی بیهوده و ناگهانی باکو برای این منطقه را دارای دو هدف خواندهاند؛ قطع ارتباط ایران و ارمنستان برای تحمیل خسارتی سنگین به ارمنستان و نیز بریدن دست ایران از منطقه قفقاز. علاوه بر این، مسئلهای که رفتار باکو در این زمینه را ناشایستتر میکند، مسیر مشابهی است که در سمت پیلهسوار به سوی نخجوان از خاک ایران میگذشته و همواره بدون هیچگونه عوارضی برای کامیونها در آن منطقه باز بوده است؛ اما باکو بیتوجه به همه این نکات، این ماجرا را کلید زده است.
شاید تندترین و صریحترین پیام ایران به جمهوری آذربایجان درپی ماجراهای اخیر، غیرکلامی منتقل شده است؛ با رزمایش خیبر که در آن منطقه مرزی از سوی ایران برگزار شد و پیام واضحی داشت که پیشتر در ماجرای قرهباغ بهصراحت ارسال شده بود. وقتی در میانه جنگ قرهباغ، خمپارهها چند بار در خاک مناطق مرزی ایران فرود آمدند، مقامات ایران بهصراحت اعلام کردند درباره امنیت مناطق مرزی با کسی شوخی ندارند و اگر لازم باشد ابایی از برخورد نظامی برای حفظ امنیت ایران ندارند. ماجرای قرهباغ فروکش کرد، ولی ادامه ماجراجوییهای باکو در منطقه باعث شد مقامات نظامی ایران به این نتیجه برسند که باید پیام را واضحتر و مشخصتر ارسال کنند و البته اعتراضهای الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، نشان داد در ارسال این پیام موفق نیز بودهاند.
پیام البته تنها برای باکو نیست. در واقع تغییر رفتار جمهوری آذربایجان با ایران، علیرغم اینکه ایران در جدال قرهباغ حامی این کشور بود، از دید بسیاری از تحلیلگران، حاصل افزایش تعاملات باکو با تلآویو و آنکاراست. این دو در ماجرای قرهباغ ورود و حمایت نظامی از آذربایجان داشتند. در واقع ماجرای قرهباغ فرصتی شد تا اسرائیل به مرز ایران نزدیک شود و ترکیه نیز فرصتی برای بلندپروازیهای خود به یاد امپراتوری عثمانی پیدا کند. رزمایش نظامی در این مقطع را میتوان حامل پیامی برای این دو بازیگر نیز دانست که در ادامه برنامههای خود، منافع ایران را در معرض خطر قرار دادهاند.
اما نکته درخور توجه و مهم در این میان، انفعال عجیب سفارت ایران در حمایت از شهروندان ایرانی و منافع ایران در این منطقه است. سفارت ایران در باکو اخیرا در موضعگیریهایی در این زمینه، در اقدامی عجیب، حق را به جمهوری آذربایجان داده است؛ درحالیکه از طرفی استدلال باکو در این زمینه چندان استدلال واضحی نیست و از سویی سوابق مشابه ازجمله مسیر نخجوان، رفتار جمهوری آذربایجان را غیرقابلقبول میکند و در نهایت سفارت ایران، ناظر بیطرف ماجرا نیست که به تبیین حق و ناحق رفتارها بپردازد، بلکه بناست حامی منافع و امنیت ایران و شهروندانش باشد.
در فضایی که کار به خطونشان نظامی کشیده است، به نظر میرسد سفارت و بهطور کلی دستگاه دیپلماسی باید به خود بجنبد و پیش از اینکه کار به جاهای باریک بکشد، منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایران را پیگیری کند.
در ثانی قره باغ خاک آذربایجان بوده و هست که ارمنستان تجاوز کرده بود باید همون زمان محکوم میکردید به جای کمک به ارمنستان
اینها همه نتیجه ی ساستهای اشتباه جمهوری اسلامی هست
این جناب سفیر ایران در جمهوری باکو
نفوذی بیش نیست، اصلا این خودش حافظ منافع ترکیه و باکو هس... .
ثانیا مگه میشه به همین راحتی از بمب اتم علیه مردم بیگناه باکو استفاده کرد؟
تو بجای این حرفها بهتره بری دکتر مغزتو عمل کنی چون کاملا از کار افتاده
آخه ابله مگه آذربایجان ملک پدری حیدر علوف بوده که بخواد چنین پیشنهادی بده
از اینجا تا باکو :))))))))))))))))))))))))))))))))))))
از عوارض نشستن کنار منقل و وافور اینه که هنوز داری تو عهد بوق زندگی میکنی و فکر میکنی آذربایجان ارث بابای علی اف هست که قرار بوده به ایران هبه کنه
ترامپ این زرها رو راجع به گرینلند زد. ملکه دانمارک هیچی نگفت. خود مردم و روزنامه های دانمارک و گرینلند جوابشو دادن.