صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۷۳۷۰
عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های و اثرگذاری بر روابط بین‌الملل
«کشور‌های منطقه به خوبی می‌دانند که هماهنگیِ بیشتر ایران با محورِ قدرت‌های شرق جهان و در عین حال، خروج نظامیان آمریکایی از کشور‌هایی نظیر افغانستان و احتمالا در ادامه راه، عراق و سوریه، قدرت منطقه‌ای ایران را افزایش خواهد داد که این موضوع، با توجه به غیرقابل اعتماد و اتکا بودنِ آمریکا، راهی جز تنش زدایی با تهران و ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک با این کشور باقی نخواهد گذاشت».
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۴ - ۱۰ مهر ۱۴۰۰

فرارو- جمهوری اسلامی ایران اخیرا و در جریان نشستِ ۱۷ سپتامبر "سازمان همکاری‌های شانگهای" در "دوشنبه" پایتخت تاجیکستان، با موافقت کلیه اعضا، به عضویتِ سازمان مذکور پذیرفته شد. بسیاری از ناظران و تحلیلگران بین المللی، عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های را حامل مزایای مختلفی برای این کشور دانسته اند. در این رابطه به طور خاص به پرستیژ و اعتبار بین المللی که ایران با عضویت در سازمان همکاری‌های شانگ‌های کسب کرده و یا مزایای اقتصادی و امنیتی که عضویت در این سازمان برای ایران به همراه دارد اشاره می‌شود (دسترسی ایران به بازارِ بیش از سه میلیارد نفری کشور‌های عضو سازمان همکاری‌های شانگ‌های و همچنین برخورداری از ظرفیت‌های صنعتی و مالی کشور‌های عضو سازمان مذکور و در عین حال، بهره گیری از قدرت اطلاعاتی-امنیتی کشور‌های عضو سازمان شانگ‌های در امر مبارزه با تروریسم و افراط گرایی، از جمله مهمترین مزایای عضویت ایران در سازمان مذکور هستند.)

به گزارش فرارو، با این همه، اینطور به نظر می‌رسد که عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای، می‌تواند حامل دستاورد‌های گسترده تری نیز باشد و به طور خاص تا حدی بر روابط ایران با کشور‌های عربی نیز در آینده تاثیرگذار باشد. مساله‌ای که به طور خاص باید آن را از چشم انداز نظیر انتقال قدرتِ در روابط بین الملل و تبعات آن برای کشور‌های عربی و نوعِ سوگیری‌های سیاست خارجی آن‌ها مخصوصا در تعامل با ایران، مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.

نظریه "انتقال قدرت" و عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های

از منظر دانشِ روابط بین الملل، نهاد‌هایی نظیر سازمان همکاری‌های شانگ‌های را می‌توان جلوه‌هایی عینی از تغییر کریدور‌های قدرت در جهان ارزیابی کرد. در این چهارچوب و بر اساس نظریه انتقال قدرت، قدرت‌های نوظهور در جهان نظیر چین، روسیه، هند و همچنین قدرت‌های منطقه‌ای نوظهوری نظیر جمهوری اسلامی ایران، ضمن ابراز نارضایتی از الگوی کنونی تقسیم قدرت در جهان که تا حد زیادی زاییده ترتیبات پس از جنگ جهانی دوم (با محوریت آمریکا و قدرت‌های اروپایی) است، در پی کنشگری در عرصه بین المللی متناسب با ظرفیت‌های کنونیِ قدرت خود هستند. ظرفیت‌هایی که با توجه به تقسیم نابرابر قدرت در جهان، عملا امکان بروز و ظهور به معنای واقعی کلمه را ندارند (به طور خاص در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی).

از این رو، نهاد‌هایی نظیر "سازمان همکاری‌های شانگهای" و یا "بریکس"، جلوه‌هایی عینی از حرکت جریان غالبِ قدرت در جهان از غرب به سمت شرق هستند. از این منظر، عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای، از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا با واقعیت‌های آتی قدرت در عرصه روابط بین الملل، هماهنگ است و می‌تواند اهرم‌های فشار قدرت‌های غربی علیه ایران در آینده را تا حد زیادی تضعیف کند.

در این رابطه به طور خاص اخیرا "لاورنس هاس" نویسنده و تحلیلگر "نشریه نیوزویک" در گزارشی با عنوانِ "عضویت ایران در سازمان شانگ‌های می‌تواند گزینه‌های راهبردی آمریکا و اسرائیل را پیچیده کند" می‌نویسد: «عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های یعنی همان همان بلوکی که کشور‌هایی نظیر چین، روسیه و هند در آن جز بازیگران کلیدی هستند، عملا باشگاه قدرت‌های نوظهور رقیبِ آمریکا را تقویت کرده و به طور خاص، گزینه‌های تهاجمی و راهبردی آمریکا و اسرائیل علیه تهران را محدود خواهد کرد».

گزارش نشریه نیوزویک به قلمِ "لاورنس هاس" که اشاره به محدود شدن گزینه‌های راهبردی غرب علیه ایران در پیِ عضویت آن در یک بلوک قدرتمند ضدغرب یعنی سازمان همکاری‌های شانگ‌های دارد.

اثرگذاری عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های بر روابط با کشور‌های عربی

بدون تردید عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگهای، بر نوع روابط ایران با کشور‌های عربی (کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس) نیز تاثیرگذار است. این کشور‌ها به طور خاص: عضویت ایران در سازمان شانگهای، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، و کاهش تعهدات و حضور نظامی آمریکا در عرصه بین المللی را، جلوه‌هایی عینی از تضعیف تعهدات استراتژیک آمریکا در قبال خود ارزیابی می‌کنند و سعی خواهند کرد تا با کاستن از تکیه خود به واشنگتن (در این راستا به طور خاص شاهد کاهش حضور نظامی آمریکا در عربستان سعودی و خروج برخی سامانه‌های موشکی و پدافندی آمریکا از عربستان نیز بوده ایم)، به طور مستقیم با رقبا و چالش‌های گوناگون خود در عرصه سیاست خارجی مواجه شوند.

در این رابطه به طور خاص "مصطفی فاتح یاووز" نویسنده و تحلیلگر "خبرگزاری تی آر تی وورلد" در گزارش با عنوانِ "آیا اسرائیل همچنان می‌تواند روی آمریکا حساب کند؟ " می‌نویسد: «تغییر و تحولاتی که جهان و به طور خاص منطقه خاورمیانه در مدت اخیر شاهد آن‌ها بوده است، عملا حتی نزدیکترین متحد آمریکا (یعنی اسرائیل) را هم به تجدیدنظر در محاسبات راهبردی خود مبنی بر تکیه صرف به ایالات متحده آمریکا رهنمون کرده است. از این رو، اسرائیل با توجه به قدرت گیری جناحِ رقیب آمریکا در عرصه معادلات منطقه‌ای و بین المللی، راهی جز پذیرش واقعیت‌های جدید و کاستن از میزان وابستگی نظامی و امینتی خود به این کشور ندارد». البته که این معادله برای کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس نیز صدق می‌کند و آن‌ها هم بایستی گزینه‌هایی جدید را برای خود در عرصه سیاست خارجیشان تعریف کنند.

مقاله "مصطفی فاتح یاووز" در پایگاه خبری-تحلیلی نشنال اینترست که اشاره به تنها شدن و تضعیف موقعیت رژیم اسرائیل و همچنین تغییر رویکرد کشور‌های عرب منطقه خاورمیانه، پس از وقوع رویداد‌هایی نظیر عقب نشینی آمریکا از از افغانستان، کاهش کلیِ تعهدات نظامی آن در خاورمیانه، و همچنین عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های دارد.

در این چهارچوب باید گفت که کشور‌های عرب حاشیه خلج فارس نیز با وضعیت مشابهی رو به رو هستند. عضویت ایران در سازمان همکاری‌های شانگ‌های که به نوعی همان بلوک رقیبِ آمریکا و قدرت‌های غربی است، و در عین حال، محدودیت‌های قابل توجهِ کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس در عضویت در سازوکار‌های رقیبِ آمریکا در عرصه بین المللی، به نوعی این دسته از کشور‌ها را وادار خواهد کرد تا با توجه به کاهش تعهدات نظامی و امنیتی آمریکا به خود، مستقیما راهِ تعامل با ایران و مذاکره درمورد چالش‌های دو جانبه را در پیش گیرند. این مساله مخصوصا با توجه به افزایش وزنِ سیاسی و اقتصادی بلوک شرق در عرصه معادلات منطقه خاورمیانه، بیش از پیش از اهمیت برخوردار می‌شود.

در شرایط کنونی، جلوه‌هایی از این فهمِ راهبردی، در میان کشور‌های منطقه به خوبی مشاهده می‌شود. به عنوان مثال، اکنون امارات خواهان بهبود روابط خود با ترکیه است و در مدت اخیر، شاهد افزایش تعاملات مصر با ترکیه نیز بوده ایم. جدای از این ها، سه کشورِ امارات، عربستان و قطر نیز با توجه به کاهش وزن آمریکا در معادلات منطقه خاورمیانه، سعی کرده اند تا از میزان اختلافات میان خود بکاهند و با هماهنگی بیشتری به استقبالِ آینده بروند.

بدون تردید در این فضا، میزان کنشگری‌های جمهوری اسلامی ایران و همچنین رغبتِ کشور‌های منطقه جهت افزایش روابط خود با آن به عنوان یک قدرت تاثیرگذارِ منطقه ای، رو به فزونی خواهد بود. امری که نمود آن را از مدت‌ها قبل و همزمان با آغاز گفتگو‌های ایران و عربستان با میانجی گری عراق شاهد بوده ایم.

کشور‌های منطقه به خوبی می‌دانند که هماهنگیِ بیشتر ایران با محورِ قدرت‌های شرق جهان و در عین حال، خروج نظامیان آمریکایی از کشور‌هایی نظیر افغانستان و احتمالا در ادامه راه، عراق و سوریه، قدرت منطقه‌ای ایران را افزایش خواهد داد که این موضوع، با توجه به غیرقابل اعتماد و اتکا بودنِ آمریکا، راهی جز تنش زدایی با تهران و ازسرگیری مذاکرات دیپلماتیک با این کشور باقی نخواهد گذاشت.

ارسال نظرات
علی
۱۶:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
تحلیل اشتباه و ساده انگارانه ای بود
امین میرزائی
۱۶:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
یه یارو بود به اسم نیکلای چائوشسکو . بدبخت عاقبتِ بدی داشت . یه نیمساعت بعدِ برگشتن از ایران کلّه پا شد !!!!!
محمد فقیه نوری
۱۶:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
وقتی قوم های هم خون و هم نژاد مون را تنها میزاریم باید دشمنان ایران برای ما شاخ بشند
ناشناس
۱۶:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
خروج امریکا از منطقه مشکلات ما را ده چندان خواهد کرد در افغانستان با کابوس جهل و نادانی یعنی طالبان و در عراق با کابوس بعثیون مواجه خواهیم شد .
محمد فقیه نوری
۱۵:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۱۰
خروج آمریکا قدرت منطقه‌ای ما را افزایش داده واقعا.
من که چیزی ندیدم