صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۶۳۳۱
«جای تعجب دارد که ادعای یک دیپلمات آمریکایی مورد پذیرش واقع می شود و از آن به عنوان مستمسکی برای تمسخر دیپلمات جمهوری اسلامی، یا حداقل یک برادر دینی، استفاده می شود.»
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۰۳ مهر ۱۴۰۰

فرارو- سید عباس عراقچی، معاون سیاسی سابق وزیر خارجه و مذاکره کننده ارشد ایران در مذاکرات هسته ای به مطلب روز چهارشنبه روزنامه کیهان علیه تیم مذاکره کننده هسته‌ای پاسخ داده است.

کیهان در گزارشی تسلط تیم مذاکره کننده را زیر سوال برده و در بخشی از گزارش با اشاره به ماجرای گریه وندی شرمن مذاکره کننده ارشد آمریکا در مقابل عراقچی، عملکرد معاون ظریف را مورد انتقاد قرار داده است. 

در جوابیه عراقچی به کیهان آمده است:

جناب آقای شریعتمداری
مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
با سلام،

در شماره روز چهارشنبه ٣١ شهریور روزنامه کیهان مطلبی تحت عنوان "مسلط به فنون مذاکره بودند و آن خسارت محض را بار آوردند؟!" به چاپ رسیده است که تسلط به رموز و فنون مذاکره از سوی اینجانب را با ذکر نام به تمسخر گرفته و دلیل آن را چنین آورده است:

"وندی شرمن، مذاکره‌کننده آمریکایی در کتاب خاطراتش آورده که در بخشی از مذاکره کشورش خواسته‌ای داشته که نمی‌توانسته آن را به طرف ایرانی بقبولاند و همین کار را مشکل کرده بود. تا اینکه وندی شرمن با نشان دادن عکس نوه اش که تازه به دنیا آمده بود و ریختن چند قطره اشک باعث می‌شود عراقچی خواسته طرف مقابل را قبول کند."

این داستان چند سالی است که توسط افراد مختلف و رسانه ای گوناگون مرتبا تکرار می شود. اینجانب برای جلوگیری از ایجاد حواشی برای مسئولیت و ماموریتی که در وزارت امور خارجه به عهده داشتم همواره سکوت را ترجیح می دادم، اما اکنون که فراغ بالی دارم، چند نکته را توضیح می دهم:

١- اینجانب هیچ گاه در مورد تخصص کاری خود در وزارت امور خارجه ادعایی نداشته ام، اما اگر قرار است در این مورد قضاوتی صورت گیرد شایسته است که مستند آن ادعاهای یک دیپلمات کهنه کار آمریکایی، که قرار است به هر قول و فعل آنها بی اعتماد باشیم، نباشد.

٢- جای تعجب دارد که ادعای یک دیپلمات آمریکایی مورد پذیرش واقع می شود و از آن به عنوان مستمسکی برای تمسخر دیپلمات جمهوری اسلامی، یا حداقل یک برادر دینی، استفاده می شود. مگر اصل بر این نیست که آمریکایی‌ها حیله گر و غیرقابل اعتماد هستند؟ چطور شده است که نوشته های آنان مرجع قضاوت در مورد سربازان خط مقدم شما شده است؟ چطور شده است که در شب های مقدس ماه مبارک رمضان فردی که لباس روحانیت دارد در سیمای جمهوری اسلامی کتاب شرمن را سر دست بلند می کند و به جمله جمله آن استناد می کنند تا ثابت کند عراقچی به آمریکایی ها اعتماد کرده است؟!!

٣- اگر به خانم شرمن اعتماد دارید حداقل ادعای او را از کتاب خاطراتش درست و کامل نقل کنید: "عراقچی پیش از آن‌که به چارچوب قطعنامه بپردازد، گفت که نکته دیگری هست که می‌خواهد بر سر آن بحث کند. او نکته‌ای را که پیشتر بر سر آن توافق شده بود به چالش کشید. این یکی از ویژگی‌های ثابت شیوه مذاکره ایرانی‌ها بود. همین که به نظر می‌رسید اجماع واقع شده، آنها ناگهان چیزی را پیش می‌کشیدند و باز اوضاع را به هم می‌ریختند. منطق‌شان این بود که ما چیزی را که شما می‌خواستید دادیم، حالا یکی از چیزهایی را که ما می‌خواستیم و شما برداشته بودید، به ما بدهید. اما در آن لحظه من صبرم به سر رسیده بود. درست در لحظه‌ای که در آستانه توافق قرار داشتیم، خطر این وجود داشت که همه چیز از دست برود. با توجه به آنچه خارج از این جلسه ممکن بود رخ دهد و تمام زحماتی که ما کشیده بودیم، این حرکت او برای من دیوانه‌کننده بود. من جواب دادم: عباس،‌ کافی است. شما همیشه بیشتر می‌خواهید. ما اینجا هستیم، در حالی که از مهلت مقرر عبور کرده‌ایم و کنگره به‌زودی به تعطیلات می‌رود. من می‌شنیدم که دارم داد می‌زنم. در آن موقع ناراحتی من از تمایل ایرانی‌ها به بازی‌های تاکتیکی داشت زیاد می‌شد و برخلاف اراده‌ام، اشک در چشمانم در حال جمع شدن بود. این اولین‌باری نبود که چنین چیزی برای من پیش می‌آمد، اما این قطعا نامناسب‌ترین زمان بود. من نفهمیدم که چه زمانی در درونم احساساتم به هم ریخت و در وضعیت گریه و خشم قرار گرفتم. در هر صورت، کار دیگری از من برنمی‌آمد، جز آن‌که اشک‌هایم را نادیده بگیرم و ادامه دهم. من به ایرانی‌ها کلافگی‌ام را توضیح دادم و این‌که چگونه تاکتیک‌های آنها برنامه‌های زندگی‌ام را به‌هم ریخته است و گفتم: من دیگر نمی‌دانم چه کنم، اما مهم‌تر از همه،‌ شما دارید تمام زحماتمان را به خطر می‌اندازید. پس از سکوت طولانی‌مدت، عراقچی نکته‌ای را که به آن اعتراض کرده بود پس گرفت. اشک‌های من به او نشان داد که دیگر چیزی برای دادن به آنها وجود ندارد و ما پس از آن توانستیم بر سر لحن قطعنامه سازمان ملل به توافق برسیم."

۴- اما ماجرای دقیق تر و صحیح تر در جلد پنجم کتاب راز سر به مهر آمده است: "حدود بیستم تیر 1394ش، بود. ۲۵ روز بود که در هتل کوبورگ زندانی بودیم. دو‌سال و‌نیم مذاکرات فشرده به لحظات نفس‌گیر پایانی رسیده بود، میزان خواب شبانه به حدود یک ساعت محدود گشته بود. صدها میلیون انسان در دنیا نظاره‌گر بودند و هشتاد میلیون ایرانی دل نگران و چشم انتظار... . موضوع مذاکره اکنون دیگر قطعنامه شورای امنیت بود. یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ ایران داشت رقم می‌خورد. در مذاکرات قطعنامۀ ۲۲۳۱ آمریکا pen holder بود، ابتدا با ما مذاکره می کرد و بعد نزد بقیه مذاکره‌کنندگان می رفت و با آنها مذاکره می کرد و تأییدیه آنها را می گرفت.

این یکی از اتفاقات نادر در تاریخ شورای امنیت بود که برای نوشتن قطعنامه با کشوری که خود موضوع قطعنامه است (ایران) مذاکره کنند. بند به بند، سطر به سطر، و کلمه به کلمه با ما مذاکره و توافق می شد و این کار آسانی نبود. تقریبا هر عبارتی، اگر نگوییم هر کلمه‌ای، موضوع یک دعوا بود. اعصاب ها متشنج بود و صداها مرتباً بالا و پایین می‌رفت. ... حفظ آرامش در آن لحظات سخت‌ترین کار دنیا است. آنچه از قطعنامه جدید می‌خواستیم را گرفته بودیم: خروج از فصل هفت شورای امنیت، پذیرش غنی‌سازی توسط ایران، فروپاشی رژیم تحریم بین‌المللی علیه ایران، لغو شش قطعنامه گذشته و به خصوص قطعنامه خطرناک۱۹۲۹، غیرالزامی شدن محدودیت‌های موشکی، لغو تحریم های تسلیحاتی پس از پنج سال و ... پاراگراف‌های اصلی توافق شده بود و بنیان قطعنامه جدید طبق خواسته‌های ما بسته شده بود. چند موضوع جزئی نگارشی مانده بود که در مورد آنها مذاکره می کردیم. در مورد یکی از موضوعات کوچکی که باقی مانده بود، خانم شرمن توضیحات زیادی داد و به من گفت قبول دارید؟ من گفتم «بله، ولی یک نکته کوچک وجود دارد». این عبارتِ «بله، ولی ...» که زیاد از طرف ما گفته می شد حسابی طرف های مقابل را کلافه می کرد. بعضی مواقع روی بخش «ولی...» که قسمت فرعی موضوع بود، روزها و ساعت ها مذاکره می کردیم. این بار خانم شرمن دیگر کلافه شد. کارد به استخوانش رسیده و صبری باقی نمانده بود. در طول مذاکرات هر صدایی که کسی بالا برد صدای ما بالاتر رفت اما این نوبت شرمن دیگر طاقت نیاورد. بغض کرد و گریست. سپس گفت: «ما راه طولانی آمده ایم و شما دارید سر یک مسئله بی‌ارزش نگارشی همه چیز را خراب می کنی». گفتم ولی این یک نکته کوچک است، شرمن گفت: «مشکل ما این گیردادن‌های مدام شما است». در میان گریه گفت «شما همیشه بیشتر می خواهید». راست می گفت. او بیش از آنچه فکر می‌کرد کوتاه آمده بود و اکنون مستاصل شده بود. موضوع مورد بحث اهمیت چندانی نداشت، یک راه‌حل میانه پیشنهاد کردم و او هم سریع پذیرفت و جلو رفتیم."

۵- و بالاخره، اگر نهایتا حرف شرمن را باور می کنید چرا از خودتان سوال نمی کنید که دیپلمات جمهوری اسلامی چه بر سر معاون وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکره کننده ارشد آن کشور آورد که او را به گریه انداخت؟ ادعاهای شرمن برای توجیه گریه کردن خود در هنگام مذاکرات است چون می دانست که ما روزی آن را در کتاب خاطرات برجام خواهیم آورد، که آورده ایم. اگر فکر می کنید تاکتیک بوده آیا حتی یک مورد در تاریخ سراغ دارید که عالی رتبه ترین دیپلمات آمریکایی برای رسیدن به خواسته اش گریه کرده باشد؟ یک مورد دیگر نمونه بیاورید که یک دیپلمات آمریکایی، چه رسد به مذاکره کننده ارشد آنها و معاون وزارت امور خارجه شان، در مذاکره گریه کرده باشد.

خانم شرمن یک فرد معمولی نیست، او مذاکره کننده ارشد ایالات متحده آمریکا است. تعبیر درست آن است که بگویید دیپلمات پرورش یافته ی مکتب امام و رهبری طرف آمریکایی خود را در یک مذاکره سخت و طولانی چنان در استیصال قرار داد که نهایتا او را به گریه وادار کرد.

اگر صلاح دانستید متن فوق را جهت آگاهی خوانندگان خود به چاپ برسانید.

با احترام،
سید عباس عراقچی
جمعه ٢ مهر ١۴٠٠

ارسال نظرات
naser
۱۷:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
کیهان روزی نامه ای برای بازی بااعصاب مردم ،اماانصافاعراقچی بااینکه خیلی هم ازش خوشم نمیادپاسخ محکم وقاطعی داده
ناشناس
۱۷:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
این تفکر تندروها ایران و ملت ایران را ذلیل کرده است
ناشناس
۱۶:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
عراقچی درود به شرف تو
صبا
۱۶:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
درجنگ 33لبنان که حزب الله پیروز آن بود فراسوی های برای ضمانت آتش بس هیئتی را راهی ایران کرد آقا عراقچی مسئول پذیرائی این هیئت بود ایشان اینقدر سواد نداشتند که بفهمند رئیس این هیئت به اصطلاح دیپلماتیک کسی نیست جز رئیس اسبق اطلاعات و جاسوسی فراسنه می باشد وقتی این مسئله فاش شد هیئتی که قرار بود یک هفته در ایران بماند در عرض دو روز ایران را ترک کرد و آقای عراقچی در مورد این ساده اندیشی اظهار داشتند که اسم این فرد به فارسی یک کلمه زشت بود و از اینکه این فرد رئیس ضد حاسوسی و اطلاعاتی سابق بوده و دیپلمات نبوده اظهار بی اطلاعی کرد این درحالی بود که در ویکی پدیا در مورد روسای دستگاه ضد جاسی و اطلاعاتی اسم این فرد بعنوان رئیس این اداره طی دو سال آمده است آقای روحانی تنها به همین دلیل آقای عراقچی را نتخاب کرده بود چرا که اگر فرد قوی انتخاب می شد کار طور دیگری رقم می خورد
ناشناس
۱۵:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
شریعتمداری و کیهان و کارکنان بالاجبار چاپلوس و متملق کیهان می دانید مردم از شماها چقدر متنفرند.
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
نتیجه بدیهی وطبیعی بیعت با شیطان همین است. دکتر فاوست
حسین
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
آمریکاییها باید خیلی خوشبخت باشند که مخالفان سرسخت و دو آتیشه آنها امثال شریعت مداری و حسنیان و ذوالنور هستند
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
بحث گریه مهم نیست.
نتیجه خسارت بار برجام مهم بود که مملکت را تا آستانه فلج شدن و تشدید تحریم ها پیش برد.
ناشناس
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
کیهان وارونه نویس خجالت بکش
دیگه نسبت اسمت و مطالبات چرندت حالت تنفر پیدا کرد.حیف از پول بیت المالی که داری انجا حرامش میکنی.
ناشناس
۱۴:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
بابا حرف کیهان رو بدل نگیر کی درست حرف زده که این بار دومش باشه
انقلاب زاده
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
یکی به عراقچی بگه بعضی وقت ها به بعضی افراد حتی نباید توضیح داد . فقط لبخند زد و رد شد. کیهان همیشه به لبخند احتیاج داشته و داره
ناشناس
۱۷:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
به بابت هم اینطوری احترام میگذاری
سعید
۱۴:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
درود به شرفت
ناشناس
۱۳:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
عه... نه بابا...
اگه اعتماد به حتی ادعای مکتوب دیپلماتهای امریکایی بد و غلط و غیر قابل قبول است.... پس چرا تو و رئیست و رئیس رئیست به وعده ها و قولهایی الکی اونها اعتماد و به هیچ نقد خیرخواهانه برادران دینی توجهی نکردید..
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
عراقی چی برو به جهنم
زنده باد شریتمداری
ابولی
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
من تصورم این بود که اشک خانم شرمن بخاطر ساده لوحی ایرانیان و اینکه حقوق انها پایمال گردیده بود می باشد و دلش به حال ملت ایران سوخته و اشکش درامده است
امين ميرزائى
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
مرداى مريخى مقهورِ زنای ونوسی شدن !!!!
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
اگر صلاح دانستید متن فوق را جهت آگاهی خوانندگان خود به چاپ برسانید.!!!!
حیف وقت و کاغذ و انرژی و....که صرف پاسخ دهی به اراجیف برادر حسین بشه
ناشناس
۱۳:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
آقای عراقچی،این نگاه برادرحسین را به حساب فرهنگ سازمانی ایشان بگذارید که ناشی از مشاغل گذشته ایشان است و خود را همه چیزدان تصور می کندمردم وتاریخ بهترین قضاوت کننده هستند خاموشی بهترین جواب برای ایشان است
ناشناس
۱۳:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
احسنت
ناشناس
۱۳:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۳
جناب عراقچی خودتان را خسته نکنید ، اگر شما از قران هم ایه بیارین ، مغز منجمد و متحجر شریتنداری و امثال او قبول نخواهند کرد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!