صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

ششمین قسمت از سریال خاتون به نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان و تهیه کنندگی علی اسد زاده در روز دوشنبه بیست و دوم شهریور ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۲۳ شهريور ۱۴۰۰
فراروـ  قسمت ششم سریال خاتون به نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان و تهیه کنندگی علی اسد زاده دوشنبه بیست و دوم شهریور ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان قسمت ششم سریال خاتون آمده است:

«شیرزاد به دستور نیرو‌های ارتش سرخ خاتون را در زندان نگه داشته است؛ اما رجب اف اصرار دارد که خاتون باید به زندان متفقین تحویل داده شود، مگر...»
 
شیرزاد از هر سو در محاصره کسانی است که از او می‌خواهند خاتون را طلاق بدهد. مادرش فرصت را مناسب می‌بیند تا نفرتش از خاتون را نشان بدهد و ماری را در چشم شیرزاد بالاتر ببرد. خاتون خودش می‌خواهد طلاق را اهرمی برای فشار شیرزاد قرار بدهد و در این بین رجب اف هم خواهان طلاق شیرزاد و خاتون است؛ چراکه گلویش پیش خاتون گیر کرده است. فشار‌ها در نهایت روی شیرزاد اثر می‌کند و کاری که به نظرش غیر ممکن و خط قرمز می‌نمود، حالا انجام می‌شود. شیرزاد خاتون را طلاق می‌دهد و چشم امید به دستان رجب اف می‌بندد. دستانی که خودش هم با فرار خاتون خالی می‌ماند.
 
آدامیان و افرادش به کمک فرهاد، گماشته شیرزاد خاتون را فراری می‌دهند. اما شیرزاد رد آن‌ها را می‌زند و به سراغ‌شان می‌رود. همان داستان عشق متزلزلی که با ورود شخص سومی که معمولا قدرتمند و نظامی است، در خطر می‌افتد. خاتون و شیرزاد هم گرفتار همین ماجرا می‌شوند؛ اما با این تفاوت که زن این قصه خاتونی است که به هیچ عنوان منفعل نیست و بیشترین تاثیر را در سرنوشت خودش دارد.
 
کلیشه مثلث‌های این چنینی با منفعل بودن شیرزاد تغییر کرده است. در این جا شیرزاد است که در مقابل نبرد رجب اف و خاتون بیشتر یک تماشاگر است و اتفاقا بیشتر در زمین رجب اف هم بازی می‌کند. خاتون نمایش‌گر کسانی است که میان زندگی کردن و زنده ماندن به قیمت یکی به نعل و یکی به میخ زدن راضی می‌شوند و کسانی که هر کاری می‌کنند تا زیر نام عده‌ای دیگر قرار نگیرند.
 
شیرزاد در تقابلش با خاتون به هیچ عنوان نقش منفی نیست. شخصیتی خاکستری یا قربانی هم نیست. او میان زندگی و مرگ، میان زندگی و خطر و میان زندگی و انتحار همیشه زندگی را انتخاب می ‍کند. او اهل قهرمان شدن نیست. برای حفظ خانواده‌اش پرچم سرخ بر بام خانه‌اش می‌گسترد؛ اما برای کشتن هم‌وطن خائنش لحظه‌ای درنگ نمی‌کند. او سعی می‌کند با ماندن کنار قوای اشغالگر کمی از زهر جنایات آن‌ها کم کند و عرصه را برای یک دست شدن شرارت آن‌ها خالی نکند. اما نگاه خاتون چنین کاری را با ننگ یکسان می‌داند و ترجیح می‌دهد عزادار شوهرش باشد تا این که در کنار او زیر پرچم اشغال‌گران زندگی کند.
 
گره زدن این دو رویکرد با یک داستان عاشقانه استعاره‌ای جذاب از آن ساخته است که از نقاط قوت و نکات مثبت سریال خاتون است. سریالی که این روز‌ها مورد تمجید بسیاری از اهالی سینما قرار گرفته است و هنوز هم راهی طولانی در قصه‌اش پیش روی دارد.
ارسال نظرات