صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۰۳۶۱۳
داستان سعید معروف با تیم ملی والیبال ایران در قامت بازیکن به پایان رسید؛ بازیکنی که در دوران حرفه‌ای خود مثل بقیه نبود، حالا شاید برنامه‌ای دیگر برای آینده داشته باشد. او می‌گوید نمی‌تواند به دوری از والیبال فکر کند و از همین حالا بسیاری منتظر هستند تا نبوغ، کاریزما، عشق، علاقه و مطالعه زیاد سعید معروف، در آینده از او مربی‌ای بسازد که شبیه به بقیه نیست.
تاریخ انتشار: ۰۲:۲۸ - ۱۴ شهريور ۱۴۰۰

سعید معروف، سرشناس‌ترین چهره والیبال ایران، از تیم ملی خداحافظی کرد؛ اگرچه تا دو، سه روز پیش عنوان می‌شد شاید سعید در تصمیمی احساسی خداحافظی‌اش از تیم ملی والیبال را اعلام کرده باشد، ولی او رسما از این گفت که تصمیمش هیجانی که نه، بلکه پخته بود و قصد ندارد به تیم ملی والیبال ایران برگردد. حالا «خاص»ترین چهره والیبال ایران در یک دهه اخیر در حالی از تیم ملی کنار رفته که شرایط حرفه‌ای‌اش در این سال‌ها چندان شباهتی به دیگر ستاره‌های ورزش ایران نداشته یا کمترین شباهت را داشته است.

سعید کلاس اول راهنمایی بود که متوجه شد توانایی بازی‌کردن در سطح حرفه‌ای والیبال را دارد. همان زمانی که زورش به توپ والیبال نمی‌رسید، اولین جرقه‌های حرفه‌ای در زندگی ورزشی جدیدش را زد. چرا ورزش جدید؟ چون پیش از آن سعید معروف یکی، دو رشته ورزشی دیگر از‌جمله دو صحرانوردی و فوتبال را هم تجربه کرده بود. با‌این‌حال حضور دایی‌های والیبالی‌اش کاری کرد تا او بی‌خیال دیگر ورزش‌ها شود و فکر و ذکرش را معطوف به والیبال کند. خودش می‌گوید وقتی دایی‌های آدم یکریز در گوشش درباره والیبال بخوانند، طبیعی است که حق انتخاب رشته ورزشی دیگری برایش باقی نمی‌ماند.
تلاش‌هایش در تیم مدارس و بعد منتخب آموزش‌و‌پرورش به چشم آمد و سرانجام از ارومیه نوید ظهور یک والیبالیست متفاوت داده شد. خانواده‌اش احتمالا می‌خواستند از سعید، دکتر یا مهندسی «معروف» بسازند، ولی نقشه‌ای که دایی سعید برای او کشیده بود «مهندسی در والیبال» بود. می‌گویند رشته ریاضی را با معدل 19 تمام کرد، ولی نهایتا تا دیپلم درس خواند و دیگر فکر و ذکرش را به والیبال داد. درون‌گرا، مؤدب و خانواده‌دوست از دیگر ویژگی‌هایی است که برای سعید معروف جوان در سال‌های نخستی که والیبال را به صورت حرفه‌ای آغاز کرد، برشمرده‌اند.

به هر روی درخشش در زمین والیبال آوازه‌اش را به گوش مربیان تیم ملی ایران می‌رساند و مصطفی کارخانه او را می‌پسندد و حتی در عین جوانی ترجیح می‌دهد سعید معروف را به‌عنوان پاسور اصلی معرفی کند. شکستن ناخواسته انگشت دست، پیش از شروع اولین تورنمنت رسمی با تیم ملی، کار سعید معروف را به اما‌و‌اگر می‌کشاند. او که قرار بود به‌عنوان پدیده‌ای نوظهور ایفای نقش کند، به‌ناگاه با این خبر روبه‌رو می‌شود که ممکن است دیگر حتی نتواند والیبال را ادامه دهد! عنوان شده پزشکان آن زمان که سعید را در تهران معاینه کرده‌اند، گفته‌اند باید انگشتش جراحی شود؛ اما مشکل اینجا بود که اگر آن انگشت جراحی می‌شد، دامنه حرکتی‌اش کم می‌شده و نهایتا سعید کاری در والیبال نمی‌توانست از پیش ببرد. خبر به پزشکی در ارومیه می‌رسد که خانواده معروف را می‌شناخته است. او پیشنهاد می‌دهد سعید معروف به ارومیه برود و آنجا درمانش را کامل کند. پزشک مذکور موفق می‌شود به شیوه‌ای متفاوت انگشت سعید معروف را جراحی کند تا دامنه حرکتی‌اش آسیبی نبیند. «پدیده» سرانجام به دنیای حرفه‌ای والیبال برگشت و رفته‌رفته آوازه‌اش را در سطح ملی بر سر زبان‌ها انداخت.

همه چیز از سال 2011 شروع شد

والیبال در ایران مدت‌زمان زیادی نیست که محبوبیت پیدا کرده است؛ به‌طور مشخص می‌توان از جهش دیوانه‌وار طرفداران این رشته ورزشی در ایران از سال 2011 میلادی به این طرف حرف زد. رفته‌رفته این رشته تیمی چمدانش را بست و خودش را در زمره یکی از پرطرفدارترین رشته‌های ورزشی در ایران مطرح کرد. داستان سعید معروف، معروفیت و بعدها محبوبیتش هم از همان زمان‌ها شروع شد. با سرریزشدن پول‌های بیشتر به این رشته ورزشی، حرفه‌ای‌ترشدن قراردادها و البته تیم‌داری مدون و برگزاری متفاوت لیگ والیبال، ستاره‌های این رشته ورزشی هم رفته‌رفته خودشان را همسطح «سلبریتی»‌ها کردند. البته در این مسیر باز هم کاری که سعید معروف انجام داد، خاص و متفاوت بود. نبوغ او خیلی زود مورد توجه تیم‌های مطرح دنیا قرار گرفت و سعید معروف خیلی زود تبدیل به لژیونری سرشناس در والیبال ایران شد. قراردادش با کازان روسیه او را در برهه‌ای تبدیل به گران‌قیمت‌ترین ورزشکار ایران هم کرد. همان زمان‌ها که سعید در اوج بود پیشنهادهای دیگری هم به دستش رسید و از چند لیگ معتبر دیگر از‌جمله لیگ والیبال ایتالیا و چین هم سر درآورد. می‌گفتند به قدری قراردادهای مالی‌اش سنگین است که دیگر وقتش رسیده در کنار ورزش وارد بیزینس شود؛ ولی او آدمی نبود که بخواهد برای والیبال رقیب عشقی جور کند! پیشنهادها برای وارد‌شدن به بیزینس را تا همین حالا رد کرده و هنوز مشخص نیست از چه زمانی قصد دارد در این عرصه هم توانایی‌هایش را به نمایش بگذارد.

کاپیتانی در تیم ملی ایران

اگرچه کمتر در رسانه‌های ایرانی لقب سعید معروف مورد توجه قرار گرفته ولی در رسانه‌های اروپایی برای او دو لقب دست‌و‌پا کرده‌اند: پادشاه و شاهزاده. این پادشاه و شاهزاده خیلی سریع تبدیل به مهره‌ای کلیدی در تیم ملی والیبال ایران شد و به‌عنوان کاپیتان نسل محبوب والیبال عرض‌اندام کرد. درخشش او در تیم ملی آن‌قدر مشهود بود که می‌گفتند دیگر اعضا به طرز افراطی‌ای وابسته به بازی سعید معروف شده‌اند. القاب دیگری که حکم جادوگری برایش داشت، برگرفته از پاس‌های بی‌نظیرش برای هم‌تیمی‌ها در باشگاه و تیم ملی بود. می‌گویند آن‌قدر روی پاس‌دادن تسلط دارد که با نگاه‌کردن به چشم هم‌تیمی‌اش می‌داند او به چه نوع پاسی نیاز دارد.

البته که حضور طولانی‌مدتش در تیم ملی، توجه رسانه‌ای و درخشش در عرصه بین‌المللی برایش بدون حاشیه هم نبود. همین حالا هم هستند منتقدانی که می‌گویند او در تیم ملی باند راه انداخته بود و به هر کسی اجازه ورود به تیم ملی را نمی‌داد. شایعاتی که البته هیچ‌گاه تأیید نشدند و همواره از سوی بازیکنانی که در تیم ملی کنار معروف قرار می‌گرفتند، رد می‌شود. با وجود این هر زمان در این سال‌های اخیر تیم ملی نتیجه‌ای نمی‌گرفت، «باند معروف» در فضای مجازی مطرح می‌شد و او و دیگر اعضای نزدیکش در تیم ملی مورد سرزنش قرار می‌گرفتند. با‌این‌حال، تبحر سعید معروف در والیبال و جادوگری با توپ آن‌قدری بود که این شایعات را در همان حد «بی‌اساس» باقی بگذارد. نهایتا تعداد بازی‌های سعید در تیم ملی ایران آن‌قدر زیاد شد که حالا فرضیه‌ای قوی درباره‌اش به راه افتاده که می‌گوید او احتمالا رکورددار بازی‌های ملی در والیبال دنیاست.

آمریکا، آمریکا و باز ‌هم آمریکا

خاص‌بودن سعید معروف در والیبال باعث زیر ذره‌بین‌رفتن زندگی شخصی‌اش هم شده است. در میان تمام حواشی‌ای که او در این سال‌ها داشته است «آمریکا» نقش پررنگی را ایفا می‌کند. سعید معروف بیشتر زمان‌های تعطیلاتش را در آمریکا سپری می‌کند و همین موضوع باعث بروز چالش‌هایی برای او شده است. معروف گرین‌کارت آمریکا را دارد و هر‌زمان که بخواهد سری به کالیفرنیا، جایی که می‌گوید خیلی دوست دارد، می‌زند. با‌این‌حال، این مورد تا‌به‌حال، بیش از چندبار شایعه پناهندگی‌اش را به‌همراه داشته است؛ موضوعی که هربار با حضور مجدد در اردوی تیم ملی والیبال ایران کمرنگ شده است. برای پسری که سرگرمی‌اش خواندن کتاب‌های فلسفی و آموختن مواردی تازه در دل این کتاب‌هاست، کالیفرنیا محل مورد علاقه برای گذران تعطیلات است. خودش زمانی که در ایتالیا بود، گفته بود هر زمان که فرصتی داشته باشد، به آمریکا و کالیفرنیا سفر می‌کند.

این موضوع البته تیرماه 98 سوژه بحث و جدال او با برنامه «20:30» و مجری این بخش خبری هم شد. آن زمان تیم ملی از لیگ ملت‌های والیبال کنار رفت و اعضای تیم به ایران برگشتند ولی سعید معروف در آمریکا ماند تا تعطیلاتش را سپری کند. «20:30» با کنایه‌زدن به سعید معروف او را متهم به خوشگذرانی آن‌هم بعد از شکست تیم ملی کشورش کرد. اقدامی که با واکنش تند، عجیب و البته جنجالی سعید معروف همراه شد. او با نوشتن متنی بلند به صداوسیما و مجری مذکور تاخت و الفاظ تندی به کار برد. «گرچه عادت کرده‌ایم که بعد از مسابقات، بعضی‌ها فرصت عرض‌اندام داشته باشند و مهمل ببافند و اگر‌چه از بزرگان توصیه شده که جواب این ابلهان خاموشی است، اما وقتی پا فراتر می‌گذارند و وارد زندگی خصوصی‌مان می‌شوند چاره‌ای جزواکنش مناسب نیست.

هرچند می‌دانم هدف‌شان همین است که این‌طوری شاید سالی یکی، دوبار اسم‌شان لابه‌لای کلمات گفته شود بلکه عقده‌هایشان آرام بگیرد... چشمشان از فرط حسادت و بخل و فلاکت چنان کم‌سو شده که موفقیت‌های والیبال را نمی‌بینند و مثل آدم‌های فرتوت ‌فقط نق می‌زنند و لفاظی می‌کنند. اصلا اهمیتی ندارد. هرچه شما روی اعصاب مردم پیاده‌روی می‌کنید ولى ما از همین مردم انرژی می‌گیریم و خواهیم گرفت. عاشق‌شان هستیم چنان‌که آنها دوستمان دارند. شما هم بهتر است از فرط عصبانیت سرتان را به در و دیوار بکوبید شاید آرام گرفتید. بدانید که مردم بهترین کارشناس هستند و گوششان از مزخرفات و خزعبلات شما كار‌ناشناسان پر است‌. ما همچنان برای شادمانی و رضایت مردم بازی خواهیم کرد و به تشویق‌ها و هوراکشیدن‌هایشان دلخوش خواهیم بود و انتظار دیگری نداریم. شما هم بهتر است بروید دم در صداوسیما بخوابید شاید نوبتتان برسد و چهار کلمه حرف ناحسابی بزنید و پزش را به دوروبری‌هایتان بدهید که البته همین را هم از صدقه سر والیبالیست‌های تیم ملى و موفقیت‌هاى بی‌شمار آنها دارید».

‌این موضوع تنها چالش سعید معروف نبود؛ چون بعدها شایعه ممنوع‌الورودی‌اش به ایران هم مطرح شد! می‌گفتند نقدهایش در اینستاگرام کار را به جایی رسانده که ورودش به ایران را با چالش همراه کرده است. پسر خاص والیبال ایران اما از این چالش و شایعه هم عبور کرد و در نهایت همین امسال فرصت پوشیدن دوباره پیراهن کاپیتانی تیم ملی را به دست آورد؛ فرصتی که البته برای خودش آخرین‌بار بود.

‌خداحافظی سعید معروف

آخرین بازی‌های سعید معروف، متفاوت‌ترین چهره یک دهه اخیر والیبال ایران، با پیراهن تیم ملی چندان شیرین نبود. حضور در دو تورنمنت لیگ ملت‌ها و المپیک به همراه کسب نتایجی دور از انتظار و ضعیف، باعث شد تا سعید معروف بالاخره نامه خداحافظی‌اش از تیم ملی والیبال ایران را بنویسد. او بعد از اتمام بازی‌های المپیک و زمانی که احتمالا در پرواز بوده، متنی نوشت که خبر از خداحافظی‌اش از تیم ملی می‌داد؛ «‌خیلی تلاش کردم‌ که تو پایان قصه، بتونم زیر این پست حرفای دلمو بزنم ولی انقد زیاد بود که شاید کسی حوصله نمی‌کرد بخونه. این صفحه تنها جایی هستش که تا الان توش حرفام‌ زده شده و خواهد شد. قطعا به احترام همه دوستداران والیبال و بنده حقیر، در اولین فرصت، سؤالای همه رو جواب خواهم داد و حتما سعی خواهم‌ کرد که مثل همیشه کاملا شفاف و واضح صحبت کنم. البته بیشترش در جهت قدردانی از زحمات علاقه‌مندانی خواهد بود که تو این چند سال فعالیت ورزشیم لطفشون شامل حالم بوده. هر‌چند دوست داشتم که تو سکوت از والیبال خداحافظی کنم ولی خب، زمان خوبیه واسه صحبت. به‌زودی می‌بینمتون».

سعید در شرایطی خداحافظی‌اش از تیم ملی را اعلام کرد که در ایران، مسئولان فدراسیون و البته دیگر والیبالی‌ها، آن را «احساسی» می‌خواندند و حتی خبر از حضور مجددش در تیم ملی را می‌دادند. بهروز عطایی، سرمربی جدید تیم ملی والیبال ایران، یکی از آن دست افرادی بود که می‌گفت با سعید معروف رابطه خوبی دارد و احتمالا او را دوباره به تیم ملی برمی‌گرداند؛ «به نظرم می‌توانیم در آینده به‌خوبی از توانایی نفراتی همچون سعید معروف، سیدمحمد موسوی و امیر غفور استفاده کنیم. آنها با یک پیش‌زمینه مثبت وارد المپیک شدند و توقعشان این بود که حداقل به جمع هشت تیم برتر برسند؛ اما وقتی این اتفاق نیفتاد، یک سرخوردگی ذهنی ایجاد شد. باید یک فرایند زمانی بگذرد و آنها بتوانند خودشان را بازسازی کنند. من ارتباط صمیمی با هر سه نفر دارم و قبلا چه در تیم ملی و چه در رده باشگاهی با آنها کار کردم. حتما اگر عمری باقی باشد، بعد از این مسابقات با بازیکنان باتجربه تیم ملی صحبت می‌کنم. سعی می‌کنیم فضایی را مهیا کنیم تا آنها با تحمل کمترین فشار ممکن و یک برنامه‌ریزی خوب برای تیم ملی بازی کنند. قطعا والیبال ایران هنوز هم می‌تواند از پتانسیل بالای امثال سعید معروف استفاده کند».

در‌حالی‌که به نظر می‌رسید شرایط برای بازگشت معروف، والیبالیستی که یکی از صد بازیکن الهام‌بخش دنیای والیبال است، به تیم ملی فراهم شده، پست جدید این بازیکن همه برنامه‌ریزی‌ها برای بازگشتش را به هم ریخت. او نوشت تصمیمش برای خداحافظی از تیم ملی والیبال ایران جدی است و برگشتی در کار نخواهد بود؛ «بعد از چند هفته از آخرین بازی‌های ملی لازم دونستم چند نکته رو به علاقه‌مندان والیبال توضیح بدم. این اطمینان رو به همه عزیزان میدم که تصمیم بنده در مورد خداحافظی از بازی‌های ملی نه‌تنها احساسی نبوده بلکه از مدت‌ها پیش همه جوانب آن در نظر گرفته شده و در نهایت عملی شد؛ هر‌چند به‌هیچ‌عنوان تصمیم راحتی برایم نبود».

یک مربی خاص؟

داستان سعید معروف با تیم ملی والیبال ایران در قامت بازیکن به پایان رسید؛ بازیکنی که در دوران حرفه‌ای خود مثل بقیه نبود، حالا شاید برنامه‌ای دیگر برای آینده داشته باشد. او می‌گوید نمی‌تواند به دوری از والیبال فکر کند و از همین حالا بسیاری منتظر هستند تا نبوغ، کاریزما، عشق، علاقه و مطالعه زیاد سعید معروف، در آینده از او مربی‌ای بسازد که شبیه به بقیه نیست.

منبع: شرق

ارسال نظرات
مهران
۰۹:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
درود
واقعا حیف چنین استعدادی
اگر در هر کشوری بود مانند لهستان و آلمان و... چون دیدید هینین مربی لهستان همیشه میگفت لهستان فقط ی معروف کم داره

واقعا صد حیف از ایشون وتیم طلایی که حقش بیشتر وبیشتر بود.
هوادار
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
با آرزوی موفقیت برای اسطوره تکرار نشدنی والیبال ایران، کاپیتان سعید معروف
بهروز
۰۸:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
مردم عاشق سعید معروف هستند
امیدواریم دوباره در قامتی دیگر موجب خوشحالی و غرور هموطنانت باشی
یاشاسین سعید معروف
ناشناس
۰۸:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۱۴
به اميد روزي كه ايشون رو روي نيمكت مربي گري تيم ملي واليبال ببينيم