«نیویورکتایمز» جزئیات بیشتری از سفر رئیس سیا به کابل را افشا کرد. این مقام آمریکایی صرفا برای تمدید و تعویق زمان خروج به کابل نرفته بود. او دستور کار مذاکرات گستردهای با طالبان داشت. «برنز» در کابل با ملاعبدالغنی برادر دیدار کرد. در گزارشی دیگر اوضاع کابل در روزهای پس از سقوط تشریح شده است. چشمانداز اقتصاد افغانستان نیز در یک پرونده بررسی شد.
جو بایدن روز سهشنبه ۲ شهریور ماه اعلام کرد که ایالات متحده تا مهلت زمانی ۳۱آگوست حضور دودههای خود در افغانستان را خاتمه خواهد داد. بایدن که در کاخ سفید سخن میگفت، اعلام کرد که با رهبران نظامی در این رابطه صحبت کرده و از آنها خواسته تا «آمادگیهای لازم را برای هماهنگی در زمان مربوطه انجام دهند.» بایدن گفت: «این اقدامی ضروری است.»
رئیسجمهور آمریکا افزود: «این وضعیتی خاص است.» او با اشاره به خروج نیروهای آمریکایی افزود که ۷۰هزار و ۷۰۰نفر تاکنون از افغانستان خارج شدهاند. روزنامه «دنیایاقتصاد» روز چهارشنبه ۳ شهریورماه در گزارشی در همین رابطه نوشت: «دولت بایدن اعلام کرد که فرآیند خروج ممکن است تا پس از مهلت ۳۱ آگوست ادامه یابد.» این در حالی است که رهبران طالبان پیشنهاد بایدن مبنی تمدید این بازه زمانی را رد کردند و باعث شدند فوریت جدیدی بر نحوه خروج آمریکا قرار داده شود («دیدار محرمانه برنز با طالبان»، ۳ شهریورماه ۹۶).
«مایکل. دی. شی یر»، «آنی کارنی» و «اریک اشمیت» در گزارش ۲۵آگوست در نیویورک تایمز به نقل از بایدن نوشتند: «ما در حال حاضر در مسیر پایان ماموریتمان هستیم و ۳۱آگوست این کار به نتیجه خواهد رسید.» بهنظر میرسد پس از اینکه طالبان با تمدید زمان خروج کنار نیامد و این احتمال مطرح شد که ممکن است نیروهای آمریکایی بار دیگر در معرض حمله قرار گیرند، بایدن حرف خود را پس گرفت و پس از دیدار با فرماندهان نظامی به آنها دستور داد که عملیات خروج هرچه زودتر باید به نتیجه برسد.
بایدن افزود: «این خروج هر چه زودتر انجام شود بهتر است. هر روز که این عملیات با تاخیر مواجه شود، بر ریسک نیروهای ما میافزاید و آنها را در معرض حمله قرار خواهد داد.» رئیسجمهور آمریکا در عین حال افزود که این تلاشها بستگی نزدیکی به تداوم همکاری طالبان با عملیات خروج و اجازه به دسترسیها به فرودگاه دارد.
او همچنین افزود: مشروعیت دولت طالبان در چشم ایالات متحده و متحدانش به رویکردی بستگی دارد که این گروه در قبال الزامات و مسوولیتهای بینالمللی دارد؛ از جمله تضمین اینکه افغانستان بار دیگر به زادگاه تروریسم تبدیل نخواهد شد. یک روز قبلتر، بایدن با رهبران گروه ۷ هم بهصورت مجازی دیدار کرد و در جمع رهبران این گروه افزود: «ماموریت ما در کابل بر اساس دستیابی به اهدافمان پایان خواهد یافت.» او در این دیدار مجازی بار دیگر بر ۳۱ آگوست تاکید کرد.
همزمان اعلام شد که «ویلیام برنز» رئیس سیا که دیپلماتی بسیار باتجربه است و از او بهعنوان مذاکرهکننده پشت پرده دولت بایدن یاد میشود، روز دوشنبه یک شهریورماه برای دیدار با رهبران طالبان به کابل رفت. این خبر را مقامهای آمریکاییِ مطلع روز سهشنبه اعلام کردند.
این اولین دیدار چهره به چهره یک مقام عالیرتبه آمریکایی در دولت بایدن با ملاعبدالغنی برادر، رهبر طالبان است. اگرچه دولت آمریکا جزییاتی از این دیدار ارائه نداد؛ اما گفته شد که این مقام آمریکایی برای تمدید و تعویق زمان خروج آمریکاییها به کابل نرفته است.
درحقیقت، او دستور کار مذاکرات گستردهای با طالبان داشته که تمدید زمان خروج یکی از آنها بوده است. «جولیان. ای. بارنز» و «ریچارد پرز پنا» هم در گزارش ۲۴ آگوست برای نیویورکتایمز نوشتند، به محض اینکه برنز از کابل به سوی کشورش پرواز کرد، طالبان اعلام کرد که درخواست آمریکا برای تمدید زمان خروج را نمیپذیرد. درمقابل، دولت آمریکا هم اعلام کرد که به دنبال چنین کاری نیست.
به نوشته این گزارشگران، برنز دستور کار زیادی داشته که از خروج تا مساله تهدیدهای تروریستی را شامل میشد. مقامهای آمریکایی میگویند طالبان باید در زمینه خروج تساهل بیشتری به خرج دهد. آنها میگویند این گروه باید مانع حملات گروههای تروریستی مشابه مانند داعش به نیروهای آمریکایی و غیرنظامیان شود. حملات یا بمبگذاریهای کنار جادهای یکی از این نوع حملات است.
به نوشته «بارنز- پنا» داعشِ خراسان و طالبان نزاع سختی با یکدیگر داشتند. طالبان آنها را تهدیدی برای خود مینگرد؛ اما با خروج آمریکا و فراهم شدن زمینه برای بینظمی، گروههای تروریستی مختلف از امکان بیشتری برای حملات تروریستی برخوردار شدهاند. در هر حال، جن ساکی، سخنگوی کاخ سفید اگرچه سخنی از دلایل سفر برنز به کابل به میان نیاورد، اما افزود ایالاتمتحده «در تماس منظم با طالبان است».
برنز در دولت اوباما مرد شماره ۳ وزارت خارجه بود و مسوول بسیاری از کانالها و مذاکرات پشت پرده بود. اگرچه او اکنون در سمت ریاست سیا انجام وظیفه میکند، اما در موقع لزوم از او برای مذاکرات پشت پرده هم استفاده میشود. به نوشته این گزارشگران، اعزام برنز به افغانستان دلایل درستی داشت. او برای این کار مناسب بود؛ زیرا با سقوط دولت افغانستان و عقبنشینی آمریکا، این مسوولیت سازمان «سیا» است که نظارت بر تحولات افغانستان را رصد کند.
ملاعبدالغنی برادر یکی از چهار بنیانگذار اصلی طالبان و معاون وزیر دفاع سابق دولت آن در سالهای دهه ۱۳۷۰ خورشیدی است؛ فردی که به علت روابط نزدیک و دوستانهاش با رهبر پیشین طالبان یعنی محمد عمر لقب «برادر» را از او دریافت کرد. در حقیقت، ملا برادر، یکی از رهبران برجسته طالبان از زمان شکلگیری این گروه بوده است.
او هم بهعنوان یک فرمانده نظامی زیرک و سختگیر در جنگ و هم بهعنوان یک مدیر سیاسی جسور شهرت دارد. وی بهعنوان رهبر طالبان درباره قوانین اخلاقی خشن این گروه یا روابط آن با بقیه جهان موضعگیری (البته سختگیرانه) میکند. گفته میشود او در سال ۱۹۶۸ متولد شد و هم اکنون رهبر سیاسی طالبان است. او در دهه ۸۰ با شوروی در کنار ملاعمر جنگید. این دو در کنار هم (و برخی دیگر) طالبان را در سال ۱۹۹۴ شکل دادند و به مدت ۱۵ سال معاون ملاعمر بود.
از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ که طالبان در قدرت بود، ملا برادر بهعنوان والی [استاندار]و معاون رئیس ایفای نقش میکرد. مقامهای غربی میگویند، پس از سقوط طالبان به دست آمریکا در سال ۲۰۰۱ و پناهنده شدن رهبران این گروه به پاکستان، این ملابرادر (و نه ملاعمر) بود که عملیات روزانه را رهبری میکرد، شوراهای نظامی و رهبری را تشکیل میداد، با فرمانداران و والیان در سایه طالبان دیدار میکرد، بر منابع مالی آن نظارت داشت و اغلب دست به حملات بیرحمانهای در افغانستان میزد.
در سال ۲۰۰۹، برادر کوشید با دولت افغانستان (دولت کرزای) به مصالحه برسد؛ اما مقامهای پاکستانی او را در اوایل ۲۰۱۰ دستگیر و ۸ سال در زندان نگاه داشتند.
به نوشته «بارنز-پنا» پاکستان مهمترین تامینکننده مالی طالبان است و آمریکاییها سالهاست پاکستانی را به پناه دادن به اعضای این گروه متهم میکنند؛ بنابراین دستگیری ملابرادر و دیگر رهبران طالبان به مثابه یک شگفتی برای آمریکاییها بود. اما اندکی بعد چنین به نظر رسید که پاکستانیها از ترس اینکه مبادا نفوذ خود در افغانستان را از دست بدهند، به دنبال خرابکاری برآمدند و در برابر پایان جنگ مانعتراشی کردند.
در جایی که ملابرادر خارج از گود بود، مذاکرات شکست خورد. «کای ادی» نماینده سابق آمریکا در افغانستان بعدها گفت: «معقتدم او آنجا بود، پیش از دستگیری. او برجستهترین رهبر طالبان بود که مدافع یافتن راهحل سیاسی بود.» در غیاب او، دیگر رهبران طالبان به شهرت و اعتبار رسیدند و زمانی که او در زندان بود، ملاعمر درگذشت.
در سال ۲۰۱۸، زیر فشار دولت آمریکا، پاکستان ملابرادر را آزاد کرد و به سرعت به مذاکره کننده اصلی طالبان با آمریکا در مذاکرات قطر تبدیل شد. مذاکرات و سپس امضای توافقنامه آمریکا با طالبان برای خروج از افغانستان به امضای ملابرادر رسیده بود.
آمریکاییها بار و بنه بسته و در حال خروج از افغانستان هستند. دولت کابل فروپاشید و اکنون طالبان حاکم خیابانهای کابل شده است. حکومت آنها ۲۰سال پیش بهدست آمریکا و متحدانش از هم پاشید؛ اما اکنون آمریکاییها «در تماس منظم» با طالبان هستند تا نیروهای خود را از افغانستان خارج سازند. یکشبه میلیونها نفر از ساکنان [باشندگان]کابل شهر خود را به سوی ناکجاآبادهایی از خارج از این کشور ترک کردند.
این روزها، اقتصاد حرف اول را میزند. با این حال، وزارتخانهها بستهاند و خدمات دولتی بهطور کامل غیرقابل دسترس است. ساکنان سخت در تلاشند تا امور روزمره خود را بگذرانند؛ آن هم در اقتصادی که ظرف یک نسل گذشته فقط با کمکهای آمریکا سر پا مانده است و ممکن است همین اقتصاد ناتوان هم دچار سقوط آزاد شود.
«نوریمیتسو اونیشی» و «شریف حسن» در گزارش ۲۴ آگوست در نیویورکتایمز نوشتند، بانکها تعطیلند و پول نقد در حال نایاب شدن است. قیمت مواد غذایی هم هر روز بالا میرود. یافتن گاز و دیگر سوختها هم روز به روز سختتر میشود. با خروج آمریکا، طالبان فرصت یافته است اقتدار خود را در محلات، کوچهها و خیابانهای پایتخت هم بگستراند.
اگرچه آرامش نسبی در پایتخت وجود دارد، اما باید روی دیگر سکه را هم دید: مردم کرور کرور به فرودگاه میروند و در آنجا تجمع میکنند؛ درحالیکه بسیاری دیگر در خانههای خود پنهان هستند یا با نهایت احتیاط در انظار علنی میشوند تا ببینند زندگی زیر لوای طالبان چگونه است.
گزارشهای ضد و نقیض از کابل مخابره میشود: از یکسو برخی از ترس و وحشت زیر لوای طالبانی میگویند که بار دیگر به قدرت بازگشتهاند و از سوی دیگر، برخی میگویند این گروه معتدل شده و به دنبال دولتی فراگیر است؛ اما در عین حال، نباید سابقه این گروه در اجرای قوانین سختگیرانه شریعت را فراموش کرد.
حتی آن دسته از شهروندانی که از طالبان میترسیدند، از آرامش و امنیت نسبی شگفتزده شدهاند و آرام در خیابانها در حال قدم زدن هستند. آنها این آرامش و امنیت نسبی را با جرائم و خشونتهایی مقایسه میکنند که در زمان حضور دولت رسمی در کابل وجود داشت. در زمانی که دولت غنی در کابل بود، این جرایم و دزدیها به امری روزمره از واقعیت زندگی تبدیل شده بود. برای برخی این سکوت شوم و بدشگون است.
یکی از ساکنان به نام «محب» گفت که در آن بخشی از شهر که وی در آن ساکن است، خیابانها خلوت است و مردم سراسیمهوار در مسیر خانه خود میروند و میآیند «و ترس و وحشت از سر و صورتشان میبارد.» او میگوید: «مردم احساس میکنند که طالبان هر لحظه خواهد آمد و هست و نیست آنها را با خود خواهد برد.» محب و بسیاری دیگر، از جمله کسانی هستند که نیویورکتایمز برای این گزارش با آنها مصاحبه کرد. البته نام کامل آنها برای رعایت امنیت آنها ذکر نشده است.
سعید، یکی دیگر از مصاحبه شوندگان میگوید در مناطق مرکزی که طالبان حضور فعال و پررنگی دارند، تعداد زنان اندک است و آنهایی هم که بیرون دیده میشوند با برقع و پوشش کامل حضور دارند. یک ساکن دیگر میگوید در مناطقی که حضور طالبان کمرنگتر است زنان در تعداد بیشتری دیده میشوند و با پوششهای معمول، همچون روزگار بدون طالبان، بیرون میروند. این ساکن که از قضا یک زن بود، میگفت شخصا بیرون میرفتم و قدم میزدم و با پوششی معمول و بدون برقع و بدون هیچ اصطکاکی با طالبان صحبت کردم. اگرچه این زن میگفت که در محله سکونت او ترس زیادی به چشم میخورد، اما وضعیت همچنان آرام است. برخی دیگر دیدگاه مثبتی درباره طالبان داشتند.
اگرچه در برخی مناطق غرب کابل سوخت به سختی یافت میشود، اما ظواهر نشان میدهد که ترافیک خیابانها و کسبوکارها به تدریج دارند به حالت عادی بازمیگردند. رانندگان اتوبوس و کامیون میگویند از زمانی که طالبان قدرت را در دست گرفته، بزرگراههای افغانستان ایمنتر شده است. رانندگان از کنار رفتن بسیاری از پستهای ایست- بازرسی خوشحالند و طالبان را به همین جهت تحسین میکنند.
پیش از این، این پستها پاتوق دریافت رشوه بود و اکنون به جای آنها فقط یک عوارضی قرار داده شده است. روحالله، ۳۴ ساله و از ساکنان ولایت وردک که مسافران را از این بزرگراهها از هرات به کابل میبرد، میگوید: «ما از امارت اسلامی مسروریم. با رسیدن طالبان، مشکلات ما حل شده است. دیگر هیچ اذیت و آزاری از دست پلیس نمیبینیم و هیچ رشوهای به آنها نمیدهیم.»
«اونیشی- حسن» در بخش دیگری از گزارش میدانی خود نوشتند، در خلأ قدرت پدیدآمده به دنبال سقوط دولت افغانستان، طالبان به سوی روسیه و حامد کرزای (رئیسجمهور سابق) روی آوردهاند تا بتوانند شکل دولت آتی را تعیین کنند. با این حال، به نظر میرسد در کابل هنوز یک مرجع یا یک اقتدار حکومتی وجود ندارد.
خالد، شهروند دیگر میگوید در ادارههای دولتی هیچ نشانی از خدمات دیده نمیشود «حتی یک طالب هم برای پاسخگویی به سوالات دیده نمیشود.» خالد میافزاید نیروهای دولتی از ترس انتقام طالبان به کار بازنمیگردند. رازق، کارگزار تور مسافرتی میگوید: «آنهایی که در دولت شغلی داشتند اکنون شغل خود را از دست داده و بیکار شدهاند و طالبان در حال انتخاب نیروهای جدید است. چهره دیگر کابل وضعیت اقتصادی آن است.
منابع مالی افغانستان در کشورهای خارجی بلوکه شده و دسترسی این کشور به نظام مالی جهانی هم مسدود شده است. شهروندان میگویند بانکها تعطیلند و «حوالهای هم نمیتوان زد». شهروندان بهدلیل کمبود افغانی، دلار را در تعاملات روزمره مورد استفاده قرار میدهند. روحالله که روزنامهنگار است، میگوید: «مردم نمیتوانند پولی قرض کنند؛ چون اصلا پول نقدی وجود ندارد که قرض کنند.»
تورم هم زندگی را مختل کرده است. قیمت ۵ لیتر روغن سرخکردنی ۱۲۰۰ افغانی است؛ درحالیکه قبلا ۵۰۰ افغانی بود. حسن، شهروند دیگر میگوید آنهایی که زمینی دارند به کشت محلی میوه و سبزی روی آوردهاند و اینها ارزانتر شده است؛ زیرا مرزها بسته است و تاجران نمیتوانند صادر کنند. بهطور مثال، قیمت هفتکیلو سیب اکنون ۱۰۰ افغانی است؛ درحالیکه قبلا ۵۰۰ افغانی بود. برای برخی مشاغل کار نیست.
سعید میگوید: «صدها کارگر روزمزد و کارگر ساختمانی هر روز در خیابانها میچرخند؛ اما کسی نیست که آنها را به کار گیرد یا کسی نیست که آنها را سوار کند و برای کار به فلان ساختمان ببردو» او میگوید: «کابل اکنون با بحران گسترده فقر روبهرو است.»
شهروندان میگویند با افزایش شدید قیمت سوخت، حتی طالبان پیروز هم نمیتواند کاری کند و آنها هم از این امر متاثر شدهاند. رازق هم میگوید: «در گذشته خودروهای رنجر وجود داشت؛ اما امروز اندک کسی آنها را سوار میشود یا اصلا سوار نمیشود؛ چون سوخت زیادی میخورد. امروز ۱۶ نیروی طالبان سوار یکی از این خودروها میشوند.»
آن دسته از افغانهایی که خاطرهای از طالبان ندارند، این روزها درباره نظم جدید عصبی و سرگردان هستند. صفیالله که یک صرافی را اداره میکند، معتقد است: «مردم نگران زندگیشان هستند. آنها به فکر باز شدن مشاغلشان نیستند. مدارس، مراکز آموزشی وغیره در خیلی از جاها بسته است. جوانان در تقلای خروج از کشور هستند. بسیاری هم قید مدرسه را زدهاند.» او میگوید: «ماشینهایی که از کابل به استانهای مرزی میروند پر از آدم هستند؛ اما وقتی بازمیگردند، خالیاند.»
جلوهای دیگر از بحران در افغانستان را الجزیره به تصویر میکشد. الجزیره در گزارش ۲۴ آگوست درباره بنبست سرمایهگذاری نوشت و افزود: در زمانی که دولتهای خارجی، موسسات کمکرسان و شرکتها در تقلای خروج از افغانستان هستند، یک سوال اساسی مطرح میشود: آیا باید با حکومت طالبان تعامل کرد یا سالها سرمایهگذاری در این کشور ۳۸ میلیونی را به امان خدا رها کرد و رفت؟ طالبان وعده رابطه مسالمتآمیز با کشورهای دیگر را داده است؛ اما کارشناسان و دیپلماتها چشمانداز روشنی درباره حکومت طالبان متصور نیستند.
این گروه در گذشته زنان را از کار و دختران را از تحصیل منع کرد؛ القاعده را پناه میداد و زمینهساز ۱۱سپتامبر شد. «آرابرت کروز» استاد تاریخ دانشگاه استنفورد و نویسنده کتابی درباره طالبان میگوید، برای آژانسهای کمکرسان خارجی این وضعیت یک «پارادوکس» است.
او میافزاید: «اگر شما یک امدادگر در بیمارستان باشید، به رژیمی خدمت میکنید که مشروعیتش در نوسان است. اما اگر همه به خانه بروند، آیا دولت فروخواهد پاشید؟» از سوی دیگر «مایکل مک کینلی» که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ سفیر آمریکا در افغانستان بود، میگوید، ۸۰-۷۰درصد از بودجه افغانستان از سوی کمکدهندگان خارجی تامین میشود. این کشور بدون این کمکها با فاجعه اقتصادی مواجه خواهد شد.
این سفیر سابق میگوید: «طالبان باید از کمکهای خارجی استفاده کند؛ البته این در صورتی است که این گروه کارهای گذشته خود در فاصله ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ را انجام ندهد.» او میافزاید: «کسب درآمد از تجارت تریاک راهی برای ماندگاری آنها در قدرت نیست.»
یک اتفاق مهم این است که خروج دولتهای خارجی و سازمانهای امدادرسان یک اتفاق دیگر هم به دنبال دارد: خروج میلیاردها دلار سرمایه در پروژهها که بیشتر آنها از طریق «صندوق بازسازی افغانستان» صورت گرفته است.
گزارش ۳۰ جولای «بازرس ویژه بازسازی افغانستان» نشان میدهد دولت آمریکا از سال ۲۰۰۲ رقمی حدود ۱۴۵میلیارد دلار به بازسازی افغانستان اختصاص داده است. بانک جهانی ۳/ ۵میلیارد دلار به توسعه و بازسازی این کشور اختصاص داده است که ۲میلیارد دلار آن صرف ۲۷پروژه از باغداری تا اتوماتیک کردن سیستمهای اداری شده است. در هر حال، برآورد الجزیره این است که خروج نیروهای خارجی و سازمانهای امدادرسان، ضربه بزرگی بر اقتصاد افغانستان است.