سیرا شاه دراین رابطه مینویسد: «حدودا ۲۰ سال قبل، من (نویسنده گزارش: سیرا شاه) به صورت مخفیانه به افغانستان که تحت حکومت طالبان بود، جهت ثبت برخی واقعیات این کشور (در قالب یک مستند) وارد شدم. من از پوششِ برقعِ خود استفاده میکردم تا دوربین تصویربرداری ام را پنهان کنم.
هیچگاه ترس و لرزی را که در مرز افغانستان حس کردم، از یاد نمیبرم. سعی میکردم کاملا پوششی که طالبان تعیین کرده بود را داشته باشم تا در صورتی که با نیروهای این گروه برخورد کردم، هدف مجازات قرار نگیرم. برای چند هفته، من در برخی خانههای امن در کابل ماندم. خانههایی که توسط شبکهای از زنان قهرمان افغان به نامِ "انجمن انقلابی زنان افغانستان" مدیریت میشد. آنچه در آن دوران دیدم حقیقتا مرا شگفت زده نمود و من را برای همیشه تغییر داد.
به گزارش فرارو، در یکی از خانههای افرادی که جز طبقه متوسط افغانستان بودند، یک معلم زن به دختران ۵ ساله، درسِ خواندن و نوشتن میداد. دروسی که وی آنها را تدریس میکرد کاملا عادی بودند تا اینکه من فهمیدم هر کدام از حاضران در اتاقِ درس، حتی کودکان، با این تجمعِ خود عملا خودشان را در معرض مجازات شلاق و یا حتی اعدام قرار داده اند. جالب اینکه من میدیدم والدین کودکان، با وجود یکچنین چشم اندازِ ترسناکی ترجیح میدادند که فرزندانشان از آموزش برخوردار شوند.
تقریبا هرجایی که میرفتم همین داستان برقرار بود. در این میان حتی من زنانی را دیدم که سالنهای زیبایی را به طور مخفیانه اداره میکردند. اگر فعالیتهای آنها کشف میشد، طالبان به شدت آنها را نیز مجازات میکردند.
با این حال، ۲۰ سال پس از آن تاریخ، من هنوز با برخی از زنانی که در جریان آن سفر با آنها ملاقات کردم، ارتباط دارم. آن دخترانِ کوچکی که پنهانی درس میخواندند، اکنون افرادی تحصیل کرده هستند که میتوانند در جامعه افغانستان به اندازه خود "تغییر" ایجاد کنند. آنها در مشاغلی نظر نماینده مجلس، پزشکی، معلمی، استاد دانشگاه، و همچنین در عرصههای ورزشی فعال هستند. افغانستان دیگر آن کشوری که من ۲۰ سال پیش آن را مشاهده کردم نیست. با این حال اکنون و با قدرت گیری مجدد طالبان، نگرانیهای جدی ایجاد شده است. باز هم نگرانیهایی مبنی بر محروم شدن گسترده زنان از حقوقشان در حکومت طالبان مطرح میشوند.
من واقعا نمیتوانم باور کنم دولت آمریکا یعنی همان دولتی که در فوریه گذشته شعارِ "آمریکا بار دیگر بازگشته است/America is Back" را سر میداد، مسبب اصلی این وضعیت باشد.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که تحولات اخیر افغانستان، در نوع خود نشان دهنده خیانت آمریکا به زنان افغان نیز بوده است.
من در دوران حضور خود در افغانستان به وضوح دریافتم که بر خلاف آنچه کشورهای ثروتمند و به اصطلاح صلحطلب وانمود میکنند که فکر میکنند میتوانند خود را از رژیمهایی نظیر طالبان دور نگه دارند، اساسا این مساله واقعیت ندارد و ما در جهانی که به شدت در هم تنیده است به سر میبریم.
من تازه از افغانستان بازگشته بودم و تدویم فیلمم به نام "زیرِ برقع" را به پایان رساندم که اندکی بعد حادثه ۱۱سپتامبر اتفاق افتاد (فیلم مستند من در کانال چهار انگستان و شبکه سی ان ان به نمایش در آمد). در ابتدا خیلی سخت بود که باور کنم که تصاویر وحشتناکی که در جریان حادثه ۱۱ سپتامبر در نیویورک دیدم مستقیما با ظلم و ستمی که رژیم طالبان علیه مردم افغانستان روا میداشت، ارتباط دارد. این طالبان بود که با پناه دادن به تروریستهای القاعده، شرایط را برای وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر فراهم کرده بود. در آن زمان دولت آمریکا بلافاصله با حمله نظامی به افغانستان، سعی داشت تا به طالبان واکنش نشان دهد.
با این حال پس از آنکه دولت آمریکا در جریان تهاجم نظامی خود به افغانستان و همچنین حضور در این کشور، توجه چندانی به مردم افغانستان و واقعیتهای آن نکرد، این کشور شروع به پرداختِ هزینههایی سنگین نمود. حتی در زمان حمله آمریکا به افغانستان، هیچ کس به نداها مبنی بر این مساله که شاید بتوان به نحو مسالمتآمیزتری با مساله برخورد کرد، توجه ننمود.
خیلی زود بسیاری از چهرههای میانه رو در افغانستان که خواستار برخوردی منطقی با مساله طالبان بودند کنار رفتند و آمریکا با حمله نظامی به افغانستان، رژیم طالبان را ساقط کرد. بلافاصله دولتی جدید در این کشور مستقر شد. در آن زمان تصاویر متعددی از شادی مردم درکابل و دیگر شهرهای افغانستان منتشر میشد.
با این حال، همیشه مشکلاتی نیز وجود داشتند. ارتش افغانستان توسط نیروهای خارجی ایجاد و وتقویت شد. مقادیر زیادی کمکهای خارجی نیز به کشوری که ساختارهای جامعه مدنیِ آن تا حد زیادی نابود شده بودند سرازیز شد و فساد گستردهای را ایجاد کرد. قرارداهای گسترده و بزرگی که آمریکا با دوستان و متحدان خود در افغانسان منعقد کرد نیز به هیچ عنوان به افغانستان کمکی نکرد و وضعیتِ این کشور را وخیمتر نمود.
در این چهارچوب، نسلی از مردم افغانستان در جریان جنگ و حضور نظامی آمریکا در این کشور، آسیب دیدند. بسیار از کودکان، یتیم شدند و زنان زیادی نیز همسران خود را از دست دادند. بسیاری از جوانان افغان نیز از داشتن شغل محروم بودند. امری که عملا موجب میشد تا آنها به استخدامِ جنگ سالاران محلی در آیند تا بتوانند مخارج خود و خانواده هایشان را تامین کنند.
آمریکا عملا این فرصت که بتواند زیرساختهای افغانستان را احیا کند و توسعه دهد را از دست داد. بسیاری از مردم افغانستان طرفدار ایدههای افراطگرایانه نیستند و به اسلامی میانه رو اعتقاد دارند. با این حال متاسفانه اکنون بار دیگر، طالبان به قدرت بازگشته و احتمال اینکه عصری تاریک در افغانستان، برای بار دیگر آغاز شود، زیاد است. متاسفانه افراط گرایانِ طالبان در افغانستان، اغلب، تیتر یکِ اخبار رسانههای بین المللی را در مورد اخبار این کشور، به خود اختصاص داده اند.
اکنون بساری از زنان در جامعه غربی با من ارتباط میگیرند و میگویند چه کاری از آنها برای زنان و دختران افغان بر میآید؟ بسیاری از آن دسته از زنانی که من با آنها صحبت کرده ام، دوست ندارند طالبان بتواند در افغانستان به پیروزی نهایی برسد.
در این راستا، شاعر ایرانی، سعدی شیرازی میگوید: "بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار. به نظرم ما زنان باید به این درک برسیم که اکنون زمانِ کنش ورزی ماست. ما زنانِ جهان همه به یکدیگر مرتبط هستیم. ما باید هر آنچه در توان داریم برای حمایت از زنان و دختران افغان انجام دهیم. من از تمام زنان جهان میخواهم که برای حقوق زنان افغانستانی در زمینههایی نظیر: حق آموزش، داشتنِ شغل، و بهداشت و خدمات پزشکی، دست به دست هم دهند. شاید نتوانیم گذشته را تغییر دهیم با این حال، وضعیت آینده به خودِ ما بستگی دارد».
*نویسنده: "سیرا شاه"، وی نویسنده، خبرنگار و مستندسازِ ساکن انگلستان است. او در مقام یک مستند ساز به صورت پنهانی به افغانستان در زمان حکومت طالبان سفر کرده (سال ۲۰۰۱) و یک فیلم مستند در مورد وضعیت زنان افغانستانی در رژیم طالبان تهیه کرده است. او در پاکستان نیز به عنوان خبرنگار فعالیت داشته است.