صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

دهمین و آخرین قسمت از سریال آنها به تهیه کنندگی پرویز پرستویی و کارگردانی مهدی آقاجانی در روز پنجشنبه هفتم مرداد ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۷ - ۰۹ مرداد ۱۴۰۰
فراروـ  قسمت دهم و پایانی سریال آنهابه نویسندگی سروش روحبخش، تهیه کنندگی پرویز پرستویی و کارگردانی مهدی آقاجانی، پنجشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه‌ی نمایش خانگی شد.
در قسمت دهم این سریال که "غراب دره" نام دارد، بابک بهشاد، محمد صادق ملک، امیر احمد قزوینی، اسماعیل یوسف پور، ایلیا دهفان و کاوه حاجی زاده به ایفای نقش می‌پردازند.

در خلاصه‌ داستان این قسمت آمده است:

«دو نفر به طمع گنج وارد مکانی ممنوعه می‌شوند.»
 
در قسمت دهم دو نقر به امید پیدا کردن گنج و در حالی که مبلغ زیادی را صرف پیدا کردن نقشه و فراهم آوردن شرایط کرده اند، وارد یک روستا می‌شوند. به محض ورود به قهوه خانه‌ی روستا سراغ عزت را می‌گیرند. عزت کسی است که توانایی خواندن نقشه را دارد و دو جوان به امید کمک، او را پیدا می‌کنند و به او پول می‌دهند تا نقشه را بخواند و آن‌ها را به گنج برساند. حرکت به سوی گنج شروع می‌شود و هم زمان با آن اتفاقات و صدا‌های عجیب و غریب هم.
 
گفته می‌شود که اجنه در کالبد افرادی که پیش‌تر به امید پیدا کردن گنج به غراب دره آمده اند مانع رسیدن افراد تازه به گنج می‌شوند و آن‌ها را در غراب دره نگه می‌دارند. دو جوان به این شایعات باوری ندارند و به راه خود ادامه می‌دهند. اما کم کم چیز‌های عجیب و غریب بیش‌تر می‌شوند. اشباهی میان درختان دیده می‌شود، صدا‌های وهم انگیز می‌آید، پسر عزت تشنج می‌کند و...، اما چیزی نمی‌گذرد که یکی از دو جوان، قهوه چی روستا را که در میان درختان پنهان شده است و قصد ترساندن آن‌ها را دارد پیدا می‌کند. او که قهوه‌چی و عزت را هم دست می‌داند هر دوی آن‌ها را می‌کشد. اما جوان دیگر شبح یکی از کسانی که پیش‌تر برای پیدا کردن گنج به غراب دره آمده است را می‌بیند و می‌شناسد.
 
دو جوان گنج را پیدا کرده‌اند و راه بازگشت را پیش می‌گیرند؛ اما بار دیگر ترس و وحشت به جان آن‌ها می‌افتد و این بار کار با دیدن ردیف اشباحی که با چهره‌ها و لباس‌های خون آلود جاده را بسته‌اند یک سره می‌شود. قسمت دهم آن‌ها هم به تبع بیشتر قسمت‌های قبلی این سریال با کارگردانی‌ای بدون خودنمایی و بازی‌های به اندازه داستان مرموز و وهم‌آورش را روایت می‌کند. شاید کمی بازی شخصیت سیامک اغراق آمیز باشد و یا داستانی با چنین مضونی برای عده‌ای غیر قابل باور و تحمل باشد، اما در کلیت این قسمت هم از پس داستانش بر می‌آید.
 
در سال‌های گذشته و بعد از تجربه‌های ناموفقی که ژانر وحشت در سینما و سریال‌های ایرانی داشته است همواره صحبت از محدودیت‌ها و نبود امکانات برای این ژانر در ایران به میان می‌آمد. اما آن‌ها موفق شد که در ۱۰ قسمت تا حدودی این امر غیر ممکن را ممکن کند و قسمت‌های جذابی را روانه‌ی شبکه‌ی نمایش خانگی کند.
 
سریال آن‌ها به دلیل متفاوت بودن پلتفرم پخشش نسبت به سایر آثار شبکه‌ی نمایش خانگی با مخاطبان کم تری نسبت به آن‌ها روبرو بود، اما بیشتر همین مخاطبان کم‌تر از تجربه‌ی این سریال رضایت نسبی داشته اند. در نهایت سریال آن‌ها به لحاظ دست آورد‌های فنی قدمی مثبت و رو به جلو و تجربه‌ای خوب برای سازندگانش بود که حالا می‌توان از آن‌ها انتظار داشت که دست به تجربه‌های تازه‌تر و جسورانه تری در این کار بزنند.
ارسال نظرات