صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۹۸۰۶۳
با توجه به نوع نگاه ایالات متحده به چین، به نظر نمی‌رسد که ایالات متحده بخواهد پیمان‌های دوجانبه پیشین خود با روسیه را به همان شکل پیشین احیا کند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۵ - ۰۳ مرداد ۱۴۰۰

شعیب بهمن، کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: امریکا و روسیه طی سال‌های اخیر روابطی پرتنش را تجربه کرده‌اند و طی چند ماه گذشته این تنش‌ها و اختلافات میان دو کشور تشدید شده است. در واقع از زمانی که جو بایدن رییس‌جمهور ایالات متحده شد و قدرت را در دست گرفت، کاخ سفید تلاش کرد تا در موضوع روسیه سیاست متفاوتی را نسبت به دوره دونالد ترامپ در پیش گیرد؛ چرا که دموکرات‌ها معتقدند رییس‌جمهور پیشین امریکا در مواجهه با روسیه بیش از اندازه مماشات کرده و هیچ اقدام بازدارنده قابل توجهی را علیه مسکو به کار نگرفته است.

از سوی دیگر آن‌ها باور دارند روسیه در دو انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر ایالات متحده مداخله جدی داشته و به زعم دموکرات‌ها این دخالت‌ها دموکراسی امریکایی را با چالش‌هایی روبرو کرده است. از نگاه سیاستمداران دموکرات، یکی از اصلی‌ترین دلایل پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری حاصل دخالت مستقیم روسیه است و مشخص بود که با روی کار آمدن دموکرات‌ها روابط امریکا و روسیه دچار دگرگونی شده و سیاست ایالات متحده جنبه تهاجمی‌تری پیدا کند.

نمود این تغییر را در برخی از اتفاقاتی که طی چند ماه گذشته رخ داد، می‌توان مشاهده کرد. طی این مدت، امریکایی‌ها تحریم‌های متعددی را علیه مقامات روسی و اقتصاد روسیه وضع کردند، با دخالت در امور داخلی کشور‌هایی نظیر بلاروس کوشیدند حوزه نفوذ روسیه را هدف قرار دهند و همچنین با تحرکات نظامی و برگزاری رزمایش قدرت نظامی خود و متحدان اروپایی‌شان را به رخ مسکو بکشند.

مسکو نیز در واکنش به این اقدامات، تلاش کرد اقدامات متقابلی را صورت دهد و مجموعه این عوامل باعث شد سطح تنش میان روسیه و ایالات متحده به‌طور جدی افزایش پیدا کند. از همین رو نمی‌توان انتظار داشت که شکل‌گیری گفتگو‌های استراتژیک دست‌کم در کوتاه‌مدت بتواند کمکی به حل و فصل چالش‌های میان این دو کشور کند.

به ویژه آنکه حوزه اختلافات و تنش‌ها میان روسیه و امریکا به حدی گسترده است که دستیابی به توافق در تمام این موارد نیاز به سال‌ها مذاکره دارد. با این وجود واشنگتن و مسکو این درک را درخصوص مسائل جهانی دارند که بسیاری از مسائل مرتبط با امنیت بین‌المللی نظیر مساله جلوگیری از اشاعه تسلیحات کشتار جمعی یا تسلیحات نامتعارف نیاز به همکاری قدرت‌های بزرگ دارد.

این مساله موجب می‌شود کورسوی امیدی برای همکاری‌های دو کشور وجود داشته باشد، اما مسائلی مانند گستردگی اختلافات و سطح تنش‌ها باعث می‌گردد تا در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت انتظاری جدی برای حل و فصل مسائل اساسی میان دو طرف مطرح نباشد. به‌طور خاص اگر بخواهیم نگاهی به موضوع اختلافات دو کشور در موضوع کنترل تسلیحات داشته باشیم، خواهیم دید که دولت بایدن جز درخصوص توافق «استارت نو» تمایلی برای بازگشت به توافق‌هایی که ترامپ در سال‌های گذشته از آن خارج شده بود -‌نظیر پیمان INF یا پیمان آسمان‌های باز- نداشته و ندارد.

به آن معنا که رویه حاکم بر سیاست خارجی ایالات متحده در سطح کلان نشان می‌دهد امریکایی‌ها به این پیمان‌ها دست‌کم به صورت دوجانبه با روسیه باز نخواهند گشت. اگر هم قرار باشد پیمان‌هایی مشابه در دنیا وجود داشته باشد، آن‌ها درگیر شدن کشور‌های بیشتر در این پیمان‌ها به ویژه چین را ضروری می‌دانند.

بنابراین باید تاکید کرد واشنگتن تمایلی برای بازگشت به سازوکار‌های سنتی ندارد و خواهان شکل‌گیری پیمان‌هایی جدید با عضویت کشور‌های بیشتر است. واشنگتن بر این باور است برخی پیمان‌ها نظیر INF در حالی برای ایالات متحده در برخی حوزه‌ها محدودیت‌هایی ایجاد کرده بود که نه تنها کشور‌هایی نظیر چین به سرعت در حال پیشرفت و توسعه در آن حوزه‌ها بودند بلکه روسیه نیز با نقض تعهداتش به شکل مخفیانه چنین کاری را انجام می‌دهد.

از این نگاه چنین برمی‌آید که شاهد نوعی بازگشت به گذشته در این زمینه نخواهیم بود. ایالات متحده در دوره ترامپ بیشتر رویکردی ضد چینی داشت، اما در دوره اخیر واشنگتن ضدیت با روسیه و چین را به صورت توأمان پیگیری می‌کند. کاخ سفید تلاش دارد تا از طریق تقویت ائتلاف‌های سنتی به ویژه با کشور‌های اروپایی به اعمال فشار علیه روسیه و چین بپردازد و از راه‌های مختلف این افزایش فشار را دنبال کند.

از راه‌هایی نظیر برجسته کردن مسائل داخلی در این کشور‌ها مانند حقوق بشر و دموکراسی و ایفای نقش فعال‌تر در حوزه‌های نفوذ روسیه و چین گرفته تا ائتلاف‌سازی‌های منطقه‌ای علیه پکن و مسکو در دستور کار امریکایی‌ها قرار دارد. در نتیجه روشن است که ایالات متحده با این تصور که امکان دارد چینی‌ها در آینده از امریکا در برخی حوزه‌ها پیشی بگیرند و اگر قرار باشد ایالات متحده همچنان ابرقدرت باقی بماند ضرورت دارد که روسیه و چین به صورت توأمان مهار شوند. بر‌اساس این نگاه، مهار یکی و رها کردن دیگری اشتباه است و فایده‌ای برای امریکا ندارد.

آن‌ها در برنامه‌های کلان‌شان روسیه و چین را در یک قالب می‌بینند و تلاش دارند سیاست‌هایی برای کنترل پکن و مسکو، ایجاد بازدارندگی در برابر این کشور‌ها و مهار هر دوی آن‌ها وضع و اعمال کنند. در مجموع باید تاکید داشت با توجه به نوع نگاه ایالات متحده به چین، به نظر نمی‌رسد که ایالات متحده بخواهد پیمان‌های دوجانبه پیشین خود با روسیه را به همان شکل پیشین احیا کند.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: