یک کارشناس مسایل بین الملل بر این باور است که صدور قطعنامه جدید علیه ایران تاثیر زیادی بر روند مسئله هستهای ایران ندارد ولی احتمال دارد که تاثیر بیانیهی تهران را کمرنگ کند.
پیروز مجتهدزاده درباره تاثیر صدور قطعنامه جدید بر روند پرونده هستهای ایران به گفت: «به نظر نمیرسد که این قطعنامه تاثیر عمدهای در روند مسئله هستهای ایران داشته باشد. به دلیل اینکه این قطعنامه آن چیزی نیست که ایالات متحده از سال گذشته به دنبال آن بود. آن زمان خانم کلینتون میگفت که قطعنامهای کمر شکن علیه ایران به تصویب خواهد رسید؛ قطعنامهای که هوشمند خواهد بود. تهدیدها دایر براین بود که با این قطعنامه کمر اقتصاد شکسته خواهد شد و ایران مجبور خواهد شد که برابر خواستهای 1+5 تسلیم شود.»
وی افزود: «از آن تاریخ تا کنون ما شاهد تحولات بسیار زیادی در مسئله سیاسی مربوط به پرونده انرژی هسته ایران بودیم. این تحولات آمریکا را وادار کرد تا بخشهای گزنده قطعنامه را یکی پس از دیگری حذف کند و قطعنامه را نه تنها از حالت کمر شکن بودنش خارج کند بلکه این قطعنامه به مطالبی محدود شود که ایران حتی احتیاجی به واردات و خرید آن موارد ندارد. بنابراین بعید است این قطعنامه تاثیری در اصل مسئله داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا قطعنامه جدید مفاد بیانیه تهران کمرنگ خواهد کرد یا نه، اظهار کرد: «بر اساس ماده 6 بیانیه تهران، این بیانه زمانی قابل اجرا است که 5+1 آن را بپذیرد. در واقع خود بیانیه تهران سرنوشت خودش را موکول کرد به پذیرفتن یا نپذیرفتن ایالات متحده آمریکا و متحدین اروپاییاش. بنابراین ما باید این نتیجه را بگیریم که 1+5 و گروه وین بیانیه تهران را نمیپذیرند. اما آیا این پایان کار خواهد بود؟ من بعید میدانم. چرا که ایالات متحده آمریکا و ایران راه دیگری ندارند جز اینکه در اطراف مفاهیم گنجانده شده در بیانیه تهران و توافقهای ژنوبا یکدیگر کنار بیایند.»
این تحلیلگر مسایل بین الملل درباره رای مثبت چین و روسیه و تمایل ایران به سمت این دو کشور، بیان کرد: «ایران به طور طبیعی به سمت چین و روسیه تمایل پیدا کرده بود برای اینکه موازنههای ژئوپولیتیک را به سود خودش بگرداند. اگر ایران از روسیه و چین کالا خرید دلیلاش آن بود که از جای دیگه نمیتوانست بخرد.»
وی با انتقاد از کسانی که تمایل ایران به روسیه وچین را به نگاه به شرق تعبیر میکنند، گفت: «مفاهیمی مانند نگاه به شرق و سرمایه گزاری روی شرق را برخی از وابستههای مصدقی اصلاح طلبان ساختند. اینها تعابیر درستی نیستند. ایران به خاطر تنگنا و انزوایی که برایش به وجود آمد، ناچار بود که از نظر ژئوپولیتک مقداری به چین وروسیه متمایل شود تا بتواند برابر ایالات متحده موازنه برقرار کند. نگاه به شرقی در کار نبود. خود چین و روسیه مدتی به دنبال این بودند که در ایجاد موازنههای ژئو پولیتیک میان خودشان و آمریکا مقداری به سمت ایران حرکت کنند. پس این یک حرکت دوجانبه محسوب میشد و جنبه سیاسی داشت نه اقتصادی.»
مجتهدزاده با اشاره به ضعف دستگاه دیپلماسی ایران، تاکید کرد: «این گونه نیست که دیپلماسی ایران الان ضعف پیدا کرده باشد بلکه از زمان دولت آقای خاتمی زیر صفر بود. اگر در دستگاه دیپلماسی ایران موفقیت یا ضعفی مشاهده میشود اینها مربوط به دیپلماسی شخص رئیس جمهور بوده است؛ حال یا آقای خاتمی در گذشته یا آقای احمدینژاد در حال حاضر.»
وی با اشاره به ارزیابی غلط نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا به جای مذاکره با قدرتهای دیگر، گفت: «اصلاح طلبان توجه نداشتند که این اختیار در دست ما نبود که با آمریکا مذاکره کنیم. این آمریکا بود که با ما مذاکره نمیکرد. و الان هم نمیکند.»
مجتهدزاده در پاسخ به این سوال که آیا با روی کار آمدن اوباما شرایط برای مذاکره فراهم شد، گفت: «اوباما با وعده تغییر سیاست کهنه بر سر کار آمد و وعده داد با ایران از طریق گفتوگو مسایل را حل خواهد کرد. او در این زمینه گامهایی را هم برداشت و وارد گفتوگو با ایران شد که نتیجه این گفتوگوها به توافقات ژنو ختم شد. ولی دیپلماسی زیر صفر ایران آن شرایط را زد و به هم ریخت و شرایط جدیدی را برای ما پیش پیش آورد.»
وی اضافه کرد: «در واقع با این عمل اعتبار ایران کاهش پیدا کرد و سخت است برای دیگران که بتوانند به کشوری که توافق میکند و بعد پشت پا میزند، اعتماد کنند. دیگر سخت است که به توافقها بازگشت و بازسازی این اعتماد دشوار است. چیزی که امروز ما با آن سر و کار داریم همین دشواری است. دشواریی که محور واشنگتن – تلآویو و متحدین اروپایی آنها به دنبال این بودند و میخواستند به نوعی دستانداز در سیاستها جدید اوباما در زمینه مذاکره ایجاد شود و موفق هم شدند.»
وی درباره شرایط به وجود آمده پس از به هم خوردن توافقات ژنو گفت: «این شرایط جدید از جهتی به سود ایران بود و از جهت دیگر نبود. پس از مذاکرات ژنو که براساس سیاست جدید آقای اوباما انجام شد، وزیر خارجه ایران آمد و فریاد برآورد که این قسمت قضیه را قبول نداریم این باید به این صورت باشد و آن به صورت دیگر. من همان زمان گفتم آقایان شما هربحثی دارید چرا در مذاکرات مطرح نکردید. شما در برههای پذیرفتید مذاکره کنید و وارد مذاکره شدید. در آنجا وظیفه ملی شما بود تا هرچه را که میخواستید در مذاکرات مطرح کنید. یا موفق میشد و یا موفق نمیشد. ولی بعد از مذاکرات و اعلام توافق، دوباره مسایل جدید را مطرح کردن مناسب نبود.»
این کارشناس مسایل خارجی در این باره ادامه داد: «البته از جهت دیگر این موضوع اجبارها را از پیش روی ایران برداشت. از یک طرف ایران مجبور نیست طرف مبادلهاش روسیه و فرانسه باشد که به هیچ وجه برای ایران قابل اعتماد نیستند. از طرف دیگر اجبار محدودیت غنی سازی در 5/3 درصد است که از نظر تکنیکی وقتی این فرصت از دست برود دیگر نمیشود به این فرصت بازگشت. یعنی زمانی 5/3 درصد شرط توافق بود که آژانس اعلام کرد ظرفیت ایران به این اندازه است و لاجرم مذاکرات هم باید حول این موضوع باشد. ولی وقتی ظرفیت توسعه پیدا کرد از نظر تکنیکی نمیشود که به رقم قبلی برگشت.»