صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۹۷۳۲۶
دختر‌ها با مو‌های بلند و کوتاه تصوری از شانه ندارند. هیچ مویی صبح به صبح شانه نمی‌خورد، بافته نمی‌شود. این‌جا زن و مرد فقط رنج‌های خود را می‌بافند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۱ - ۲۸ تير ۱۴۰۰

جنوب کرمان، این‌جا آب نیست، برق نیست، توالتی هم وجود ندارد. آدم‌ها برای خلاص‌شدن کمی دورتر از کپر خود، روی کپه‌ای خاک خود را راحت می‌کنند. تن و صورت‌شان ماه به ماه هم رنگ آب نمی‌بیند. برای همین است که بیماری زیاد است. قارچ و بیماری‌های فراوان پوستی.

دختر‌ها با مو‌های بلند و کوتاه تصوری از شانه ندارند. هیچ مویی صبح به صبح شانه نمی‌خورد، بافته نمی‌شود. این‌جا زن و مرد فقط رنج‌های خود را می‌بافند. این‌جا دهان همه آدم‌ها بوی گرسنگی می‌دهد و پسر‌های ۱۲-۱۱ ساله، شلوار‌های گشاد پدر‌های خود را با طناب روی کمرشان سفت می‌کنند. این‌جا وصله بیداد می‌کند. تن هیچ‌کس لباسی نیست که وصله‌ای نداشته باشد. لباس‌ها چنان کهنه است که می‌توان نخ‌های تاروپود را یک‌به‌یک شمرد. اسم‌ها عوض می‌شوند و آدم‌ها یکی هستند. از مسافتی به مسافتی دیگر. این‌جا همه چیز تکراری است.

کپرنشینان اگر خیلی خوشبخت باشند، بلدی پیدا می‌کنند تا از تیر چراغ برق برای‌شان رشته‌ای نور بیاورد.

داشتن لامپ‌های ٢٠وات خوشحالی بزرگی است. زن‌ها این‌جا زیر همین نور روی تکه‌پارچه‌ها سوزن‌دوزی می‌کنند. هر سوزن‌دوزی حدود ٣-٢ ماه زمان می‌برد و مرد‌ها هر وقت گذرشان به شهر بیفتد صد تا ١٢٠ تومان می‌فروشند تا برای بچه‌ها بتوانند دمپایی بخرند. این‌جا اغلب بچه‌های کوچک چیزی برای پا کردن ندارند و روی خاک پابرهنه راه می‌روند.

عکاس: مجید حق دوست/ نورفتو

برچسب ها: کپرنشین کرمان
ارسال نظرات