صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هشتمین قسمت از سریال آنها به کارگردانی مهدی آقاجانی و تهیه کنندگی پرویز پرستویی در روز پنجشنبه بیست و چهارم تیر ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.
تاریخ انتشار: ۲۳:۲۰ - ۲۵ تير ۱۴۰۰
فراروـ  قسمت هشتم سریال آنها به نویسندگی سروش روح‌بخش، کارگردانی مهدی آقاجانی و تهیه کنندگی پرویز پرستویی پنجشنبه ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
 
در این قسمت از سریال که "ویو ابدی" نام دارد، علیرضا کمالی، لیندا کیانی، علیرضا ثانی فر و رها خدایاری به ایفای نقش می‌پردازند.
 
در قسمت هشتم زوج جوانی را می‌بینیم که وارد خانه‌ای می‌شوند تا در صورتی که پسندیدند، آن را اجاره کنند. در هنگام مشاهده خانه مردی از اتاق بیرون می‌آید و خود را ساکن خانه می‌نامد و از زن و مرد می‌خواهد که چند دقیقه بنشینند و قصه او و این خانه را گوش کنند.
 
مرد ماجرا را از جایی شروع می‌کند که زن و مرد جوانی با کودک نوزادشان در پی پیدا کردن یک خانه به آپارتمان کوچکی می‌رسند. آپارتمانی که مشاور املاک آن را با ویوی ابدی می‌داند. زن و شوهر خانه را می‌پسندند؛ اما به ناگاه مرد از تراس خانه به پایین می‌افتد و در جا جان می‌دهد. نام مرد وحید است.
 
با مرگ وحید زن و بچه‌اش مدتی سختی می‌کشند؛ اما با کمک آشنا‌ها سر و سامان می‌گیرند و خانه‌ای تهیه می‌کنند. زن هم بعد از چند سال دوباره با مرد خوبی ازدواج می‌کند. اما در تمام این سال‌ها روح وحید راس ساعت ۱۰:۱۰ خودش را به زن نشان می‌دهد و برای او و بچه‌اش ابراز نگرانی می‌کند.
 
زن در ابتدا از این اتفاقات می‌ترسد؛ اما به مرور از چند و، چون ماجرا آگاه می‌شود و موضوع را با شوهرش در میان می‌گذارد. مردی که در ابتدای داستان پای صحبت‌های مرد ساکن خانه نشست، همان روح وحید است که از مرگش خبر ندارد. مرد با این نقشه به روح وحید می‌فهماند که از دنیا رفته است و در مقابلش تلقین میت را نجوا می‌کند و او به سمت ویوی ابدی رهسپار می‌شود.
 
قسمت هشتم آن‌ها اپیزود خوش‌ساخت دیگری در میان اپیزود‌های این سریال است. داستانی کوتاه، مرموز و کمی ترسناک که به‌خوبی روایت می‌شود. کارگردانی مهدی آقاجانی در این قسمت هم به خوبی قصه‌ای ساده، اما رعب‌آور را بدون خودنمایی و شلوغ‌کاری روایت می‌کند. دوربین سیال در زمان لزوم سر می‌خورد و خانه سرد و متروک را نشان می‌دهد و در زمان مناسب هم بر می‌گردد و چهره وحشت زده زن را به تصویر می‌کشد.
 
استفاده از سایه کودک و حضور ناگهانی مرد فقط تا زمانی استفاده می‌شود که داستان اصلی شروع نشده است و بنابراین به‌خوبی کارکرد خود را در جهت ایجاد دلهره در تماشاگر حفظ می‌کند و به موتیفی که بی‌دلیل و تکراری است، تبدیل نمی‌شود.
 
گره‌گشایی قصه هم در زمانی مناسب و بدون کش و قوس‌های بی‌دلیل و بدون هاله‌ای از افکت‌های صوتی و تصویری مرسوم در ژانر وحشت رخ می‌دهد و بار دیگر تماشاچی را غافل‌گیر می‌کند و پس از آن پایان‌بندی مناسب و کوتاه این قسمت را به یکی از اپیزود‌های خوب سریال آن‌ها تبدیل می‌کند.
ارسال نظرات