گذشته از اتفاقاتی که در روزهای اخیر در دنیای فرهنگ و هنر رخ داده، به سهولت میتوان گفت که روزهای اخیر روزهای اظهارنظرهای جنجالی و پرحاشیه بوده. صحبتها و کامنتهای ستارگانی که با اظهارنظرشان آتش در دنیای رسانهها به پا کردهاند: نوید محمدزاده با متهمکردن یکی از سریالهای این روزها به پولپاشی، هانیه توسلی با اقامه دعوی علیه سانسور، بریتنی اسپیرز با رونمایی از داستان تراژیک زندگیاش و البته شارون استون با حرفهایی که درباره مریل استریپ زده و گفته که رسانهها او را از سیاره دیگری حساب میکنند…
البته پرحاشیهترین اظهارنظر سلبریتیها بهخصوص در فضای رسانهای فارسی متعلق به نوید محمدزاده بوده که در اینستاگرام اظهارنظرهای کنایهآمیز حاشیهسازی مطرح کرده است. استوریهایی که بسیاری آنها را به مخالفت با سریال «زخم کاری» تعبیر کردهاند.
ماجرای نوید محمدزاده از آنجا آغاز شد که این بازیگر در یک استوری اینستاگرامی نوشت: «چند میگیری تعریف کنی». نوید در ادامه در استوری دیگری که بعد از چند دقیقه حذف شد، بدون نام بردن از یک پروژه نوشت: «به خاطر دوزار اینقدر سطح سینما و بازیگری رو نیارین پایین. کار خوب تولید کنین، وقت بذارین، زحمت بکشین، درست کار کنین، به شعور مخاطب احترام بذارید. اینقدر هزینه واسه تعریف از محصول معمولی (نهایت معمولی) خودتون نکنید.»
استوریهای نوید محمدزاده اگرچه از پروژه یا بازیگر خاصی نام نبرده بودند، اما در فضای مجازی به مخالفت این بازیگر با سریال «زخمِ کاری» تعبیر شدهاند. به خصوص که این روزها دو مجموعه «میخواهم زنده بمانم» و «زخم کاری» توجه مخاطبان و رسانهها را جلب کردهاند و نوید محمدزاده تاکنون در طول انتشار سریال «میخواهم زنده بمانم» به بهانههای مختلف این سریال را تبلیغ کرده است!
استوری نویدمحمدزاده بازتاب فراوانی در میان کاربران فضای مجازی داشته و بسیاری آن را به این تعبیر کردهاند که «حتی نوید محمدزاده هم مجبور شده به خبرها و تعریفهای پولیِ این روزها واکنش نشان دهد.» با اینکه عدهای نیز این امر را ناشی از رویکردی غلط میدانند و آرزو کردهاند «امیدوارم نوید محمدزاده خودش بیاد و ادعا کنه ادمین صفحه بدون هماهنگی با اون این مطلب رو گذاشته. باورش سخته بازیگری که میتونست به افقهای بالاتر از ایران در بازیگری فکر کنه و به پیشرفت ادامه بده، آنچنان خودش رو محدود بدونه که در دام حسادت بیفته و به یک بازیگر توانمند دیگر طعنه بزنه. میشه تلاش کرد و در آینده نهچندان دور مانند گلشیفته و پیمان معادی واحد مارکت جهانی شد، به ویژه حالا که فیلمها و سریالها مجبورند از همه نژادها و رنگها و لهجهها استفاده کنند» …
گلایههای هانیه توسلی هم حاشیههای زیادی در فضای مجازی به وجود آورده است. واکنش گلایهآمیز هانیه توسلی به ممیزی چهرهاش در کنار شبنم فرشادجو که در قسمت تازه «همرفیق» با تعدیل رنگ، مشکل آرایشش برطرف شده است!
هانیه توسلی در اینستاگرام با انتشار تصاویری از حضورش در برنامه «همرفیق» شهاب حسینی که از نظر رنگی با رنگ کلی برنامه در قسمتهای دیگر تفاوت دارد و مایل به سیاه و سفید شده؛ از این اتفاق به عنوان راهی برای ممیزی آرایش چهره هانیه توسلی و شبنم فرشادجو نام برده و با لحنی کنایهآمیز نوشته است: «این رنگی بودیم، این رنگی شدیم!»
با این حال عدهای نیز به واکنشهای پرتعداد سلبریتیها اعتراض کردهاند: «فهمیدنشون سخته. پرویز پرستویی به خاطر ابوالفضل شاهکرم به میرباقری تاخته که چرا بهش نقش ندادی؟! یعنی چی؟ محسن تنابنده درباره قتل وحشتناک بابک خرمدین یه شوخی مسخره میکنه. یعنی چی؟ واکسن میزنن، منت میذارن، نمیزنن، باز هم منت میذارن! شهاب حسینی با همه اهن و تلپش ۲۰ قسمت برنامه میسازه، هیچ، هیچ، هیچ. با افتخارم میگه من بدون هیچ زمینهای برنامه اجرا کردم. بچه که بودیم سر صف میخواستیم یه دکلمه بخونیم یه هفته تمرین میکردیم!»
صحبتهای دو تن از مدیران تأثیرگذار سینما و هنر ایران در دهه ۶۰ نیز صحبتهای پرحاشیهای بوده است. مدیرانی که شماری از پشتپردههای سینمای دهه ۶۰ را افشا کرده و گفتهاند که فیلمنامه «ناصرالدین شاه اکتور سینما» را خودشان در اختیار مخملباف گذاشتهاند و «سرب» را نیز خودشان به مسعود کیمیایی پیشنهاد کردهاند.
محمد بهشتی و فخرالدین انوار، دو تن از مدیران سینمایی دهه ۱۳۶۰، به مناسبت سیوپنج سالگی فیلم «اجارهنشینها» در گفت وگویی با هوشنگ گلمکانی از ماهنامه «فیلم امروز» توضیحاتی درباره اتهاماتی دادهاند که دربارهشان در سالهای اخیر مطرح بوده است. این مدیران از جمله گفتهاند که پس از مراجعه عزتالله انتظامی، خودشان به داریوش مهرجویی نگران گفتهاند که برگردد. این مدیران همچنین گفتهاند که به این دلیل به فیلم «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» مهرجویی مجوز ندادهاند که نهتنها «امکان فیلم ساختن دوباره» را از مهرجویی میگرفته که «حق حیات» او را هم دچار مشکل میکرده.
همچنین در بخشی دیگر از این گفتگو، محمد بهشتی به این نکته اشاره کرده که: «فیلمنامه «ناصرالدین شاه اکتور سینما» را خودشان دادهاند به محسن مخملباف و «سرب» را هم در اختیار مسعود کیمیایی قرار دادهاند.
صحبتهای محمد بهشتی و فخرالدین انوار بیشتر به این دلیل بحثانگیز شده که دهه ۶۰ و سالهای مدیریت این دو مدیر فرهنگی، نه فقط به عنوان دوران ممنوعالکار شدن بسیاری از سینماگران پیش از انقلاب، که حتی این سالها به عنوان دورهای که پایههای سینمای دولتی با محوریت بنیاد سینمایی فارابی ریخته شده (که درباره تکتک جزئیات آثار، حتی درباره جزئیات پوسترهای فیلم دخالت میشد) شناخته میشود. حالا، اما این مدیران از تأثیرات منفی سیاستهایشان در آن سالها به آسانی گذشته و عملا پروژه تلطیف آن سالها را اجرا کردهاند که در فضای مجازی پرحاشیه و جنجالی شده است.
فرحبخش گفته که برای ترغیب سینماگران به اکران آثارشان در روزهای کرونایی سینما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید کمکهای فراوانی به فیلمها بکند. «چراکه تهیهکنندگان دیگر مثل من بدون هیچ چشمداشتی راضی به اکران فیلمهای خود نمیشوند. قطعا کاری که من کردم و به اکران دو فیلم مهم خود در شرایط بیمخاطب و پرتعطیلی کرونایی پرداختم، ادامه پیدا نمیکند، بنابراین مسئولان باید بدانند در یک سال گذشته برای باز ماندن سینما چه کردم.».
اما ایده فرحبخش: «ارشاد باید به هر کدام از تهیهکنندگان سینما بودجهای تا حد دو تا سه میلیارد تومان اختصاص دهد، تا بخشی از هزینهها را جبران کند، تا اینگونه تهیهکنندگان راضی به اکران آثار خود و نجات سینما شوند.» صحبتهایی که واکنشهای زیادی به وجود آورده و بسیاری آن را «نشانهای دیگر از اعتیاد سینمای ایران به رانت و کمکهای غیرطبیعی و دوپینگگونه» عنوان کردهاند که حتی «امروز هم که سینمای ایران دچار قهر مخاطب و تبدیل به باری بر دوش مردم شده، باز هم خواستههایشان تمامی ندارد!»
منبع: شهروند آنلاین