فراروـ قسمت چهارم سریال زخم کاری به نویسندگی و کارگردانی محمد حسین مهدویان و تهیه کنندگی محمد رضا تخت کشیان روز جمعه ۴ تیر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«مالک از این که توانسته خانواده ریزآبادی را تحت فشار قرار بدهد تا سهم خود را از شرکت بگیرد، بسیار سرخوش است. ولی با مشکلی مواجه میشود که به سراغ کریم یکی از کارکنان قدیم شرکت میرود...»
مالک همه اعضای شرکت را نگران کرده و به تکاپو انداخته است. یک نفر به فکر صلح و سازش افتاده و یکی دیگر به فکر خرید سهم مالک است. یکی میخواهد با وصلت پسر مالک و دختر ناصر دوباره مهر و محبت در دل اعضا بیاندازد، دیگری میخواهد در ازای ندید گرفتن پولی که مالک از نروژیها گرفته است، سهمش را به شرکت واگذار کند و برود. اما پروژه صلح و سازش را ناصر به هم میزند و پروژه فروش سهم را مالک جدی نمیگیرد. در این میان دردسر دیگری هم برای مالک به وجود میآید: نجفی. او با تهدیدها و رفتارش به مالک حالی میکند که از ماجرای ویلای کلاردشت خبر دارد و اگر حقالسکوت چربی نگیرد، خیلی صبر نخواهد کرد.
دوای درد آشفتگیهای مالک پیش سمیراست؛ درد بیشتر. سمیرا همانطور که جرات کارهای قبلی را به زور به مالک داده بود، جرات کشتن نجفی را هم به او میدهد. کریم که در قسمتهای قبل گاه و بیگاه دیده میشد، مشخص میشود که چند سال پیش با دلی چرکین از شرکت اخراج شده است. مالک همانطور که طرفهای قراردادش را میپزد و به معامله راضی میکند، کریم را هم میپزد تا در فرصتی مناسب از عهده کشتن نجفی برآید.
قسمت چهارم زخم کاری هم مثل قسمتهای قبل همراه با غافلگیری و جذابیت پی گرفته میشود و البته با یک رکورد شکنی. زخم کاری با ۱۳ میلیون دقیقه تماشا در ۱۶ ساعت رکورد بیشترین میزان دقیقه تماشای یک سریال در یک روز را که پیش از این در اختیار سریال آقازاده بود، بشکند. در روزهای گذشته برخی سیگار کشیدنهای مالک در سریال زخم کاری را با شخصیت تامی شلبی در سریال پیکی بلایندرز مقایسه کرده بودند. قسمت چهارم نشان میدهد که این موضوع یک شباهت ساده نیست و سیگار کشیدنهای شخصیتها که در پیکی بلایندرز یک موتیف تکرار شونده است، عینا در زخم کاری هم استفاده شده است.
بازی جواد عزتی از قسمت ابتدایی تاکنون توجههای زیادی را به خود جلب کرده است. او به بهترین نحو شخصیتی حساس را به نمایش میگذارد که تحت فشار همسرش و عقدهای که از گذشته دارد، با واقعیت خود که فردی ترسوست، میجنگد و این جنگ روز به روز قربانیهای بیشتری میگیرد. او هنوز با کشتن حاج عمو کنار نیامده است و حتی از سایه خودش هم میترسد؛ اما چارهای ندارد که دستانش را از آنچه هست، ناپاکتر کند. سمیرا روی برنده و قاطع و پلید مالک است. همه آنچه مالک در وجودش کم دارد، در سمیرا هست و او هم همیشه به موقع به داد مالک ضعیف میرسد.