صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۹۲۱۰۶
عباس عبدی نوشت: این شعار‌ها در تاریخ این مملکت باقی می‌ماند و آیندگان به ما خواهند خندید که چه جامعه‌ای داشتیم که چنین افرادی با القاب دهان‌پرکن دکترا حتی درک روشنی از عدد ندارند. مدیریت عصر پیشاصنعتی را می‌خواهند اجرا کنند و با نشستن جلوی مردم و گوش دادن به درد دل‌های آنان مسائل را حل کنند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۲۳ خرداد ۱۴۰۰

عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر اصلاح طلب در یادداشتی در اعتماد نوشت: در انتخابات گذشته یکی از نامزد‌های مهم اصولگرا که انصراف داد و رفت، جمله مهمی را هنگام ثبت‌نام برای نامزدی ریاست‌جمهوری گفت. گفت درآمد کشور را در ۴ سال ریاست‌جمهوری خود دو و نیم برابر می‌کنم. این به معنای رشد اقتصادی سالانه ۲۵ درصد بود آن هم در کشوری که به‌طور کلی همیشه نیمی از اهداف رشد ۸ درصدی خودش را محقق نکرده بود! به علاوه تاریخ سراغ ندارد که کشوری چنین رشدی را در ۴ سال تجربه کند، مگر با پیدا کردن نفت، آن هم فقط یکی دو سال! حالا آن اظهارنظر عجیب گذشت.

در انتخابات اخیر یکی دیگر از آنان وعده ایجاد ۱۶ میلیون شغل طی دوره ریاست‌جمهوری اول خود را می‌دهد؟! البته از این نوع مشاغل قبلا هم داشته‌ایم. زمان احمدی‌نژاد خیلی به او گفته شد که چرا شغلی ایجاد نمی‌کنید، از استانداران خود آمار گرفت و گفت در یک سال ۶/۱ میلیون شغل ایجاد کرده است. از همین شغل‌های سرِ کاری! در حالی که تعداد خالص مشاغل کشور (ایجادشده منهای از میان رفته) در دوره اصولگرایی احمدی‌نژاد پس از ۸ سال حدود صفر هزار! شغل بود تازه با آن صد‌ها میلیارد دلار درآمد‌های نفتی. حالا وعده ۱۶ میلیون شغل را فقط در یک دوره می‌دهند.

بیایید فرض کنیم که چنین کاری را انجام دهند. کسی که بتواند این تعداد شغل ایجاد کند، قطعا می‌تواند بهره‌وری را هم بیشتر کند، ولی فعلا فرض می‌کنیم که آقایان با بهره‌وری ثابت این سراب را اجرایی کنند. در این صورت تعداد شاغلین فعلی که حول و حوش ۲۴ تا ۲۵ میلیون نفر است در پایان دوره اول ریاست‌جمهوری ایشان به ۴۰ میلیون نفر خواهد رسید.

اگر بهره‌وری ثابت باشد، این امر به معنای رشد ۶۶ درصدی تولید ناخالص داخلی است. که به‌طور متوسط سالانه ۱۴ درصد رشد اقتصادی خواهد داشت. منابع لازم سرمایه‌گذاری برای انجام چنین کاری مطلقا در داخل کشور وجود ندارد.

شاید باید حدود نیمی از تولید ناخالص داخلی را سرمایه‌گذاری کرد تا این حد از اشتغال و رشد ایجاد شود و این برای ایران فعلی غیر‌ممکن است و باید از طریق خارج تامین شود، آن‌هم از سوی کسانی که می‌خواهند تجارت را به صورت تهاتری مرزنشینان انجام دهند!

کشوری که ۶ برنامه توسعه داشته است و در تمام آن‌ها رشد اقتصادی ۸ درصد را هدف قرار داده و هیچ‌گاه نتوانسته در هیچ برنامه‌ای به این رقم نزدیک شود، حتی در زمان خاتمی که بهترین عملکرد را داشته، نتوانست چنین کند، حالا چگونه باید رشد ۱۴ درصدی داشته باشد؟

تنها راه برای این کار اضافه کردن زنان خانه‌دار به عنوان شغل است و یک مستمری هم که دیگر نامزد اصولگرا برای زنان تعیین کرده از طریق استقراض از بانک مرکزی تهیه و پرداخت کنند که در این صورت می‌توان طی یک سال تعداد شاغلین را میلیون‌ها نفر اضافه کرد، بدون آنکه ذره‌ای به تولید ناخالص داخلی کشور اضافه شود، سهل است که کمتر هم خواهد شد.

این شعار‌ها در تاریخ این مملکت باقی می‌ماند و آیندگان به ما خواهند خندید که چه جامعه‌ای داشتیم که چنین افرادی با القاب دهان‌پرکن دکترا حتی درک روشنی از عدد ندارند. مدیریت عصر پیشاصنعتی را می‌خواهند اجرا کنند و با نشستن جلوی مردم و گوش دادن به درد دل‌های آنان مسائل را حل کنند. یک لحظه هم فکر نمی‌کنند، اگر چین بزرگ‌ترین دستاورد‌های توسعه و پیشرفت را دارد، از طریق حضور رهبرانش در مزارع و کارخانجات و شنیدن حرف کشاورز و کارگر توسعه‌نیافته است.

امروز دنیا مدرن شده است، هر صنف و گروهی باید نهاد‌های خود را داشته باشد. آن پیرمرد روستایی که وضع خوبی ندارد چه می‌داند که راه‌حل مشکلات چیست؟ ولی سندیکا‌های کشاورزی، انجمن‌های صنفی کارگری و حرفه‌ای، نهاد‌های مدنی قدرتمند و نهاد‌های علمی و پژوهشی، آزادی اعتراضات، حق دسترسی به اخبار و اطلاعات و رسانه‌های موثر و حاکمیت قانون به راحتی می‌توانند مشکلات را نشان داده و راه‌حل‌ها را ارایه دهند و نیازی نیست، چون چند صد سال پیش به اطراف و اکناف رفت و هر هفته سفری داشت تا درد مردم را متوجه شد. دوره این عوام‌بازی‌ها گذشته است.

ارسال نظرات