پدر بابک خرمدین کارگردان سینمای ایران پس از قتل فجیع پسرش، در دادسرای امور جنایی تهران شکرگزاری کرد.
به گزارش رکنا، صبح روز یکشنبه 26 اردیبهشت ماه امسال بود که ماموران کلانتری 135 آزادی در تماس کارگران شهرداری از پیدا شدن جسد مثله شده یک مرد در یکی از سطل های زباله فاز 3 شهرک اکباتان مطلع شدند.
بدین ترتیب تیمی از ماموران برای تحقیقات به محل رفته و مشاهده کردند؛ سرشانه، 2 کف دست، 2 بازو و 2 مچ پای یک انسان داخل یک چمدان گذاشته شده و در سطل زباله رها شده بود.
همین کافی بود تا تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران و تیم تشخیص هویت برای بررسی موضوع در محل حاضر شوند.
بررسی های ابتدایی نشان از آن داشت که تکه های جسد کشف شده برای یک مرد است و چند ساعتی از مرگ و این جنایت فجیع می گذرد.
تیم جنایی در ادامه با دستور بازپرس ویژه قتل تحقیقات میدانی را برای بررسی دوربین های مداربسته آغاز کردند و جسد تکه تکه شده برای تحقیق به پزشکی قانونی منتقل شد.
کارآگاهان در گام نخست به سراغ یکی از نگهبان های ساختمان که در نزدیکی محل پیدا شدن جسد مثله شده بود رفتند که مرد نگهبان در تحقیقات عنوان کرد که این کیسه و چمدان از بیرون ساختمان های فاز 3 به این سطل زباله منتقل شده است، چون با توجه به اینکه ساختمان ها مجهز به شوتینگ است کارگران در محل شوتینگ بسته های زباله را مورد بازرسی قرار می دهند که وسیله ای سرقت نشده باشد به همین خاطر اگر داخل ساختمان این جنایت رخ داده بود جسد در محل شوتینگ باید از سوی کارگران پیدا می شد.
با گذشت 6 ساعت از پیدا شدن جسد تکه تکه شده کارشناسان پزشکی قانونی با انگشت نگاری از دستان جسد مثله شده موفق به شناسایی هویت او شدند.
جسد مثله شده متعلق به بابک خرمدین کارگردان سینما بود و همین کافی بود تا تیم جنایی با دستور بازپرس ویژه قتل به سراغ خانواده این کارگردان سرشناس در فاز یک شهرک اکباتان بروند.
تیم جنایی با حضور در خانه پدر و مادر بابک خرمدین تحقیقات را آغاز کردند که در همان ابتدا پدر و مادر این کارگردان به قتل فجیع پسرشان اعتراف کردند و با دستور بازپرس شفیعی پدر و مادر بابک خرمدین بازداشت شدند.
صبح امروز اکبر همراه همسرش در حالیکه دستبند و پابند به دست و پاهایش زده شده بود همراه ماموران بدرقه پلیس آگاهی تهران پای در شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران گذاشتند و یکی پس از دیگری پیش روی بازپرس جنایی اعتراف کردند.
اکبر 81 ساله، مرد لاغر اندام و قد بلند با چهره ای آرام و خونسرد وارد شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران شد و در همان ابتدای اعترافاتش برای قتلی که انجام داده بود از خدا شکرگزاری کرد.
پدر بابک خرمدین در اعترافاتش گفت: پسرم از بچگی ما را اذیت می کرد و با هر بدبختی که بود او را بزرگ کردم، همیشه از مدرسه اخراج می شد و یک روز آرام نداشتیم اما با کار و تلاش توانستم او را راهی دانشگاه کنم و پسرم فوق لیسانس گرفت و یکی از فیلم هایش نیز در جشنواره جایزه گرفت و پسرم در دانشگاه تدریس می کرد.
وی افزود: بابک در دانشگاه کرج استاد فیلم سازی و کارگردانی بود اما از زمانیکه کرونا آمد کلاس های دانشگاه به صورت آنلاین بود و بابک هفته ای 3 روز به بهانه اینکه به شاگردانش درس خصوصی بدهد آنها را به خانه می آورد و جالب این بود که بابک فقط دانشجویان دختر را به خانه می آورد و نمی دانستیم که همه آنها دانشجوهایش بودند یا نه!
پدر بابک خرمدین ادامه داد: پسرم با دخترها به داخل اتاق می رفت و از مادرش می خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند و مادرش از آنها پذیرایی می کرد و این در حالی بود که می دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می کند.
مرد 81 ساله گفت: از رفتارهای پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می خواست کارهایش را انجام دهیم و باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم و جانمان به لبمان رسیده بود. حتی از پسرم خواستم برای خودش خانه ای تهیه کند و حاضر شدم خودروام را بفروشم و حتی سهم ارث او را بدهم که برای خودش خانه بگیرد و با ما زندگی نکند اما بابک می گفت جنازه من از این خانه بیرون می رود و هیچ وقت نپذیرفت از خانه خارج شود.
وی افزود: جمعه 24 اردیبهشت با بابک برای ورزش در محیط شهرک اکباتان بودیم و همانجا باز هم به بابک گفتم که خانه را می فروشم سهم تو را می دهم و خودروی دوو سیلو را هم می فروشم تا بتوانیم خانه ای برای خودت اجاره کنی و از ما جدا شوی که بابک دوباره تاکید کرد من هیچ جایی نمی روم که بابک را تهدید کردم یا از خانه برو یا کسی را دارم که 10 میلیون تومان به او پول بپردازم و تو را از بین ببرد که بابک لبخندی زد و گفت: چرت و پرت نگو من بابکم و کسی نمی تونه کاری بکنه.
پدر بابک خرمدین در اعترافاتش در خصوص انگیزه قتل گفت: وقتی به خانه آمدم به همسرم گفتم که بابک نمی پذیرد از خانه برود و همانجا تصمیم به قتل را گرفتیم تا از دست او راحت شویم .
وی گفت: همسرم داخل غذای بابک قرص خواب زیادی ریخت و در حالیکه پسرم با خوردن آن نیمه بیهوش شده بود او را با ضربات چاقو به قتل رساندم و سپس به کمک همسرم جسد را به حمام برده و چون نمی توانستم جسد را از خانه خارج کنم با چاقو و ساطور جسد بابک خرمدین را تکه تکه کرده و پس از بسته بندی کردن تکه های جسد ، آنها را داخل 3 سطل زباله انداختیم.
پدر بابک خرمدین در پایان وقتی خواست از اتاق بازپرس خارج شود بار دیگر دستانش را رو به آسمان برد و خدا را شکر کرد که فرزندش را به قتل رسانده و می گفت با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی ام ندارم.
ایران 70 ساله مادر بابک خرمدین پیش روی بازپرس شفیعی گفت: بابک اذیت می کرد و یک روز راحت از دست او نداشتم. دوستانش که همگی خانم بودند را به خانه دعوت می کرد و مرا مجبور می کرد که از آنها پذیرایی کنم و حتی به او گفتیم ازدواج کن و از خانه برو اما نپذیرفت و حتی یکبار تصمیم گرفتیم به او فرصت بدهیم که دست از کارهایش بردارد اما بابک دست از رفتارهایش بر نمی داشت و هر روز ما را با رفتارهایش آزار می داد که دیگر با همسرم تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم.
وی افزود: قرص ها را من در غذایش ریختم و بابک روزی که غذایش را خورد بی حال شد و من به اتاق رفتم که ناگهان صدای درگیری او و پدرش را شنیدم وقتی از اتاق بیرون آمدم دیدم آنها با هم درگیر شدند و همسرم با چاقو ضربه ای به گردن بابک زد و سپس چند ضربه به سینه اش زد و بابک روی زمین افتاد.
مادر بابک خرمدین ادامه داد: به همسرم کمک کردم و جسد را به داخل حمام بردیم، در حمام باز بود و می دیدم همسرم جسد بابک را تکه تکه می کند.
بنابر این گزارش، پدر و مادر بابک خرمدین به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی از شعبه 5 دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.
پیرمرد 80 ساله سه سال باید ازین دادگاه ب اون دادگاه بره تا بخواد ی حکمی بگیره
حساب منو خالی کردن طرف حسابمم معلوم بود بعد چهارسال هنوز پولم نرسیدم دلت خوشه ها
وقتی از شرایط خانوادگی طرف و فشاری ک رو پدر مادر مسن بوده خبر نداریم نمیتونیم قضاوت کنیم
شاید به ته خط رسیده همه راههارو تست کرده
یا شاید روانی بوده مشکل روحی داشتن یا هزارتا مسعله ی دیگه خدا اخر عاقبت همرو ختم بخیر کنه علی الخصوص مسععوولین مملکت
جبر بیداد میکنه بی دلیل و بدون برنامه به دنیات میارن و بعد هم اینطوری پارسال چند دختر کشته شدن.... باید حقوق فرزندان در ایران شکل تازه ای به خودش بگیره
باورکردنش خیلی سخته
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشوک
سخته واقعا
البته اگه دادسراها و پلیس کار خودشون رو رست لنجام میدادن ...
میری پاسگاه و دادسرا اونقد سر میدونن و کار انجام نمیدن که آدم عطاش به لقاش میبخشه!!!!
حالا درست شد؟ آبروت حفظ شد؟
تو که هم مرتکب جنایت شدی هم آبرو برای خودت و پسرت
ما ركورد زديم...
جنون. جنون. جنون
انبارداران و معلمان کجان؟
خلبانان و ملوانان کجان؟
گزارشگران تنیس روی میز کجان؟
واقعا کجان؟
چکار کردین با این جامعه
همه روانی ان...
این پدر بابک قبل از قتل چند بار به کلانتری مراجعه کرد ازش شکایت کنه؟؟
خدا عاقبتمونو به خیر کنه
لطفا شغل های خطرناک جامعه را معرفی کنید.....
لااقل دخترها رو میبرد جای دیگه نه جلوی چشم پدر و مادرش!
شما دیگه من رو قضــاوت نکنید
شنیدم که میگم.
مادره میگه پسرم که ازش کم نمیشه
بزار کیف کنه. گور پدر دختره!
کافی بود به پلیس زنگ میزدی و مینداختیش زندان
جنون و قتل پدیده ای که باید از منظر جنایی بررسی شه
شما روی کثافت کاری های جهانگیری و دولت بنفش کار کنید بهتره
الان هم که کرونا بوده و کلاس ها آنلاین....
بچه ها توی فضای خطرناک اینترنت
واااای چه جانی هایی تحویل جامعه خواهد شد.....
بابا یکی بگه این میرزایی چه مصرف می کنه که تا این حد توهم داره.
مگر روابط زنان و مردان در اندرونی خانواده های تک سلولی شده بحرانی تر از این نیست؟!
در ثانی مگر همه ما چنین فرزندانی را به درجات خود نپرورانده ایم؟!
چون همگی به اشتباه فکر می کنیم فرزندان را بایستی به هر قیمت و تا بی نهایت ممکن حمایت کرد!! و لای برگ گل بزرگ کرد ولی همواره فراموش میکنیم توصیه حافظ را :
ناز پرورد تنعم نبرد راه به جای! //
عاشقی، شیوه رندان بلاکش باشد.
تقصیر همه ماهاست! نوبت عاشقی را خود فرا نگرفته و خوب تجربه نکرده ایم و به تبع به فرزندان خود نیز منتقل نکرده ایم!
این گونه وقایع تمام نشدنی پادافره قضورات و گناهان بی حد و حصر جامعه ما و خودمان است!؟ ...
از اون طرف هم چطور میشه ی بچه دختر بیاره خونه به مادرش بگه برام غذا درست کن و پدر مادرش رو کتک بزنه
ییمار روانی زیاد شده؛ خدا رحم کنه
صد درصد خودت مسول کامنتها هستی!
این نظر ایراد اتهام سنگین و شایعه سازی و به معنای واقعی کلمه تشویش اذهان عمومیه
آقای محترم کامنت گذار واقعا خیلی [...]
این نظر ایراد اتهام سنگین و شایعه سازی و به معنای واقعی کلمه تشویش اذهان عمومیه
آقای محترم کامنت گذار واقعا خیلی [...]
پول میگیری؟
واقعا خجالت داره کسی نشسته پشت گوشی و داره از احتمالات حرف میزنه!
دوست داری الان کسی هم بیاد دررابطه با خونواده ات حرفای احتمالاتی این چنینی بزنه؟!