صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هفتمین قسمت از سریال می‌خواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی محمد شایسته در روز دوشنبه شانزدهم فروردین ماه وارد شبکه نمایش خانگی شد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۷ - ۱۷ فروردين ۱۴۰۰

فراروـ قسمت هفتم سریال می‌خواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی محمد شایسته روز دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.

در خلاصه داستان این قسمت آمده است:

«فرخی که به آزادی ناگهانی نادر سرمد مشکوک شده بود، او را تعقیب می‌کند و اطلاعات تازه‌ای از آن چه در این مدت نمی‌دانسته، به دست می‌آورد. از طرف دیگر کاوه، عماد و شیوا نقشه‌ای را عملی می‌کنند که با انجام آن می‌توانند مفتاح را راضی کنند تا دست از سر کاوه بردارد.»

هما از نادر خداحافظی می‌کند و او و آرزوهایشان را تنها می‌گذارد و ترکش می‌کند. شب در دفتر شایگان عاقد آماده عقد شایگان و هماست. هما هنوز تضمینی را که برای نجات پدرش می‌خواهد، نگرفته و منتظر رسیدن آن نامه است؛ اما نادر زودتر از آن مدارک می‌رسد. نادر به زور و فریاد راه باز می‌کند و خود را به هما می‌رساند. شایگان هم از ورود و خواسته او برای صحبت با هما جلوگیری نمی‌کند. نادر از هما شانسی دیگر می‌خواهد و شایگان این شانس را با راه انداختن یک بازی مسخره به او می‌دهد. عاقد خطبه عقد را برای نادر و هما می‌خواند؛ اما هما نه می‌گوید و پای نادر از بازی بیرون کشیده می‌شود.
 
در سویی دیگر کاوه از پیدا کردن پول ناامید است و عماد خودش را برای اجرای دستور مفتاح آماده می‌کند. اما شیوا با نقشه‌ای جدید آخرین راه را به کاوه نشان می‌دهد. دزدیدن بیست کیلوگرم تریاک که هم بدهی کاوه را تسویه می‌کند و هم شاید بتواند جانش را نجات دهد. با ازدواج شایگان و هما پرونده همایون حقی با دو کیلو و دویست گرم تریاک به دادگاه می‌رود. حکم ده سال حبس برایش صادر می‌شود و از چوبه دار رهایی پیدا می‌کند. اما فرخی که خودش مامور عملیات دستگیری همایون بوده است، نمی‌تواند از این حکم و چیز‌های مشکوکی که دیده است، به‌راحتی بگذرد. این جا است که او در مقابل دشتی می‌ایستد و به او اعلام جنگ می‌کند.
 
با گذشت هفت قسمت از می‌خواهم زنده بمانم با به پایان رساندن فاز اولش وارد فصلی جدید می‌شود. فصلی که در آن هر یک از شخصیت‌ها نسبت به گذشته در موقعیتی تازه قرار گرفته‌اند. هما جان پدرش را نجات می‌دهد؛ اما خانه‌نشین خانه کسی می‌شود که دوستش ندارد و او را در یک معامله برده است. نادر با از دست دادن عشقش در طوفانی چند روزه از حوادث دیگر نمی‌تواند همان معلم عاشق سابق باشد و در سرش رویا ببافد. کاوه در آستانه آخرین تلاشش برای خلاص شدن از دست مفتاح است. سرنوشت عماد و شیوا نیز هر یک به نوعی به کاوه گره خورده است. دشتی هم در پرونده همایون هم قافیه را به شایگان باخت و خود را ضعیف‌تر از او دید و هم حالا باید با فرخی بجنگد و تلاش کند از اعتبار و آبروی ساختگی‌اش دفاع کند.‌
 
می‌خواهم زنده بمانم حالا با به پایان رسیدن سریال قورباغه بیشتر از قبل توجه‌ها را به سمت خودش جلب خواهد کرد. برگ برنده می‌خواهم زنده بمانم بستر زمانی‌ای است که داستان در آن روایت می‌شود. دهه شصت و اتفاقات خاص آن دوره مردمی که طی یک دهه زندگی‌شان دستخوش تغییرات بسیار شد. می‌خواهم زنده بمانم در قسمت‌های آینده و با کشمکش‌های تازه‌ای که در آن به وقوع خواهد پیوست، می‌تواند دیدنی‌تر و جذاب‌تر از پیش شود و مخاطبانش را نیز راضی‌تر کند...
ارسال نظرات