«جک دورسی» (Jack Dorsey) متولد نهم نوامبر ۱۹۷۶ در شهر سنت لوییس ایالت میزوری آمریکا است. در نوجوانی عاشق رایانه بود؛ به یکی از اولین رایانههای آیبیام (IBM) دسترسی داشت و ساعتها روی آن وقت میگذاشت. دلش میخواست نقشهای از شهر نیویورک درست کند و خودروهای آمبولانس، آتشنشانی و تاکسی را روی نقشه بهصورت زنده با علامتهای متحرک، مشخص کند. گرایش جک به شهرها و جادهها و نقشههایشان به شغل پدرش «تیم دورسی» برمیگردد؛ او یک مهندس ادوات پزشکی بود و از سراسر کشور درخواست تعمیر و نصب دریافت میکرد. خانوادهی آنها چندین بار نقل مکان کرد. هر بار که به منزل جدید میرفتند جک یک نقشه از آنجا میخرید و شبها محله به محله سر میزد. مادرش این کار او را نوعی محافظت پیشگیرانه در برابر آدمهای جدید برداشت میکرد.
اولین چیزی که مردم از کودکی او به یاد دارند این است که «چه پسر ساکتی بود.» البته این موضوع ربطی به روحیهی او نداشت؛ جک لکنت زبان داشت و همین مساله باعث عدم اعتمادبهنفساش شده بود و ترجیح میداد زیاد حرف نزند. برای حل مشکل به دوا و درمان روی آورد ولی وقتی از هیچکدام نتیجهای نگرفت خودش دستبهکار شد. به جای فرار از حرف زدن با مردم، به سختترین شکل آن، یعنی سخنرانی تن داد؛ حتی در چندین مسابقهی فن بیان شرکت کرد تا نهایتا بعد از چندین بار ناکامی، بر مشکلش غلبه کرد و توانست درست و بیلکنت صحبت کند. بعدها همین اعتمادبهنفس و سختی، به او کمک کرد تا از پس مشکلات متعددی که در نیویورک و سانفرانسیسکو گریبانش را گرفت برآید.
بنا بر منابعی از دبیرستان بیشاپ شهر سنت لوییس (چندین نسل از خاندان دورسیها در این دبیرستان درس خواندهاند) او یک دانشآموز معمولی بود: تنیس بازی میکرد، به نقاشی و تاریخ هنر علاقه داشت، در روزنامهی دبیرستان کار میکرد و البته عضو فعال و همیشگی سایت کامپیوتر دبیرستان بود. این آخری را بیش از باقی دوست داشت اما نه در حد شیفتگی خاصی که در «بیل گیتس» (Bill Gates) و دیگر برنامهنویسان مشهور سراغ داریم. با این حال در زمینهی نرمافزار بااستعداد بود.
خود جک میگوید اگر به علایق کودکیاش بها داده میشد الان مدیر شهر بزرگی شده بود. اوایل قصد داشت اطلس جادهها را بهصورت دیجیتال در بیاورد و بعد با استفاده از «سامانهی تابلوی اعلانات» (BBS) اشیای در حرکت را روی آن نشان دهد. نتیجهی این کار یک شهر تقریبا واقعی در ابعاد مینیاتوری بود. اولین بار در ۱۴ سالگی برنامهنویسی را تجربه کرد. او برنامهای برای اتاق کنترل تاکسیها و آتشنشانی نوشت. برخی میگویند ایدهی توییتر وقتی به ذهنش رسید که داشت به صحبت رانندهها گوش میکرد که دربارهی اینکه کجا بودند و چه میکردند حرف میزدند. البته سایرین معتقدند این ایده در یکی دیگر از علاقههای او سرچشمه دارد.
دورسی میگوید: «شغل نامهرسانها برایم مثل شعبدهبازی بود. خیلی دوست داشتم مسیر حرکت یک نامهرسان را از یک نقطه به نقطهی دیگر حتی تا آن سوی دنیا دنبال کنم. یکی بسته را تحویل میگیرد، میگذاردش داخل کوله، میرود و بعد آن را به فرد دیگری میدهد.»
جک دورسی در نوجوانی ایدههای زیادی به ذهنش میرسید؛ او همیشه تمام ایدههایش را بهدقت در دفتری یادداشت میکرد. در طول سالها این دفتر بیآنکه فرصت بروز پیدا کند در گنجهای در اتاق او از یاد رفته بود. جک یک روز از بههمریختگی اتاقش به تنگ آمد و تصمیم گرفت همهچیز را تمیز و مرتب کند؛ موقع رُفت و روب بود که دفتر ایدههایش را پیدا کرد.
دفتر جک دورسی
شاید اگر این اتفاق نمیافتاد دنیا امروز توییتر را نمیشناخت. جک در حالیکه دفتر را ورق میزد از اینکه هیچکدام از آن ایدهها را نتوانسته محقق کند ناراحت شد و تصمیم گرفت ایدههای نوجوانی و جوانیاش را از نو بهدقت مرور کند. بعد دفتر را به دوستش نشان داد تا با هم به آن نگاهی بیندازند. در طول همین بررسیها بود که ایدهی توییتر، خود را در دفتر ایدههای جک نشان داد و به همین دلیل آنها توانستند دوهفتهای کار توییتر را به سرانجام برسانند.
نخستین مطلب در سرویس توییتر در ۲۱ مارچ ۲۰۰۶ منتشر شد. جک دورسی در حساب کاربریاش نوشت: «دارم توییترم را تنظیم میکنم.» البته توییتر در ماه ژوئن همان سال بهصورت عمومی عرضه شد. جالب است بدانید اولین توییت به زبان فارسی هم به فاصلهی کمی از عرضه عمومی آن در ۲۷ نوامبر همان سال با اشاره به محدودیت کاراکتری توییتر نوشته شد: «سخن کم گوی تا در کار گیرند، که در بسیار بد بسیار گیرند.»
یکی از مشخصههای بارز شخصیتی دورسی سختکوشی مثالزدنی او است. دورسی هر روز ۸ ساعت را به شرکت توییتر اختصاص میدهد. بعد از فراغت از آن به سراغ اسکوئر میرود و ۸ ساعت دیگر را در آن شرکت میگذراند. هردوی این شرکتها بهسرعت رو به پیشرفت هستند و به وقت زیادی نیاز دارند. دورسی برای اینکه بتواند به هردوی آنها برسد برای تمام لحظات روز خود بهدقت برنامه دارد و بهشدت به آن پایبند است.
دورسی برنامهی روزانهاش را اینطور شرح داده:
دوشنبه (نخستین روز هفته): انجام دادن ملاقاتها و کارهای شرکت
سهشنبه: کار روی محصولات کلیدی
چهارشنبه: بازاریابی، موقعیتیابی و رشد
پنجشنبه: توسعهدهندگان و شرکا
جمعه (آخرین روز هفته): خود شرکت و فرهنگ جاری آن
اما چنین برنامهی فشردهای مسلما جایی برای تشکیل خانواده نمیگذارد؛ به همین دلیل او تا این لحظه هنوز مجرد است و به قول معروف با کارش ازدواج کرده. در آخرین برآورد مجلهی فوربز در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۵ جک دورسی با ۲٫۳ میلیارد دلار دارایی در فهرست ثروتمندترینها قرار گرفته است.
برگرفته از دیجی مگ
اولین توییت تاریخ چیه مگه؟ یه پاپاسی نمی ارزه