صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۹۶۹۹
یک عضو فراکسیون امید مجلس دهم گفت: این روز‌ها عدم توان در تصمیم‌گیری توسط رئیس‌جمهوری علنی‌تر و آشکارتر و او به نوعی کتک‌خور نظام شده است و اکثر افراد جامعه تمامی ضعف‌ها را از ناتوانی رئیس‌جمهور می‌دانند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۷ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۹

عضو فراکسیون امید مجلس دهم گفت: مردم به این نتیجه رسیده اند که طیفی‌هایی از اصلاح‌طلبان، «مردم»، را به مثابه ماشین رای برای به قدرت رساندن آن‌ها میدانند، چرا که در زمانی که مردم نیاز به حمایت و ابراز عقیده اصلاح طلبان به عنوان یک جریان سیاسی عمده در کشور دارند، متاسفانه نهاد‌های حزبی آنان در جهت احقاق حقوق مردم وارد نشده اند. ضمنا اصلاح‌طلبان نباید به این فکر کنند که مردم «از ترس مرگ به تب راضی می‌شوند» و به کاندیدای مطبوعشان رأی می‌دهند.

به گزارش ایرنا، طی روز‌های گذشته رییس جمهوری ضرورت مشارکت بالای ۷۵درصدی در انتخابات را مطرح کردند؛ اما اساساً چرا در شرایط ناگوار اقتصادی و فشار‌های سیاسی بر منتقدان داخلی، مشارکت مهمترین دغدغه سیاستمداران شده است. همه این مسایل باعث شد تا با «پروانه سلحشوری» گفت‌وگویی انجام دهیم که در ادامه می‌خوانید:

با توجه به شرایط فعلی جامعه، ارزیابی شما از مشارکت مردم برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری چگونه است؟

با توجه به وضعیت معشیتی و سختی زندگی برای اقشار مختلف جامعه، به نظر می‌رسد که سطح مشارکت در انتخابات پایین باشد و سیاستمداران هم هر چه بخواهند بگویند «باید» این مشارکت اتفاق بیافتد، اما بنظر می‌رسد انگیزه‌ای برای مشارکت مردم وجود ندارد.

در این بازه زمانی که تا انتخابات ۱۴۰۰ فرصت باقی مانده چه اتفاقی می‌تواند به مشارکت بیشتر مردم در انتخابات کمک کند؟

یعنی چه اتفاقی می‌تواند در این چند ماه بیافتد که مردم برای مشارکت در انتخابات امیدوار باشند؟ البته در امور اجتماعی کار نشد، ندارد و نمی‌توان گفت که اتفاقی رخ نمی‌دهد. به خصوص اینکه اگر اشتباه نکنم محسن‌هاشمی گفته بود «می دانند که چگونه مردم را پای صندوق‌های رای بکشانند»، اما به نظر میرسد که حالا شرایط برای به پای صندوق رای آوردن مردم، بسیار سخت شده است.

در انتخابات مجلس که به نوعی انتخابات محلی هم بود و برای مردم هم مهم است که فردی که از شهر آن‌ها شرکت می‌کند رای بیاورد، اما باز دیدیم که پایین‌ترین میزان مشارکت مجالس رقم خورد، و حتی در بسیاری از شهر‌های کوچک هم مشارکت حداقل بود، چه برسد به تهران که کمترین میزان مشارکت در کل کشور داشت.

چه ارزیابی از سبد رای اصولگرایان و اصلاح طلبان دارید و آیا اصلاح طلبان می‌توانند بار دیگر بانی مشارکت مردم در انتخابات شوند؟

سبد رای اصولگریان یک سبد رای مشخص است، اما سبد رای اصلاح طلبان از رای‌های خاکستری است. یک رای ثابتی هم که خود اصلاح‌طلبان داشتند، به دلیل عملکرد بد آن‌ها طی سال‌های گذشته ریزش پیدا کرده است. حتی معتقدان به سیاست‌ورزی اصلاح طلبی از بعضی اصلاح‌طلبان و نه از سیاست اصلاح‌طلبی عبور کرده‌اند؛ منظور اینکه مشی اصلاح‌طلبی مهم است، اما تعدادی از اصلاح طلبان که در قدرت حضور داشتند، خوب عمل نکردند.

به نظر می‌رسد که مردم به این نتیجه رسیده اند که طیفی‌هایی از اصلاح طلبان، «مردم»، را به مثابه ماشین رای برای به قدرت رساندن آن‌ها میدانند، چرا که در زمانی که مردم نیاز به حمایت و ابراز عقیده اصلاح طلبان به عنوان یک جریان سیاسی عمده در کشور دارند، متاسفانه نهاد‌های حزبی آنان در جهت احقاق حقوق مردم وارد نشده اند.

ضمنا اصلاح‌طلبان نباید به این فکر کنند که مردم «از ترس مرگ به تب راضی می‌شوند» و به کاندیدای مطبوعشان رأی می‌دهند؛ زیرا احتمالا، دیگر مردم بین بد و بدتر انتخاب نکنند. این سیاست ترساندن دیگر معنا و مفهوم خود را از دست داده است. پس اصلاح طلبان اگر افکار عمومی برای آن‌ها مهم است می‌بایست با توجه به شرایط انتخابات مجلس اخیر این را درک کرده باشند که مردم دیگر از ترس یک نامزد به نامزد دیگری رای نمی‌دهند.

یعنی شما اعتقاد دارید که احزاب نمی‌توانند زمینه مشارکت مردم در انتخابات را فراهم کنند؟

احزاب نقش بسیار مهمی در توسعه‌ی سیاسی دارند، اما در ایران احزاب به صورت کلان و گسترده نیستند. همانطور که قبلا اشاره شد، احزاب تکالیف دیگری غیر از فعال شدن در زمان انتخابات هم دارند. در کشور ما زمان انتخابات فعالیت ها‌ی ظاهرا حزبی گسترش پیدا می‌کنند، اما همان احزاب پس از بدست آوردن، مردم را با مشکلاتشان رها می‌کنند.

اگر شرایطی پیش آید که برجام بار دیگر در مسیر خودش قرار بگیرد و وضعیت جامعه بهبود پیدا کند، این اتفاق چه تاثیری در مشارکت مردم در انتخابات خواهد داشت؟

با توجه به اتفاقاتی که می‌بینیم، خیلی به آینده برجام در بازه زمانی کوتاه مدت خوشبین نیستم. البته اگر امریکا از توافق خارج نمی‌شد، برجام می‌توانست اثرات خودش را جامعه بگذارد و ممکن بود تا تغییرات ملموسی در جامعه رخ بدهد، اما در حال حاضر من خیلی امیدوار نیستم. پس الان دیر شده تا اثرات برجامی بخواهد تاثیرگذاری خودش را داشته است؛ بنابراین نمی‌خواهم بدبینانه قضاوت کنم، اما در دوره‌های گذشته به خصوص دور دوم روسای جمهور، ناکارآمدی دولت بسیار چشمگیر بوده است و تقابل‌هایی میان دولت و نهاد‌های دیگر به وجود آمده است، و در تقریبا تمام دوره‌ها دولت در موضع ضعف و ناتوانی در تصمیم‌گیری قرار داشته است.

پس این سوال به وجود آمده که واقعا رییس جمهوری می‌تواند چه کاری انجام دهد و خود روسای جمهور هم به این موضوع اشاره کرده‌اند. برای نمونه روحانی گفته است که دولت پنهان وجود دارد، خاتمی هم قبلاً اشاره کرد که رئیس جمهور در حد یک تدارکاتچی است و یا احمدی‌نژاد با کنایه از کسانی بعنوان برادران قاچاقچی یاد کرد.

پس این روز‌ها عدم توان در تصمیم‌گیری توسط رییس جمهوری علنی‌تر و آشکارتر شده است و رییس جمهور به نوعی کتک‌خور نظام شده است و اکثر افراد جامعه تمامی ضعف‌ها را از ناتوانی رئیس جمهور می‌دانند، اما باید پذیرفت که برخی تصمیم‌گیری‌های مهم خارج از اختیارات رئیس‌جمهور است، اما با این حال، اینکه همه با علم به این موانع می‌خواهند رییس جمهور شوند نکته جالبی است.

‎به نظر شما نامزد شدن شخصیت‌هایی همچون محمدجواد ظریف و محمدباقر نوبخت در انتخابات ۱۴۰۰ تا چه اندازه می‌تواند زمینه مشارکت بیشتر مردم را فراهم کند؟

‎نوبخت که اقبال عمومی ندارد، اما در مورد آقای ظریف هم، ایشان بار‌ها اعلام کرده‌اند که در انتخابات شرکت نمی‌کنند کما اینکه احتمالا پایگاه رأی ایشان کسانی هستند که تصمیم به رای دادن دارند و نمیخواهند به اصول گرایان رای دهند.

ارسال نظرات