صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۸۸۴۳
نشریه آتلانتیک گزارش می‌دهد:
در برهه کنونی، عملکرد و فلسفه حزب جمهوریخواه، آن را تا حد زیادی در ظاهر و شکل (اگر نگوییم در محتوا)، به حزب کمونیست شوروی در اواخر دهه ۱۹۷۰، شبیه کرده است. امری که عملا آن را (حزب جمهوریخواه) از نفس انداخته است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۷ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

فرارو- "تام نیکلاس" نویسنده و تحلیلگر مسائل تاریخی در "نشریه آتلانتیک" در گزارشی، شرایط کنونیِ حزب جمهوریخواهِ آمریکا را با شرایط وخیم حزب کمونیست شوروری در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی مقایسه کرده و به طور خاص از حرکت حزب جمهوریخواه به سمت قهقرا و فروپاشی خبر می‌دهد.

نیکلاس در این رابطه می‌نویسد: «ما در دورانی زندگی می‌کنیم که در آن، استعاره‌های بدی حاکم هستند. هر چیزی را یا "فاشیسم" می‌خوانند و یا سوسیالیسم: فاشیسمِ هیتلری و یا شورویِ استالینیستی. حزب جمهوریخواه و سیاستمداران جمهوریخواه نیز به طور خاص می‌خواهند که به مردآمریکا بقبولانند که آمریکا، در شرایط حساس زمانی قرار دارد و هر لحظه امکان نزاع و یا تنش در این کشور می‌رود.

به گزارش فرارو، حزب جمهوریخواه آمریکا در برهه کنونی، عملا در حال ایفای نقشی شبیه به حزب کمونیست شوروی در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی است. این حزب اکنون اگر نگوییم در محتوا، اما در ظاهر، عملا شبیه به حزبِ مذکور (حزب کمونیست شوروی) شده است. من در این رابطه قصد ندارم بگویم که جمهوریخواهان، کمونیست شده اند. بلکه برعکس، من بر این باورم که جمهوریخواهان در حالِ ورود به مراحل پایانی رویکرد‌های شبهِ بولشوویسمِ خود هستند. اعضای حزب جمهوریخواه در شرایط فعلی، عمیقا از ناکامی‌های خود فرسوده و خسته شده اند، به ایدئولوژیشان بدبین هستند، کاملا مستبد شده اند، و در نهایت، توسطِ یک پیرمرد خودخواه به نام "ترامپ" هدایت و رهبری می‌شوند و سعی دارند با ایجاد ماجرا‌ها و چالش‌های جدید، ثروت و قدرتشان را تجدید کنند.

هیچکس به اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی فکر نمی‌کند و البته چندان در این زمینه توقعی هم نیست. این دوره همان زمانی بود که "میخائیل گورباچوف" رهبر اتحاد جماهیر شوروی از آن با نامِ "عصرِ رکود" نام می‌برد. در آن زمان، حزب کمونیست شوروی به شدت فرسوده شده بود و عقاید و تفکرات ایدئولوژیک نیز فقط برای احمق‌ها و انسان‌های متعصب، کارایی داشت. در آن زمان، تنها تعداد انگشت شماری از ایدئولوگ‌های حزبِ کمونیست و همچنین افسران عالی رتبه ارتش شوروی، حقیقتا به مارکسیسم-لنینیسم اعتقاد داشتند. با این حال، اغلب مردم شوروی می‌دانستند که اکنون حزب به بازیچه‌ای برای عده‌ای پیرمرد تبدیل شده و حزب کمونیست در حال حرکت به سمت قهقرا است.

خودِ حزب کمونیست نیز به هیچ وجه چهارچوبِ یک حزب را نداشت. در آن زمان، حزب کمونیست به ابزاری برای نخبگان سیاسی فرسوده شوروی تبدیل شده بود. رهبر وقتِ حزب کمونیست شوروی "لئونید برژنف"، فردی میانه رو بود با این حال در اواخر دهه ۱۹۷۰، با تقویت طیف و حامیان خود در قالب حزب کمونیست شوروی، عملا به فردی متعصب و همه‌کاره در حزب تبدیل شده بود. در این راستا، خیابان ها، کارخانه‌ها و مدارس زیادی به نام وی نامگذاری شدند و حتی برژنف به عالی رتبه‌ترین مناصب نظامی نیز دست یافت. برژنف در آن دوران، شمار زیادی مدالِ افتخار به خود داد به نحوی که لطیفه‌ای در شوروی رایج شده بود که می‌گفت" بر اثر افتادن برخی مدال‌های برژنف، در مسکو زلزله اتفاق می‌افتد!

در آن زمان، بسیاری از نخبگان سیاسی و نظامی شوروی، انسان‌های فاسدی بودند که فقط اهداف خود را در پوشش ایدئولوژی مارکسیستی دنبال می‌کردند. در این زمان، ساختار حزب به شدت آلوده شده بود و افراد فاسد با استفاده ابزاری از القابی نظیر سوسیالیسمِ واقعی و امپریالیسمِ غربی، سعی داشتند نزاعِ خودی و غیر خودی را تقویت و خود را حامی راستین مارکسیسم نشان دهند. در آن دوره هرکسی می‌توانست با استفاده از این اصول، دستورکار فرصت طلبانه خود را به پیش برد.

اخبار و رسانه‌ها در شورویِ آن زمان، به شدت کنترل می‌شدند. رادیو، تلویزیون و روزنامه‌های شوروی در داستان‌هایی غرق شده بودند که هیچ نسبتی با واقعیات نداشتند. به عنوان مثال آن‌ها از موفقیت‌های قابل توجه شوروری در بخش کشاورزی سخن می‌گفتند. این در حالی بود که شوروی عملا مجبور بود از کشور‌های سرمایه داری و آن‌هایی که با نظام سیاسیش مخالف بودند، محصولات کشاورزی بخرد. از جمله این کشور‌ها می‌توان حتی به آمریکا (رقیب اصلی ایدئولوژیک شوروی) اشاره کرد.

در دوره مذکور، هر کدام از اعضای حزب کمونیست که هرچیزی را زیر سوال می‌بردند و یا ابرازِ مخالفت می‌کردند، به شدت به آن‌ها حمله می‌شد و حتی به راحتی از حزب کمونیست شوروی، اخراج می‌شدند. شاید این افراد اعدام نمی‌شدند، اما تبدیل به "رفقایِ مستمر بگیر" و منزوی می‌شدند تا بپوسند. در این راستا، معادله کاملا واضح و روشن بود: "مزخرفاتِ حزب را پمپاژ کنید و از یک زندگیِ خوب لذت ببرید. اگر می‌خواهید غر بزنید، باید خود را آماده رفتن به سرزمین‌های دورافتاده شوروی، جهت اداره کتابخانه‌های متروکه کنید".

این مسائل، همه و همه برای ما آمریکایی‌ها در برهه کنونی آشنا هستند. حزب جمهوریخواه چندین سال است که به اصول و بنیاد‌هایی که بر پایه آن‌ها تشکیل شده، بی اعتنایی می‌کند و به جای توجه به اصول بنیادینش، در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، عملا هرآنچه "دونالد ترامپ" می‌گفت را به مثابه چراغ راهِ خود تبدیل کرده بود. ترامپ دقیقا شبیه به برژنف، تا حد زیادی به صورت بی دلیل و تبلیغاتی، بزرگ شده تا برای حامیانش به مثابه یک قهرمان جلوه‌گر شود. اگر قرار باشد جمهوریخواهان در برهه کنونی به یک نفر، یک مقام عالی رتبه نظامی اعطا کنند و یا عنوان "قهرمان فرهنگ آمریکایی" را به یک نفر تخصیص دهند، آن فرد بدون تردید شخصِ دونالد ترامپ خواهد بود.

حزب جمهوریخواه که زمانی مدعی بود مناظرات و بحث‌های روشن فکرانه اش هستند که آن را هدایت کرده و به ماهیت آن شکل می‌بخشند، اکنون همچون حزب کمونیست شوروی از یک کادر مدیریتی تشکیل شده که به همراه جریان‌های رسانه‌ای خاص خود، از ترامپ حمایت کرده و مدام در حال طرح مواضع و اتخاذ سیاست‌های متوهمانه در مورد جهان بیرونی است. در این چهارچوب، هرکس که از این ساختار حمایت کند، به وی پاداش داده می‌شود و هر آنکه مخالفت کند، قویا مجازات خواهد شد. در مدت اخیر جمهوریخواهانی نظیر "لیز چنی" و "آدام کینزینگر"، عمیقا با ترامپ و رویه‌های وی مخالفت کرده اند. در نتیجه، شاهد آن هستیم که جمهوریخواهان، تبلیغات و خشم زیادی را به سمت آن‌ها روانه کرده و می‌کنند و عملا به دنبال تصعیف موقعیت آن‌ها هستند.

حزب جمهوریخواه در برهه کنونی به یک حزبِ در حال مرگ تبدیل شده و نباید فراموش کرد که این شرایط، در نوع خود بسیار خطرناک نیز است. همچون نمونه شوروی، یک حزب متوهم و در حال مرگ می‌تواند موجب ایجاد درگیری‌ها و تنش‌های بین المللی گسترده‌ای نیز شود و به نوعی صلح و ثبات جهانی را به خطر اندازد. در این راستا چه بسا اگر جمهوریخواهان همین مسیر را ادامه دهند، شاید این، آن‌ها باشند که جنگ جهانی سوم را به راه می‌اندازند.

با این همه، حزب جمهوریخواه در برهه کنونی بیش از آنکه برای جهان خطرناک باشد، برای آمریکا خطر دارد. رهبران و چهره‌های سرشناس این حزب، روز به روز تفکراتِ پارانوئیدی و تهاجمی تری را اتخاذ می‌کنند. آن‌ها مدام از توطئه‌های مختلف علیه خود حرف می‌زنند و سعی دارند پایگاه حمایتیشان را جهت پیشبرد دستورکارشان در عرصه معادلات داخلی آمریکا تقویت کنند. آن‌ها ناکامی خود در انتخابات ۲۰۲۰ را نه به بی کفایتی هایشان، بلکه به صندوق رای و وقوع تقلب ربط می‌دهند. امری که صرفا با هدف تضعیف دموکراسی در آمریکا صورت می‌گیرد و کاملا هم خطرناک است.

یک درس دیگری که از مقایسه تاریخی حزب جمهورخواه در برهه کنونی با حزب کمونیست شوروی در اواخر دهه ۱۹۹۰ می‌توان گرفت این است که اساسا حزب جمهور خواه را نمی‌توان اصلاح کرد. همچون همتایان خود در شوروی، حزب جمهوریخواه بیش از حد به بیراهه رفته است. گورباچوف زمانی تلاش کرد تا حزب کمونیست شوروی را اصلاح کند با این حال، همچنان هم در میان وفاداران به شوروی، به وی ناسزا می‌گویند. بعید است که این قاعده در مورد حزب جمهوریخواه (در برهه زمانی فعلی)، چندان متفاوت باشد. باید پذیرفت که حزب جمهوریخواه نیز اکنون همچون حزب کمونیست شوروی، در حال حرکت به سمتِ زباله دانِ تاریخ است».

* تام نیکلاس، وی نویسنده و تحلیلگرِ مسائل تاریخی در نشریه آتلانتیک است.

ارسال نظرات
نام
۰۹:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
به جاي پرداختن به نفس هاي آخر حزب جمهوري خواه آمريکا، کاش به نفس هاي آخر مردم ايران مي پرداختيد؟
نام
۰۱:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
نقدی افراطی و غیر واقعی و مغرضانه...
نام
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
همین ترامپ حداقل روزی ده بار حرف از مذاکره میزد ، بایدن کلا دایورتتون کرده شما اصلاح طلبارو
خخخ
نام
۱۵:۱۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
42 سال همه دنیا دارن نفس های آخر را میکشند غیر از شما
نام
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
قاتل سلیمانی را خواهیم کشت.
#انتقام_سخت
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
هنوز قبلیا تو لیست جا افتادن!!!
نام
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
اتفاقا اعضا حزب جمهوری خواه مثل شما بیسواد هستند با افکار پوسیده از تکیه بر نفت و گاز بگیر تا افکار رادیکال نظامی و ....
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
چند وقت امریکا بودی و باهاشون گشتی که ازین چرندیات میبافی! حتما تو باسوادی
ای کاش یاد بگیری چیزی وقتی حالیتون نیست ساکت بشین
نام
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
من گرسنه ام به من چه ربطی دارد اول شما وضع مملکت ایران را درست کنید بعد در مورد جای دیگر نظر بدهید
نام
۱۱:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
اگر ترامپ واقعا با تقلب بازنده شد که چهار سال بعد دوباره گلبوبالیست ها و فراماسون ها تقلب خواهند کرد و بایدن خوابالو اگر تا اون موقع نمرده باشد و اگر مرد کاملا هریس را رییس جمهور میکنند به نظرم مایک پمپئو گزینه بهتری نسبت به ترامپ هست
س
۰۸:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
برو اول معنی گلوبالیست رو یاد بگیر و بعد تحلیل کن متوهم
محمود می آید!
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
چقدر دلتون خوشه به این تحلیل های کیهانی..
انگار شریعتمداری این تحلیل رو نوشته..
عملکرد خوب این روزهای بایدن نشون میده که جمهوری خواه فرو می پاشه
اصلا نگاه کنین ببینید دمکرات ها به جز کار کردن و خراب کردن طرح های ترامپ جمهوری برنامه ای دیگه دارند؟؟؟
بعد این تحلیل های کیهانی رو منتشر کنین
نام
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
درسته حزب جمهوریخواه با عدم حمایت از ترامپ‌دچار فروپاشی شده..اما اگر ترامپ حزبی تشکیل بده شاهد یک امریکای ابرقدرت خواهیم‌بود
نام
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
سلام . ما سهامداران تو بورس شب عید بیچاره شدیم . یک گزارش به این دولت نامرد بزنید .شاید شب عیدی شاخص بیاره بالا . تو رو خدا تو رو خدا . واقعا بیچاره شدیم
ناشناس
۱۳:۵۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
امثال تو که توی قرن 21 گول اینا رو می خورن واقعا نمی دونم اسشمون رو چی بذارم.
نام
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
اتفاقا این حزب دموکراته که انشالله فرومی پاشه. حزبی که با تقلب یه پیرمرد 80 ساله آلزایمری رو با کمک رسانه های فیک نیوز رییس جمهور میکنه.
نام
۱۰:۵۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
شما زیاد ذوق نکنید جمهوری خواه و دموکرات مثل اصلاح طلب و اصولگرای خودمان هستند تفاوت ماهوی چندانی با هم ندارند فقط نحوه کارشان کمی فرق دارد یکی خشونت عریان دارد یکی با پنبه سر میبرد
نامرصا
۱۰:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۱
سلام.اصولا پیشگیری مقدم بر درمانه اما در ایران اصلاااا به این مساله اهمیتی داده نمیشه.من هر هفته باید از تهران برم اصفهان.چون قطار نیست مجبورم با اتوبوس برم.ده پانزده نفر ادم توی یه محیط در بسته پنج ساعت باید بشینیم.چرا لااقل الان که کرونا هست برنامه قطارهای اصفهان تهران رو درست نمیکنن،؟این مسیر بسیار پر تردد هست.الان خودتون برید توی علی بابا یا سایت رجا بزنید قطار تهران به اصفهان.از امروز تا ده روز دیگه رو چک کنید.یه قطار توی این ده روز در این مسیر تردد نمیکنه.خیلی زشته به خدا.شما رو به خدا شما این مساله رو رسانه ای کنید.ما که دستمون جایی بند نیست.اخه توی قرن بیست و یکم قطار چیه که ما باید حسرت نداشتنش رو بخوریم