صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۷۷۷۲
حرکت در برف، باد، باران و سرما برای یک لقمه نان
آراسته می‌گوید با شوهرش کولبری می‌کنند تا بتوانند چرخ زندگی را بچرخانند، با نفس‌هایی به شماره افتاده. دردمند حرف می‌زند و آخر سر، با چهره شکسته و چشمان به غم نشسته می‌پرسد: به نظرت مرگ به این زندگی شرف نداره؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۰۳ اسفند ۱۳۹۹

آراسته چهار سال است که کولبری می‌کند، به همراه شوهرش. به زنی می‌ماند ۵۰ ساله، اما خودش می‌گوید که ۴۰ را هنوز پر نکرده و راست هم می‌گوید. فقط هفته‌ای دو مرتبه می‌رود برای کولبری. جان و توانی برایش نمانده است. دیسک کمر دارد و درد پا امانش را بریده است. شبی ۲۰۰ هزار تومان از کولبری درآمد دارد که ۶۰ هزار تومانش را هم باید بدهد بابت کرایه راه. خودش می‌گوید: «تا به خانه برسیم پول یک شب کولبری می‌رود برای خرید بسته‌ای نان و یک شانه تخم‌مرغ و دو، سه مدل میوه و خلاص. چیزی دست‌مان را نمی‌گیرد.»

اعتماد در ادامه نوشت: شبی ۱۰ ساعت یکسره راه می‌روند در برف و بوران، حوالی مرز تته مریوان، با ترس و لرز و هزار و یک فکر و خیال. کسی غیر از شوهرش خبر ندارد که او کولبری می‌کند. لباس مردانه می‌پوشد و صورتش را می‌پوشاند، مثل بقیه زنان.

می‌گوید دست‌کم ۴۰ زن را می‌شناسد که همچون خودش کولبری می‌کنند، گاس بیشتر. مرد‌ها تا ۴۰ کیلو بار را هم برمی‌دارند، اما زن‌ها آخرِ آخرش ۳۰ کیلو. بُن و قوه‌اش را ندارند. تا زانو که در برف فرو بروی، بیرون آمدن سخت می‌شود با این حجم بار بر پشت. آراسته می‌گوید با شوهرش کولبری می‌کنند تا بتوانند چرخ زندگی را بچرخانند، با نفس‌هایی به شماره افتاده. دردمند حرف می‌زند و آخر سر، با چهره شکسته و چشمان به غم نشسته می‌پرسد: به نظرت مرگ به این زندگی شرف نداره؟

نان به بهای جان

اینجا نان را به بهای جان می‌دهند. باید دنیا را بر کولت حمل کنی تا بتوانی شکم خود و خانواده‌ات را سیر کنی، فقط سیر کنی. نانت را باید در کوره‌راه‌های ارتفاعات مریوان در سرحدات غربی همیشه به برف نشسته ایران و عراق، از دهان روزگار نامراد بیرون بکشی. ۱۰ ساعت یک‌سره بار به دوش بکشی در سرما و یخبندان و آخر سر، نان بخور و نمیری درآوری و دو روز تمام در خانه بیفتی تا مگر جان و قوتی بگیری و سر پا شوی و دوباره، روز از نو، روزی از نو. کولبری کنی به بهای جانت، به قیمت سلامتی‌ات.

حقیقتی غیرقابل انکار

کولبری به کلافی می‌ماند سردرگم و درهم پیچیده. کلافی که معلوم نیست کی قرار است گره کورش باز شود، حالا چه با دست، چه با دندان. در حالی که رقم دقیق و مستندی از تعداد کولبرانی که ارتفاعات غربی کشور را در پی رزق و روزی بالا و پایین می‌کنند وجود ندارد، اما آمار‌های غیررسمی ۸۰ تا ۱۷۰ هزار نفر را تخمین زده‌اند.

درباره زنان کولبر که همین آمار نصفه و نیمه هم وجود ندارد و کسی نمی‌داند چه تعداد زن کولبری می‌کنند در عالم واقع. هر چند شواهد و قرائن با زبان بی‌زبانی می‌گویند که نه تنها کم‌شمار نیستند که قضا را ببین، روز به روز هم عدد می‌گیرند؛ از دختران نوجوان گرفته تا زنان سالخورده، از دانشگاه رفته تا باسواد در حد خواندن و نوشتن.

شاید تا چند سال گذشته می‌شد از باب انکار وارد شد و چشم بر واقعیت‌ها فرو بست، نمونه‌اش محسن بیگلری نماینده سابق مردم سقز و بانه در مجلس شورای اسلامی که گفته بود: «از آنجا که کولبری برای زنان به خصوص در هوای سرد و ارتفاعات صعب‌العبور کاری سخت و جان‌فرسا است، تصور وجود چنین پدیده‌ای سخت به نظر می‌رسد و غیرقابل باور و تایید.»

این روز‌ها اما، حکایت کولبری زنان در سه استان مرزی کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی اظهرمن‌الشمس است و غیرقابل کتمان و انکار.

یکی خانه‌نشین، دیگری کوه‌نشین

شبی که شوهر بوژانه را آوردند و پشت در خانه گذاشتند و رفتند، زن جوان آستین همت بالا زد و بار زندگی را بر دوش نحیف و ناتوانش گرفت. شوهرش از بالای کوه پرت شده بود هنگام کولبری، نیمه‌های شب در سرمای استخوان‌سوز زمستان. مردانگی به خرج داده و سوار ماشینش کرده و آورده بودنش تا پشت در خانه. مردش زمین‌گیر شد. مهره‌های کمرش شکسته و کتفش هم از جا درآمده بود. شانس آورده بود که سرش به سنگ و صخره‌ای نخورده و با کمر آمده بود پایین. نه بیمه‌ای، از کار افتادگی‌ای، نه پس‌اندازی و نه حمایتی.

بوژانه ۳۰ ساله هم نبود که شوهرش خانه‌نشین شد و خودش کوه‌نشین. کولبر شد. زد به دل کوه و کمر برای سیر کردن شکم خانواده‌اش، شرافتمندانه. حالا به پنج سال نمی‌رسد که کولبری می‌رود و شده یک زن ۳۵ ساله که دیگر پا و کمری برایش نمانده است. مفاصل زانوانش هم ساییدگی شدید پیدا کرده‌اند و دیگر به فرمانش نیستند، خاصه در شب‌هایی که برودت هوا، سرما را هل می‌دهد تا اعماق جانت. بوژانه می‌گوید چاره‌ای نداشته برای گذران زندگی، مگر با کولبری.

شوهرش حالا هم افتاده گوشه خانه و بعد از کلی دوا و درمان و ببر و بیار، تازه می‌تواند بنشیند، آن هم با کمک. هفته‌ای سه روز به کولبری می‌رود تا چرخ زندگی‌اش با دو بچه کوچک بچرخد. به خانه که می‌رسد یکی، دو روز کامل می‌افتد تا جانی بگیرد و دوباره سر پا شود. تمام درآمد زن جوان با سه روز کولبری در هفته به ۲ میلیون تومان در ماه هم نمی‌رسد. زن جوان مویه می‌کند: کولبری تهش سیاه‌روزیه. بدبختیه. یا گلوله می‌خوری، یا از کوه می‌افتی پایین. زنده هم بمونی، از کار افتاده‌ای.

جدی نگیرید

نرخ بیکاری در ایران بالاست و در استان‌های غربی بالاتر؛ به‌طور مشخص در کردستان، دو برابر میانگین کشوری. همین بیکاری است که معضلاتی همچون کولبری را بر می‌کشد و تن و ریشه می‌دهد. دمل کولبری حالا چنان دهان بازکرده و رخ نشان داده که کوبیدن بر طبل انکار، حکم پاک کردن صورت مساله را دارد و هم‌تراز چشم بستن بر واقعیت‌های عریان و سربرآورده جامعه. دو، سه سالی می‌شود که از ساماندهی کولبران سخن به میان آمده و حتی طرحی هم از سوی وزارت کشور برای ساماندهی فعالیت کولبری تدوین و بیش و کم با یک فاصله سه ساله ابلاغ شده است.

طرحی که بر ایجاد بازارچه‌های مرزی تاکید دارد؛ بازارچه‌هایی که البته تحریم‌ها و نوسانات ارزی اکثر آن‌ها را به تعطیلی کشانده است. هر چه هست، تا به امروز هیچ اقدام موثر و قابل اعتنایی در رفع کولبری و نارسایی‌های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برآمده از آن صورت نگرفته که قابل بازتاب و بازگویی باشد. فعلا همه‌چیز در حد حرف است و شعار.

دستی که کج جوش خورد

دلشاد شوهر ندارد، اما ۷ بچه دارد، قد و نیم قد. مردش دو سال پیش رفت زیر ماشین و راننده هم فرار کرد. دلشاد ماند و ۷ دهان باز که چشم به دست او داشتند. کاری بلد نبود، تخصصی نداشت، حرفه‌ای نمی‌دانست. تنها گزینه روی میز برایش کولبری بود. چند نفری از زنان روستا را می‌شناخت که کولبری می‌کنند. سفارش کرد که او را هم با خود ببرند. اول، اما و اگر آوردند. دلشاد جثه کوچکی داشت. می‌ترسیدند از پسش برنیاید.

همان جلسه اول ۴۰ کیلو بار را گذاشت روی دوشش و تمام، خیال همه را راحت کرد. باری که برداشت تقریبا هم‌وزن و هم‌قد خودش بود. شب‌های اول خیلی سخت می‌گذشت. سرما و سختی راه یک‌طرف، ترس از ماموران طرفی دیگر. اگر دستگیرش می‌کردند یا بلایی سرش می‌آمد طفلکانش چه می‌کردند؟ چه کسی قرار بود شکم‌شان را سیر کند؟ شبی در فکر و خیال بود که زیر پایش خالی شد و رفت پایین. خودش را سپر کرد تا بارش به سنگ نخورد و خسارت نبیند. صدای شکستن استخوان آرنج دستش را شنید به وضوح و دردی وحشتناک در تمام وجودش پیچید. صدایش، اما درنیامد. هیچ نگفت. بلندش کردند و دوباره به راه افتاد.

دم دمای صبح که به خانه رسید دید آرنج دست چپش سیاه شده است. می‌خواست برود درمانگاه، اما توانش را نداشت. صبحانه بچه‌هایش را داد و افتاد و بیهوش شد. یکسره خوابید تا عصرش. خوابید تا جان بگیرد برای کولبری دوباره. با هفته‌ای یکی، دو مرتبه کولبری رفتن که نمی‌شود شکم این همه بچه را سیر کرد. همان شب دوباره رفت کولبری، فردا شبش هم و حتی یکی، دو شب بعدش. رفت و رفت و دستش را فراموش کرد و استخوان آرنج کج جوش خورد و کج ماند. حالا هم دست چپ دلشاد کج مانده و هم، هر دو پایش گرفتار روماتیسم شده است.

باشد یا نباشد؛ مساله این است

پرسش قابل طرح اینکه؛ چرا تا به امروز اقداماتی اساسی و اصولی برای رفع کولبری و توانمند کردن افراد و به خصوص زنان برای خلاصی از این معضل، طراحی و عملیاتی نشده است؟! با وجودی که بیش و کم همه مسوولان و دست‌اندرکاران ذی‌ربط با موضوع کولبری، متفق‌القول هستند که افراد به اجبار تن به این کار می‌دهند و اقتضائات زندگی وادارشان می‌کند به پذیرش خطر و مشقت برای لقمه‌ای نان، اما در عین حال دیدگاه‌های متفاوتی در‌خصوص کولبری وجود دارد. گروهی از مسوولان تاکیدشان بیشتر بر ساماندهی و هدایت روند نقل و انتقال کالا توسط کولبران است. برای نمونه، مهدی عیسی‌زاده، نماینده مردم میاندوآب و رییس کمیسیون اجتماعی مجلس یازدهم معتقد است که باید نگاهی جامع به کولبری داشت.

عیسی‌زاده با تاکید بر اینکه کولبری هزاران معانی در پشت خود دارد، می‌گوید: شاید بهتر باشد معابری برای کولبری تعریف شود و کولبران را ساماندهی و هدایت کنیم تا یک‌سری کالا‌های مشخص را جابه‌جا کنند.

از سوی دیگر، هستند مسوولانی که کولبری را خلاف شان و منزلت انسانی می‌دانند و تاکید دارند که مشکلات معیشتی کولبران را باید به شکل علمی و پایدار مرتفع کرد. این مسوولان تاکید دارند اگر شغل و کسب و کاری باشد، بخش اعظم کولبران دست از این کار می‌کشند و عطایش را به لقایش می‌بخشند.

غیردولتی‌ها به میدان آمده‌اند

اخیرا تعدادی از نهاد‌های خدماتی- اجتماعی و سازمان‌های مردم‌نهاد برای رفع معضل کولبری و ایجاد اشتغال پایدار برای کولبران و توانمندسازی آن‌ها قدم پیش نهاده و حتی به ارایه و اجرای طرح‌هایی نیز مبادرت کرده‌اند. از جمله بنیاد برکت به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های ستاد اجرایی فرمان امام، از شناسایی زنان کولبر در سه استان کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی و ایجاد اشتغال برای ۳۳۰ نفر از آن‌ها خبر داده است. این بنیاد همچنین با اعلام ایجاد ۱۱ هزار شغل برای کولبران تا پایان سال جاری، تاکید دارد زنان کولبر برای ۱۵ هزار شغل جدیدی که در سال ۱۴۰۰ تدارک دیده شده، در اولویت قرار خواهند داشت.

ارسال نظرات
نام
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
شهاب حسینی در مورد واکسن زدنش در امریکا گفته بصورت اتفاقی و بدون برنامه و با اصرار دوستان از کنار یکی از مراکز واکسن امریکا می گذشتیم که داشتند واکسن اضافه را بین مردم پخش می کردند و ما هم صف ایستادیم و به ما هم رسید!

من هم داشتم بصورت اتفاقی از لواسان و سعادت اباد رد می شد که با دیدم دارند ویلا و پنت هوس پخش می کنند. با اصرار دوستان توقفی کردیم و چند تا ویلا و پنت هوس هم به ما رسید. مگر نه اصلا برنامه ای برای گرفتن این ویلاها و پنت هوسها نداشتم!
خسرو
۱۶:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
بعنوان یه کرد مخالف کار زنان هستم ولی تصویر این خانوم با اون آرایش در عکس نشان میده که کولبر نیستند و شاید هم کرد نباشند.
نام
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
به عنوان یک مرد:
از شرم اشکم داره در میاد و ...
ما بی غیرت که هیچ حتی انسان هم نیستیم.
نام
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
من به عنوان یه زن کرد ناراحتم که برای کوهنوردی به کوهستانهای زیبای کردستان میرم و شیرزنانی هستند که برای نان شب همپای مردان زحمت میکشند
امیر
۱۶:۲۲ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
به قول قدیمیها بار کج به منزل نمیرسه
این خبر رو بخونید و خبر دیگر با عنوان "خروج ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از ایران در دو سال"
چی باعث خروج اون سرمایه و گرسنگی این اجتماع میشه؟
بار کج به منزل نمیرسه
نام آقابابا
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
انسان اگر از این درد این خبر بمیرد بر او ملامتی نیست
ناشناس
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
آیا ما فرزند این خاکیم اگر از غصه و گریه نمیریم پس خیلی بی رگ و بزدل و بی غیرتیم
نام
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
قسمت بسیار دردناک، نشستن برروی اقیانوسی از ثروت و برای ارتزاق سر از سطل زباله درآوردن است. چقدر لجاجت و خودخواهی و تکبر
نام
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
وای بر تک تک ما که اگر بار دیگر در... شرکت کنیم
نام
۱۵:۳۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
یکی از یکی پر دردتر وغمگین تر خدایا برس به داد دل مردم سرزمینم خدایا خودت رحم کن
farhad
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
واقعا دیگه حتی حرف و کلامی نمیمونه که به مخیله آدم برسه !!!!
در حال مقاومتیم !!!!!! خوابیم و به ظاهر هوشیار !!!
نام
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
این دردها را به که باید گفت؟
کو گوش شنوایی؟
آی آدم ها که در ساحل نشسته شاد و خندانید...
علی
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
به برجام بی فرجام ………
نام
۱۴:۳۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
یکی از آقایان داخل تصویر شبیه بازیگر سریال نون خ بودش ...
نام
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چرا انقدر ذلیل و توسری خور شده ایم؟!!
محمد
۱۴:۰۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
و همچنان نماینده ها دنبال شکایت از روحانی به خاطر توهین هستن ....
نام
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
مصبب این اوضاع چگونه میخواهد در پیشگاه خداوند جوابگو باشد ؟؟
البته که فرارو هم این نظر را منتشر نخواهد کرد چون ...
نام
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نژاد آریایی مقاومت کن....
نام
۱۳:۳۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
مدیریت جهادی
نام
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
خودت فهمیدی چی گفتی؟
نام
۱۳:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
وقتی توی کشور قاچاق علنی با مظلوم نمایی کولبری رونق دارد داشته باشد واینقدر وسوسه انگیز باشه تا خانم‌ها هم وارد بشندباید هم تکان دهنده باشد قاچاق علنی ودلسوزی کردن برای آن باید هم تکان دهنده باشد
نام
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چشم دولت تدبیر و امید ومجلس انقلابی و مسئولین خیلی خیلی خیلی جهادی روشششششن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نام
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
اگر از آراسته خانم مظلوم بپرسند نظرت در رابطه با انرژی هسته ای چیست با قاطعیت خواهد گفت:انرژی هسته ای حق مسلم ماست!!!!!
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
یک کلام از مادر عروس
شاهین
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چی باید گفت یکی این بندگان خدا می شن که بارکشی می کنن تو کوهستان یکی دیگه کوه خواری و دریا خواری و سلطان موز و سکه .. رانت خوار ی......مسئولان کلااهشون بزارن بالا
نام
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
گام دوم برای تیتر زیبینده تر بود!
نام
۱۲:۵۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
اقتصاد مقاومتی ما در دشوارترین شرایط هم کمر خم نمی کند
فرهاد
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نامردی اگرنظرمن رو نیاری اگراون دنیا وجود داشته باشه یقت رو میگیرم سانسورچی
کشوربی عرضه سفینه فرستاده به مریخ و لی مردم کشور باعرضه و ام القری مسلمین تو سطل آشغال ها دنبال غدا می گردن
نام
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
یاد طنز آقای رییس جمهور افتادم: "آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنیم..."
نام
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
انشاالله کاندیداهای ریاست جمهوری در هفته های آتی تا روز برگزاری انتخابات به صورت خاص به موضوع ورود خواهند نموده و راهکارهای جهادی ارائه خواهند نمود.
نام
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
فلسفه وجودی و جوهره اصلی هر سیستم برقراری عدالت در جامعه و برای یکایک مردم در همه زمینه ها است وگرنه با شکاف روزافزون طبقات اجتماعی، تداوم و کمک به تداوم آن فاقد موضوعیت و خلاف شرع و عقل و وجدان است.
نام
۱۲:۲۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
قاچاق است این کار با عاطفه و احساس قاطی نکنیم.
ناشناس
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
قاچاق است برو برایشان کار درست کن تا شکم بچه‌هایشان گرسنه نباشد آقای منطقی!
نام
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
وای اگر از پس امروز بود فردایی (حافظ)
نام
۱۲:۲۱ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
تا نگاه خودی و غیر خودی باشد همین هست
نام
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
تا زمانی که در سیاست های کلان تغییر جدی صورت نگیرد وضع از این هم بدتر خواهد شد. اظهر من الشمس است که انحصار باعث رانت و رانت باعت شکاف طبقاتی و بی عدالتی می شود.
نام
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
به نظر شما مرگ از این زندگی بهتر نیست !
بعد از چهل سال سئوال جالبی بود
نام
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
علي بركت الله
ناشناس
۱۲:۲۵ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
به كي بگيم اخه !!!!
ناشناس
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چه برکتی هم داده است.
ناشناس
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
آدرس اشتباه نده و فرار رو به جلو نکن همه میدانند که مصبب این اوضاع رئیس جمهور نیست و ....
Naser
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
این کارها نشان دهنده مدیریت جهادی و اوج گیری ما در قله های پیشرفت است که از برکات تحریم است
ناشناس
۱۱:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چون از این غصه ننالیم !
امين ميرزائى
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
فیلم "فرزند خاک" رو حتمن ببينين. یکی از بهترین فیلمای ایرانی که تا حالا دیدم . محصول ۱۳۸۶ و با بازی درخشان مهتاب نصیرپور و شبنم مقدمی و به کارگردانی محمد علی باشه آهنگر .
فرهاد
۱۴:۴۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
فیلم چیه تصاویر زنده ازهمه جای ایران داریم می بینیم تو هرنقطه به یه شکلی توتهران ازسطل آشغال ارتزاق می کنن تو سیستان بلوجستان اونطور شمال یه جور جنوب یه جور دیگه اش خدا ازباعث و بانیش نگذره
علی مشهدی
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
تو هم در توهمات خودت ……!!! غرق شدی و متوجه نیستی ……میرزایی بیدار شو تا با لگد بیدارت نکردم
نام
۱۱:۳۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
آیا وقتش نرسیده کاری کنید
ناشناس
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
چرا نزدیک انتخابات وقتشه
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نه هنوز زوده
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نه هنوز جا داره. مردم خوب به تو سری خوردن عادت دارن
بابا
۱۳:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
نه عزیز دل. هیچ وقت هم نخواهد رسید وقت چنین انتظاری! ولی مدتهاست وقتش رسیده تا خودمان کاری کنیم
ناشناس
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
خیر، 6ماهه که به دنیا نیومدی
ناشناس
۱۵:۳۴ - ۱۳۹۹/۱۲/۰۳
واقعیت این است که زور ملت نمی رسد. ته ته چاه گرفتار شدیم