صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

خواننده‌ی پرطرفدار پاپ درباره حضور با علی انصاریان در آخرین برنامه‌اش گفت: من از اول این برنامه تا لحظه آخر اشک ریختم، وقتی این صحنه را دیدم غم و ناراحتی‌ام صد برابر شد. دنیا ایستاد و علی عزیز پیاده شد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۷ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۹

این‌روزها رضا صادقی از مرگ علی انصاریان بسیار ناراحت است و این اتفاق شوم را باور ندارد. او هنوز نتوانسته رفتن رفیقی را باور کند که چند روز قبل‌تر در یک برنامه تلویزیونی‌ دو ساعت با هم بودند، خندیدند و خاطرات روزهای رفاقتشان را با هم مرور کردند.

صادقی هنوز غمگین است و ناباورانه از سوگی حرف می‌زند که به طور کامل آن را طی نکرده است.

‌رضا صادقی خواننده‌ی پرطرفدار پاپ به همراه مرحوم علی انصاریان میهمان دهمین قسمت از برنامه هم‌رفیق بودند.

این آخرین برنامه‌ای بود که علی انصاریان میهمان آن بود و درست چند روز قبل از بستری‌ شدنش در بیمارستان ضبط شد.

«رضا صادقی» در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا از برنامه‌ای حرف زد که برای او به یک حسرت بزرگ تبدیل شده است.

برنامه‌ای که با «علی انصاریان» میهمان بودید حسرت بزرگی را برای همه به همراه داشت.
چه بگویم، خیلی ناراحت کننده است و نمی‌توانم درباره این موضوع حرف بزنم.

به طور حتم با دیدن این برنامه افسوس بزرگی خوردید.
با رفیق خود در برنامه‌ای حاضر شدم و کلی خاطرات خوب را با هم مرور کردیم، خندیدیم و از کنار با هم بودن لذت بردیم. من دوست داشتم این برنامه را با خود علی انصاریان تماشا می‌کردم اما نشد که نشد. حالا فکر کنید این برنامه را باید زمانی تماشا کنید که دوست صمیمی‌تان دیگر در دنیا نیست و مسافر بهشت شده است.

رفاقت شما با انصاریان به چند سال پیش بر می‌گردد؟
همان‌طورکه در برنامه گفتیم رفاقت ما به دو دهه پیش بر می‌گردد. در این ‌سال‌ها رفاقت خوبی با یکدیگر داشتیم و همیشه با افتخار گفته‌ام علی انصاریان یکی از بهترین و عزیزترین دوستان من بوده است. او اگرچه از دنیا رفت اما نام و یادش تا ابد در قلب من حک شده است.

یکی از تلخ‌ترین آیتم‌های این برنامه لحظه‌ای بود که علی انصاریان پس از خواندن آهنگ وایسا دنیا وایسا دنیا گفت ای کاش دنیا می‌ایستاد و آدم می‌تونست جایی پیاده شه.
من از اول این برنامه تا لحظه آخر اشک ریختم، وقتی این صحنه را دیدم غم و ناراحتی‌ام صد برابر شد. دنیا ایستاد و علی عزیز پیاده شد. من فقط از خدا یک چیز می‌خواهم.

چه چیزی؟
علی جوان خوب، خوش قلب و دوست داشتنی بود و همان‌طور که گفتم با ریشه بود، او به خانواده‌اش اهمیت زیادی می‌داد، برای پدرش زحمت زیادی کشید و پس از فوت پدر هر کاری می‌کرد تا خنده را بر لبان مادر بنشاند. مادر او غم بزرگی را این روزها تجربه می‌کند و از خداوند بزرگ می‌خواهم به او صبر بدهد و کمک کند تا این روزهای تلخ برای او پشت سر گذاشته شود هر چند غم علی تا پایان عمر با مادر و خانواده عزیز وی خواهد بود.

در این مدت با مادر علی انصاریان در ارتباط بودید.
با مادر او خیر ولی با داماد آنها در ارتباط هستم. من هنوز مرگ علی را باور نکرده‌ام و نمی‌توانم قبول کنم او دیگر در این دنیا نیست.

ممکن است روزی آهنگی برای علی انصاریان بخوانید.
نمی‌دانم، در حس خودم نمی‌گنجه کسی که در تمام آهنگ‌ها کنارم بود دیگر نیست و باید روزی برای او آهنگ بخوانم.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: