صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۶۶۷۶
محمد سلامتی فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: نیرو‌های اصولگرا و اعتدالی به محض آنکه به مجلس رسیدند، صف خود را از اصلاح‌طلبان جدا کردند و راه خودشان را رفتند و همین باعث تضعیف عملکرد برنامه‌ریزی شده اصلاح‌طلبان شد. با این وصف اصلاح‌طلبان هیچ مزیتی از چنین ائتلاف‌هایی در راستای منافع اکثریت مردم کسب نکردند و درعین حال این تجارب و تکرار آن، تضعیف پشتوانه مردمی را نیز برای اصلاح‌طلبان به‌دنبال داشت.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۹ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۹

گویا حوادث سیاسی کشور به دو انتخابات گذشته و آینده گره خورده است. جریان‌های سیاسی هنوز رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ و ۹۶ را از یاد نبرده و هنوز داغ آن ناکامی را در سینه احساس می‌کنند. همین هم باعث شده تا با نگاهی جدی به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ خیره شوند و این نوبت تصمیم بگیرند به‌جای رقابت، شمشیر‌ها را از رو ببندند. آن‌گونه که با نگاهی به فضای سیاسی کشور دستگیرمان می‌شود هر روز ادبیات سیاسیون علیه یکدیگر آهنگی جدی‌تر به خود گرفته و لحن و مواضع تندتر می‌شود؛ به‌ویژه مخالفان دولت که صبرشان سرآمده و تلاش می‌کنند با هر ابزاری که در اختیار دارند، دولت را تحت‌فشار قرار دهند.

اعتماد در ادامه نوشت: اما این رادیکال شدن فضا باعث نشده که اصلاح‌طلبان عرصه را خالی کنند و احیانا جا بزنند. آنان به دقت نظاره‌گرند و در حال سنگین و سبک کردن گزینه‌های روی میز اصلاحات برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ و البته یکی از راهبرد‌های احتمالی‌شان، همچنان استفاده از ائتلاف با میانه‌روها، جریان اعتدال و اصولگرایان معتدل است؛ منتها با این تفاوت که این‌بار به جای حسن روحانی، نام علی لاریجانی است که اینجا و آنجا مطرح است.

محمد سلامتی، چهره کهنه‌کار اصلاح‌طلب و دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، اما معتقد است هر چند یکی، دو تجربه اخیر اصلاح‌طلبان در ائتلاف با میانه‌روها، با توجه به شرایط خاص آن مقاطع ضروری بوده، اما واقعیت این است که اصلاح‌طلبان از چنین ائتلاف‌هایی، هیچ دستاورد ویژه‌ای در راستای منافع اکثریت شهروندان ایرانی کسب نکرده‌اند و بالعکس این تجارب سیاسی به تضعیف پشتوانه مردمی اصلاح‌طلبان انجامیده است. در ادامه متن کامل گفتگو با محمد سلامتی را می‌خوانید:

آقای سلامتی، در فضای کنونی برخی ناظران و تحلیلگران معتقدند بهترین روش و شیوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، ائتلاف با نیرو‌های معتدل ازجمله سرمایه‌گذاری روی گزینه‌ای است همچون علی لاریجانی. در مقابل برخی مخالف این روش هستند و می‌گویند تجربه کاندیدای ائتلاف در حمایت از حسن روحانی به‌خصوص در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶، چندان موفق نبوده و از طرفی اصلاح‌طلبان آنقدر نیروی کارکشته و کاربلد دارند که نیازی به حمایت از گزینه‌ای اصولگرا با مشی اعتدالی باشد؛ نظر شما چیست؟ تکرار تجربه کاندیدای ائتلافی چه معایب و احیانا چه محاسنی برای اصلاح‌طلبان دارد؟ حضور در صحنه با کاندیدای اصلاح‌طلب، چطور؟

ببینید به هر حال یک حزب یا جناح سیاسی باید همواره کسانی را به عنوان کاندیدا برای انتخابات مختلف به جامعه معرفی کند که نماد طرز تفکر و بیان دیدگاه‌های آن حزب یا جریان باشد. طرفداران احزاب و جناح‌های سیاسی هم همین انتظار را دارند. در غیر این صورت مرز‌های بینشی و سیاسی آشفته شده و طرفداران مستأصل خواهند شد. از این رو تقریبا در تمامی کشور‌ها این قاعده رعایت می‌شود. ضمن آنکه در کشور‌هایی هم که نظام پارلمانی حاکم است، ضمن رعایت این مهم معمولا ائتلاف‌ها پس از انتخابات و در راستای کسب اکثریت برای تشکیل دولت صورت می‌گیرد. اما پیش از برگزاری انتخابات و به بیان دیگر در جریان انتخابات، رقابتی کامل میان تمامی طرفین و بازیگران حاکم می‌شود.

با این همه در ایران به دلیل ضعف تحزب و جناح‌ها، روش جا افتاده‌ای حاکم نیست، اما باتوجه به شرایط مختلف، در زمان‌ها و بزنگاه‌های گوناگون، تجربیات قابل تأملی به دست آمده است. اصلاح‌طلبان درانتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲، می‌خواستند آقای هاشمی‌رفسنجانی را به عنوان کاندیدای مطلوب خود به میدان رقابت بفرستند. اما ایشان ردصلاحیت شد.

پس از آن توافق شد که اصلاح‌طلبان و آقای هاشمی که موضعی معتدل داشت، یک نفر را به عنوان کاندیدای مشترک معرفی کنند تا آرا نشکند. در آن زمان کاندیدای اصلاح‌طلبان پس از آقای هاشمی‌رفسنجانی، آقای عارف بود و آقای هاشمی هم به آقای روحانی تاکید کرده بود که به حکم احتیاط، به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری نام‌نویسی کند. برای انتخاب یکی از این دو نفر قرار شد هر کدام در نظرسنجی رای بیشتری داشت، به عنوان کاندیدای مشترک معرفی شود. در نظرسنجی آقای روحانی نسبت به آقای عارف کمی بیشتر رای داشت.

بنابراین به‌رغم اینکه آقای روحانی اصلاح‌طلب نبود و اصولگرایی معتدل بود، به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان معرفی شد و مورد حمایت جریان اصلاحات قرار گرفت. البته برنامه اعلامی آقای روحانی برنامه‌ای تقریبا اصلاح‌طلبانه بود. در سال ۱۳۹۶ نیز اصلاح‌طلبان مجددا آقای روحانی را کاندیدای خود قرار داده و باتوجه به روندی که در دولت نخست طی شده بود، طبیعتا از او حمایت کردند.

اما آیا به نظر شما روحانی، رییس‌جمهوری موفق در تحقق شعار‌های انتخاباتی خود بوده است؟

ببینید مساله این است که بیلان کاری آقای روحانی حاکی از این است که ایشان هم کار‌ها و اقدامات مثبت و خوبی انجام داده و هم نقاط ضعفی در امور اجرایی از خود نشان داده است. اما شرایطی پیش آمده که آن نقاط ضعف، بیشتر از نقاط قوه خود را نشان داده‌اند. از آنجا که آقای روحانی ارتباط خود را با اصلاح‌طلبان بسیار محدود کرد، اصلاح‌طلبان نتوانستند نقش مشورتی موثری در عملکرد دولت ایفا کنند. بنابراین به‌رغم اینکه معمولا یک حزب یا یک جناح در مقابل معرفی کاندیدا باید هدایت برنامه‌ای و مشورتی را نیز انجام داده و بر این اساس نیز پاسخگوی مردم در قبال عملکرد دولت مورد حمایتش باشد، اما شیوه برخورد آقای روحانی با حامیان انتخاباتی‌اش که اصلاح‌طلبان باشند، این عمل ضروری را از ناحیه اصلاح‌طلبان سلب کرد.

آنچه، اما حالا با آن روبروایم این است که اکنون به هر دلیل، مردم از عملکرد دولت راضی نیستند و آن را از چشم اصلاح‌طلبان می‌بینند. این تجربه مهمی برای اصلاح‌طلبان است که هنوز ادامه دارد.

اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس نیز به نحوی همین تجربه ائتلاف را در دستورکار داشتند؛ فکر می‌کنید این تجربه در مجموع برای اصلاح‌طلبان مفید بوده است؟

بله! اصلاح‌طلبان تجربه مجلس شورای اسلامی دوره دهم را در سال ۱۳۹۴ نیز دارند که در آن انتخابات نیز بنا به مصلحتی همچون جلوگیری از پیروزی تندروها، اسامی عناصر اصولگرای معتدل را نیز در فهرست‌های انتخاباتی خود گنجاندند. اما این نیرو‌های اصولگرا و اعتدالی به محض آنکه به مجلس رسیدند، صف خود را از اصلاح‌طلبان جدا کردند و راه خودشان را رفتند و همین باعث تضعیف عملکرد برنامه‌ریزی شده اصلاح‌طلبان شد.

با این وصف اصلاح‌طلبان هیچ مزیتی از چنین ائتلاف‌هایی در راستای منافع اکثریت مردم کسب نکردند و درعین حال این تجارب و تکرار آن، تضعیف پشتوانه مردمی را نیز برای اصلاح‌طلبان به‌دنبال داشت. بنابراین ضمن اینکه انجام دو تجربه ائتلاف در دو انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس دهم در شرایط خاص و بنابه اقتضائات زمانی آن دوران، تجاربی ضروری بود، اما، چون اهداف همه‌جانبه را محقق نساخت و نیز در حال حاضر شرایط ویژه‌ای که ضرورت آن شکل‌گیری ائتلاف را ایجاب کند، وجود ندارد به نظرم نباید مجددا آن شیوه و آن تجارب را تکرار کرد. ضمنا باید دانست که در صورت مشارکت اکثریت، اصلاح‌طلبان هر کاندیدایی را معرفی کنند، پیروز انتخابات خواهند بود و اساسا نیازی به ائتلاف نیست.

از طرفی در صورت مشارکت حداقلی مردم، اصلاح‌طلبان با هر بخش از جناح رقیب که ائتلاف کنند، بازنده‌اند. چرا که در محدوده رای اقلیت عملا هیچ گونه انعطافی وجود ندارد.

اتفاقا یکی از عمده نگرانی‌های همه جریان‌های سیاسی در انتخابات ۱۴۰۰ بحث مشارکت شهروندان و میزان حضور رای‌دهندگان پای صندوق‌های رای است. موضوعی که در انتخابات مجلس یازدهم به عنوان آخرین انتخاباتی که برگزار شد، به‌نحوی چشمگیر و البته نگران‌کننده بروز کرد و شاهد رکوردشکنی در کمترین میزان مشارکت بودیم و به‌زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران، شرایطی که آن مشارکت را رقم زد، همچنان پابرجاست. با این حساب فکر می‌کنید در ماه‌های پیش رو چه حوادثی می‌تواند بر میزان مشارکت شهروندان تاثیر مثبت داشته باشد؟

به نظر من یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد انگیزه در مردم برای حضور و مشارکت در انتخابات آتی، بهبود نسبی وضع معیشت شهروندان است. ضمنا مهم‌ترین اتکای کشور برای مقابله با توطئه‌های خارجی در شرایط حساس کنونی، گستردگی حضور مردم پای صندوق‌های رای است. البته لازمه این کار حضور کاندیدا‌های ریاست‌جمهوری مورد نظر همه سلیقه‌ها در عرصه رقابت‌های انتخاباتی است. بنابراین مسوولان در این دو زمینه باید به شکلی جدی کار کنند تا حضور حداکثری تحقق پیدا کند.

به نظر من این کار امکان‌پذیر است و تنها عزم مسوولان را می‌طلبد. این موضوع باید برای ایران اسلامی و مردمی مهم باشد که وقتی دشمنش، امریکا برای اولین بار مشارکت حداکثری را تجربه می‌کند، اجازه ندهد برخلاف بسیاری از انتخابات گذشته - مجددا مثل انتخابات اسفندماه ۹۸ مجلس یازدهم - مشارکت حداقلی در انتخابات رقم بخورد.

آیا چنانچه وضع تغییری نکند و کماکان مشارکتی اندک رقم بخورد، در عین حال کاندیدای مطلوب اصلاح‌طلبان هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کند، فکر می‌کنید که تا چه میزان احتمال موفقیت این جریان سیاسی در انتخابات وجود دارد؟

به تجربه ثابت شده که با مشارکت حداقلی مردم در انتخابات، برنده اصولگرا‌ها و با مشارکت حداکثری، بی‌تردید برنده اصلاح‌طلبان هستند. تحلیل جامعه‌شناختی نیز این امر را اثبات می‌کند. اصلاح‌طلبان نماینده فکری طبقه محروم و متوسط جامعه‌اند که در حال حاضر چیزی تا بیش از ۸۰ درصد جمعیت را به خود اختصاص می‌دهد. بنابراین اگر آن‌ها در انتخابات حضور پیدا کنند، قطعا اصلاح‌طلبان پیروز انتخابات خواهند بود.

اگر اصولگرایان بتوانند دولت هم به دست بیاورند، فکر می‌کنید فضای کشور به کدام سمت پیش می‌رود؟ آیا می‌توان گفت که شرایط از وضعی که در آن قرار داریم برای مردم دشوارتر می‌شود؟

این رویداد را بهتر است در دو زمینه اقتصادی و سیاسی که مهم‌ترند، مورد توجه قرار دهیم. معدل اصولگرایان آن طور که نشان داده‌اند، فاقد برنامه جامع اقتصادی هستند که متضمن تغییر ساختار در راستای تحول وضع اقتصادی اکثریت مردم باشد. آن‌ها عمدتا دنبال یارانه و کمک معیشت برای مردم می‌گردند. بنابراین ضعف ساختاری تولید و اشتغال درصورت دولت‌داری این جریان سیاسی تشدید می‌شود.

در عرصه سیاسی نیز باتوجه به طرز تفکر و تجربه‌ای که از خود به جا گذاشته‌اند، همین مقدار فضای باز نیز محدودتر می‌شود. به طور خلاصه شرایط دولت‌های نهم و دهم که اصولگرایان بر همه ارکان حاکم بودند، تکرار خواهد شد.

شاهد هستیم که برخی جریان‌های سیاسی و مخالفان دولت ادبیات خود را هر روز تندتر می‌کنند و بعضا درخواست محاکمه رییس‌جمهوری را دارند؛ به نظر شما ریشه این رفتار‌ها کجاست؟

معمولا در زمان فعالیت دولت و به‌خصوص در آستانه انتخابات، رقیب انتخاباتی باید به نقد علمی برنامه‌ها و عملکرد دولت بپردازد و متقابلا برنامه‌های خود را تبیین کند. اما ظاهرا مخالفان دولت عمدتا نه معیاری برای ارزیابی برنامه‌ها و عملکرد دولت دارند و نه دارای برنامه قابل طرحی که بتوانند از آن دفاع کنند. این واقعیت آن‌ها را به تندخویی و استفاده از ادبیاتی می‌کشاند که با اعتقادات ادعایی‌شان نیز همخوانی ندارد و درواقع نوعی فرار به جلو تلقی می‌شود.

ارسال نظرات