پیشگوترین نویسندهها هم در خیالات خود نمیدیدند روزی دستگاهی ساخته شود که بتواند پول تولید کند.
روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: چند سالی هست که این دستگاه یا بهصورت کلیتر این سیستم غیرمتمرکز مجازی ابداع شده و در ایران هم مورد استقبال خیلیها قرار گرفته است. ارزهای دیجیتال، سکه رایج این روزهای ایران و جهان است؛ جایی در ناکجای فضای اینترنت که به قول «پوریا» قرار است «آینده اقتصاد جهان را دست بگیرد»؛ جایی که به نظر میرسد دست دولتها و کنترل و سانسور هم به آن نمیرسد. شاید این ایدهها کمی تخیلی بهنظر میرسید، اما بسیاری در جهان به آن دل بستهاند و در سالی که کرونا دسترسی به پول از طریق معاملات واقعی را سخت کرد در جهان موازی مجازی فعالان این عرصه سود خوبی از بالا رفتن ارزش ارزهای دیجیتال نصیبشان شد.
ارز دیجیتال یا رمزارز نوع خاصی از پول دیجیتال است که براساس علم رمزنگاری شکل گرفته است. این پول بهصورت الکترونیکی ذخیره و منتقل میشود و از سال ۲۰۰۹ با عنوان «بیت کوین» مورد استقبال عمومی قرار گرفت هرچند پیش از آن هم تلاشهای زیادی برای ایجاد پول الکترونیکی انجام شده بود. در ایران هم چند سالی هست که برخی از جوانان دست بهکار شدهاند تا از طریق دستگاههای استخراج یا از طریق خرید و فروش این ارزها سودی به جیب بزنند.
«مصطفی» یکی از کسانی است که از ۲ سال پیش به این نتیجه رسید حریف تورم نمیشود و کار کردن در چند شغل هم کفاف زندگی او و خانوادهاش را نمیدهد. او میگوید چند تجربه شکستخورده در سرمایهگذاری بازار دلار و بورس باعث شد به فکر کاری جدید باشد: «اولین بار دو سال پیش دوستم بیت کوین را به من معرفی کرد. اول بحث تولید بود که دوستم در خانه خودش این کار را میکرد. برق را از پشت کنتور گرفته بود. رفتم دستگاه را دیدم و برایم توضیح داد که کیف پول مجازی دارد و میتواند پول را آنجا نگه دارد یا میتواند در صرافیها آن را به پول واقعی تبدیل کند. همینطور کارکرد دستگاه را برایم توضیح داد و از سروصدای زیاد دستگاه گفت و اینکه، چون مصرف برق بالایی دارد پول برق هم سرسام آور خواهد شد.»
او با کمک همان دوستش دست به کار خرید چند دستگاه استخراج ارز دیجیتال زد که حالا براحتی میتوان انواع و اقسام آن را در سایتهای ایرانی پیدا کرد: «ترغیب شدم به استخراج، اما جایی برای نگهداری نداشتم و از طرفی جرأت برقگرفتن از پشت کنتور را هم نداشتم. دوستم شخصی را به من معرفی کرد و آن شخص پیشنهاد داد که از ۳ دستگاه نصف درآمد را برای هزینه پانسیون دستگاه بردارد.»
مصطفی تعریف میکند که او هنوز هم نمیداند آن شخص دستگاهها را کجا نگه میدارد، چون همیشه ترس از لورفتن وجود دارد. لورفتن چنین جایی هم یعنی جریمه سنگین برقدزدی و ضبط دستگاههای استخراج که هر کدام قیمتی متفاوت تا ۱۰۰ میلیون هم میتواند داشته باشد. او دلیل عمده واردشدن به این کار را کمدردسر بودن آن میداند: «به نظرم آمد این نوعی سرمایهگذاری است که هم دردسر کمی دارد هم کار فیزیکی ندارد و با این تورم میتوانی به کارهای دیگری هم برسی. لااقل خیالت راحت باشد که از قافله عقب نمیمانی.»
البته اجارهدادن تنها هزینه داشتن یک دستگاه نیست و این دستگاهها بنا به کیفیت آنها و به علت کارکردن شبانهروزی بسرعت مستهلک شده و گاهی دچار خرابی قطعات میشوند که خرج جداگانهای دارد. یکی از کسانی که حسابی از این راه پول درمیآورد، «صادق» است؛ همان کسی که مصطفی دستگاهها را به او داده و او در کنار دستگاههای افراد دیگر از آنها مراقبت میکند و تعمیرات آنها را هم بهعهده دارد. صادق پیش از ورود به این حرفه قاچاق بهصورت آزاد در کارهای برقی و الکترونیک مشغول بوده است. او از ۳ سال پیش با دستگاه استخراج آشنا و ترغیب شده که خودش دستگاه بخرد و کار کند: «بعد از مدتی فهمیدم که با سرمایه بیشتر میتوانم سود بهتری داشته باشم پس به فکر اجاره جاهایی افتادم که برق سه فاز صنعتی یا کشاورزی داشتند. از طریق دوستان با بچههایی که دستگاه داشتند آشنا شدم.»
او این کار را تخصصی میداند و میگوید درآمد خوبی که داشته باعث شده دست از کارهای دیگر بکشد و فقط در این زمینه فعالیت کند: «از این طریق و از طریق مدیریتکردن روابط در جاهای مختلف فعلاً مشکلی برای من به وجود نیامده و این اعتماد دیگران را جلب کرده است.»
او آیندهنگری و ریسک برای ورود به عرصه جدید را دلیل ادامه کار میداند: «بخشی از درآمد خودم را به بیتکوین تبدیل کردم و نقد نکردم، چون علاوه بر کارهای الکترونیکی در این زمینه مطالعاتی دارم و به نظرم ارزهای دیجیتال سقفهای قیمتی بالاتری را خواهند دید.»
اولین بار ۵ سال پیش بود که «پوریا» نام ارزهای دیجیتالی به گوشش خورد. به قول خودش سر در نمیآورد دوستانش از چه حرف میزنند تا دستبکار جستوجو در اینترنت و خواندن مقالهها شد. اما در همه این سالها مقاومت کرد و سراغ تجارت این ارزها نرفت: «از پارسال تصمیم گرفتم شروع کنم. دوست داشتم استخراج کنم، اما بهخاطر نبود امکانات این کار را نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم بهعنوان یک سرمایه به آن نگاه کنم و بخشی از پسانداز خودم را بیت کوین خریدم تا خرید و فروش کنم و از این طریق سود ببرم.»
او هم مانند مصطفی درآمد چندانی نداشت تا اینکه کرونا و افت ارزش پول ملی باعث شد به فکر سرمایهگذاری در بسترهای دیگری باشد. او معتقد است زمان کاغذبازی و اسکناس تمام شده است: «باید ایمان بیاوریم که دنیا در حال تغییر شکل است و این را در این یکساله بیشتر از همیشه فهمیدیم. دنیا در حال دیجیتالیشدن است و طبعاً در سالهای آینده معاملات هم دیجیتال خواهد شد. این پول، پول آینده اقتصاد است. من نمودار رشد این ارزها را رصد کردهام. چیزی که رو به رشد است موفق است و باید با آن همگام شد. من هم اندازه توانم در آن سرمایهگذاری کردهام.»
او از مشاغل زیادی که در این زمینه فعال شدهاند میگوید و دلخور است که هنوز بانکها و سیستمهای خدمات ایرانی خودشان را با این ارزها تطابق ندادهاند. پوریا امیدوار است با راهافتادن سامانه خوداظهاری برای کسانی که دستگاه استخراج دارند سالهای آینده اتفاقات بهتری در این زمینه بیفتد.
او که نمیخواهد نامش در گزارش قید شود معتقد است سرمایهگذاری و خرید و فروش بیتکوین کار نیست: «چیزی نیست که کار به حساب بیاید.» او که مقالات زیادی در زمینه بیتکوین در سایتها دارد و ترجمههای زیادی در رابطه با این بستر جدید منتشر کرده است، از روزی با این رمزارزها آشنا شده که در حال همکاری با کارفرمایی خارجی بوده و کارفرما برای پرداخت حقالزحمه به او بیتکوین داده است: «من مطالعه و بررسی زیادی کردم. کدها را نگاه کردم و پروژه را ارزیابی کردم و مطمئن شدم که صحبتهای صحیحی در رابطه با آن وجود دارد. آشنایی خوبی با مباحث فنی دارم. این یک شبکه غیرمتمرکز است که نمیشود در آن کسی را سانسور کرد. این یک سیستم ضدتورمی است، چون پولی در آن چاپ نمیشود. پس برای پسانداز کردن خیلی جذاب است.»
او معتقد است بیتکوین هم مانند طلا یک کالای سرمایهای است که ریسک پایینی دارد. او که هیچگاه به سمت استخراج ارزهای دیجیتال نرفته میگوید: «بهنظرم اشخاص نباید استخراج انجام بدهند، چون یک فرآیند صنعتی و جدی است که نباید فرد وارد آن شود.»
بیشک پول درآوردن از طریق استخراج یا خرید و فروش ارز دیجیتال پایههای علمی و اقتصادی قوی دارد و همه کسانی که وارد این عرصه شدهاند، چه دولتهای بزرگ جهان و چه ارگانها و نهادهای مختلف، برپایه همین تحلیلها سرمایه خود را وارد این عرصه تازه کردهاند، اما در سطح پایینتر افراد عادی با ریسک بالا و ناامید از کسب درآمد بهصورت روزمره وارد این تجارت جدید شدهاند. از میان صحبتهایی که با افراد فعال در این زمینه داشتم از کسانی شنیدم که بخش بزرگی از سرمایه اندک خود را وارد این کار کردهاند، دستگاه استخراج خریدهاند و در نهایت لو رفتهاند، جریمه شدهاند و به خاک سیاه نشستهاند. بازارها با همه زرق و برق ظاهری میتوانند خطرناک هم باشند.