فرارو- پس از گذشت ۸۳ روز از درگذشت استاد آواز ایران، همایون شجریان با انتشار عکسی، از نصب سنگ مزار پدرش خبر داد.
همایون شجریان روز هشتم دی اعلام کرد که سنگ مزار پدرش آماده شده است. او همچنین خبر داده بود که طراحی سنگ مزار استاد شجریان با دست خطی از خود او و حاوی جمله «خاک پای مردم ایران»، توسط غلامحسین امیرخانی طراحی شده است.
محمد رضا شجریان که پس از سالها مبارزه با بیماری ۱۷ مهر سال جاردر سن هشتادسالگی درگذشت حلقهای از زنجیره گرانسنگ استادان موسیقی و آواز اصیل و سنتی بود که نامش در کنار اساتیدی؛ نظیر عبدالله دوامی، اسماعیل مهرتاش و حسین طاهرزاده در تاریخ موسیقی ایران قرار گرفت؛ نامی که تا سالها ظهور جانشینی برای او غیرممکن به نظر میرسد.
محمدرضا شجریان موسیقیدان، آهنگساز، خواننده و خوشنویس ایران زمین و نامزد ۲ جایزه گرمی بود که توسط سایت انجمن آسیا بهعنوان پرآوازهترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی معرفی شد. همچنین روزنامهٔ ونکوورسان او را یکی از مهمترین هنرمندان موسیقی در سال ۲۰۱۰ و یکی از ۵۰ صدای برتر جهان معرفی کرده بود.
شجریان در طول فعالیت هنری خود موفق به تولید حدود ۶۰ آلبوم موسیقی، خوانندگی در تیتراژ فیلمهایی چون دلشدگان، ابجد و زمستان، و اجرای بیش از دهها کنسرت داخلی و بین المللی شده بود.
استاد
استاد
استاد
استاد
استاداستاد
استاد
استاد
استاد
استاد
استاداستاد
استاد
استاد
استاد
استاد
استاداستاد
استاد
استاد
استاد
استاد
استاداستاد
استاد
استاد
استاد
استاد
استاد
2- زمزمه کنندگان و قر دهندگان با ساسی و محسن ابراهیم زده
این دو گروه لطفا دهانشان را بسته و نظر ندهند
مرسی فرارو که هستی
سنگ مزار لاکچری مثلا که چی
مردمان بت پرست
اون مقبره هایی که از طلا ساخته شدند پس چی هستند؟؟
شماها چرا همش می سوزین؟؟
سوخت شما چیه که اینقدر می سوزین و خاموش نمیشین؟؟
شماها چیزی به نام عقل هم دارین؟؟؟
یعنی نمیخوان بودجه براش اختصاص داده بشه؟
پس مکتبش بودجه و تشکیلات نمیخواد؟؟؟؟!!!!!
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتری.
استاد شجریان نامت به شکل قلب بر تارک تاریخ ایران جاودانه شد.
شما برو ببین اربابان غربیت چه می گویند تا دوباره بریزی تو خیابون اموال مردم بدبخت رو به آتش بکشی.
هیچگاه از یادها محو نخواهد شد و هرچه زمان بگذرد به محبوبیتش و جلالش افزوده خواهد شد
حتی در سنگ قبر...
مقبره ها نابود می شوند ونام نیک بجای می ماند وبس...
یادت گرامی استاد بزرگوار ومردمی
چقدر خوشبختیم که اگر چه زمانه بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولانا را درک نکردیم در زمانه استاد شجریان زندگی کردیم و چه خوشبخت تر کسانی ارزش وجود ایشان را شناختند و قدر هنر ایشان را دانستند
خطاب به کسانی که انگشت در چشم خورشید میکنند باید گفت
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
ارزون دادید رفته
از فروش نوامیس به عراقی و پاکستانی چه خبر؟
قلبت آزرده نشده نه ، از تن فروشی دختران 15 ساله تا زنان شوهر دار از اینها چه خبر گور بابای آمریکا
از حال روز پدرانی خبر داری که 5 صبح میزنن بیرون زود تر از 9 شب بر نمیگردن خونه و باز شرمنده زن و بچه هستند.
خاک تو سرت که عمری کور بودی کر
کانادا/ اسم رامبدجوان بد در رفته
1. ایشون استاد موسیقی اصیل بودند و در کار خود تقریبا نفر اول
2. دنیا ایشان را فارغ از مسائل سیاسی، سالهاست که به عنوان استاد موسیقی ایرانی به رسمیت شناخته است.
3. کت هم لباس ایرانی نیست بنابراین اگر به کروات ایراد می گیرید، چرا کت را می پوشید؟
4. ایشان اگر هم اشتباهاتی داشتند که قطعا داشتند، به دلیل این بوده که مثل همه آدم ها امکان خطا داشته اند.
5. کی ایشون برای ملت ایران خط و نشون کشیده؟
6. ایشان فردی بسیار معتقد و دارای سیر و سلوک عملی عرفانی بودند، که البته همانطور که خودشان خواسته اند، مکتوم می ماند، هر چند تعداد افرادی که استاد عرفانی ایشان را می شناسند، کم هم نیستند. به توجه به کثرت افراد ریاکار و دروغ گو و خود-کامل-بین و دیگران کافر بین مصلحت این بود که "درّی شریف"، نهان چو آب حیات از سکندر باشند. البته نه ایشان و نه هیچ شاگرد فهیم دیگری هرگز ادعای تبعیت کامل از استاد و بی خطا بودن ندارد.
بانگِ بی تعطیلِ زاغان
آن بود مفهوم تو....
آقا جلیل!!!!
تو از این دشتِ خشکِ تشنه روزی کوچ خواهی کرد
و اشک من ترا بدرود خواهد گفت.
نگاهت تلخ و افسرده است.
دلت را خار خارِ نا امیدی سخت آزرده است.
غمِ این نابسامانی همه توش وتوانت را زتن برده است.
تو با خون و عرق این جنگل پژمرده را رنگ و رمق دادی.
تو با دستِ تهی با آن همه طوفانِ بنیان کن در افتادی.
تو را کوچیدن از این خاک ، دل بر کندن از جان است.
تو را با برگ برگِ این چمن پیوندِ پنهان است.
تو را این ابر ِظلمت گسترِ بی رحمِ بی باران
تو را این خشکسالی هایِ پی در پی
تو را از نیمه ره بر گشتنِ یاران
تو را تزویرِ غمخواران ز پا افکند .
تو را هنگامه شومِ شغالان
بانگِ بی تعطیلِ زاغان
در ستوه آورد.
تو با پیشانیِ پاکِ نجیبِ خویش
که از آن سوی گندمزار
طلوعِ با شکوهش خوشتر از صد تاجِ خورشید است
تو با آن گونه های سوخته از آفتابِ دشت
تو با آن چهره افروخته از آتشِ غیرت
که در چشمان من والاتر از صد جامِ جمشید است
تو با چشمانِ غمباری
که روزی چشمه جوشانِ شادی بود
و اینک حسرت و افسوس بر آن سایه افکنده ست
خواهی رفت.
و اشک من ترا بدرودخواهد گفت...
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشقِ این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم !؟ نمی دانم ...
امیدِ روشنائی گر چه در این تیره گیها نیست
من اینجا باز در این دشتِ خشکِ تشنه می مانم
من اینجا روزی آخر از دلِ این خاک، با دست تهی
گل بر افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغِ کوه ، چون خورشید ،
سرودِ فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت ...
خونه اش کجا بود؟ راستی چه خبر از تجدید فراش و بچه اش که در کانادا بدنیا آمد
روحش شاد