پییر کاردن، طراح برجسته لباس اهل فرانسه که با نوآوریهای آیندهگرای خود صنعت پوشاک را زیرورو کرده بود در ۹۸ سالگی در پاریس در گذشت.
به گزارش فرارو، پییر کاردن با نام اصلی پیهترو کُستانته کاردینی از والدینی ایتالیایی به دنیا آمد و در خردسالی همراه پدر و مادر کشاورزش که از فاشیسم میگریختند به فرانسه مهاجرت کرد.
او همنسل ایو مونتان (با نام اصلی ایوو لیوی) و سرژ رژیانی (با نام اصلی رجیو امیلیا) ستارگان سینما و موسیقی فرانسه و از نسل آن مهاجران ایتالیایی بود که با وجود فضای بیاعتمادی و بیگانههراسی، با هنر خود تصویر فرانسه پس از جنگ را ساختند.
کاردن که با غرور خود را مردی خودساخته میخواند، میگفت: «من بچه پایین شهر بودم و پییر کاردن شدم و اگر دوباره هم زندگی کنم با ذوق و شوق تمام همین کار را میکنم.
پییر کاردن که از چهارده سالگی کار خیاطی را در سنتاتین آغاز کرده بود، در ۱۹۴۴ به پاریس آمد و سه سال بعد اولین کسی بود که در مغازه تازه افتتاح شده کریستین دییور استخدام شد و خیلی زود با کت و بلوزهای کمرباریکی که طراحی کرد معروف شد.
وی در دهه پنجاه میلادی کارگاه خود را در پاریس به راه انداخت و با استفاده از مواد اولیه تازهای نظیر وینیل و خز مصنوعی، و با الهامگیری از الگوهای پاپآرت، برای پوشاک نسل مشتاق و جوان پس از جنگ، طرحی نو در انداخت.
پییر کاردن درباره شیوه کارش میگفت: من شبیه مجسمهساز با طراحی لباس برخورد میکنم، یعنی اول شکلی میآفرینم و بعد سعی میکنم بدن را در آن جا بدهم.
کاردن که تا آن زمان، مانند تمامی طراحان بزرگ لباس در پاریس، کارگاه ویژهٔ تکدوزی داشت اولین کسی بود که در ۱۹۶۲ لباسهایش را برای سریدوزی و تولید انبوه به یک فروشگاه زنجیرهای سپرد. همین کارش سبب شد تا اتحادیه دوزندگان پاریس بهشدت از او انتقاد کند. آنها خواستار استعفای کاردن شدند، اما سه سال بعد او به عنوان رئیس همین اتحادیه برگزیده شد، زیرا طولی نکشید تا معلوم شود حق با او بوده است؛ پییر کاردن توانسته بود آینده صنعت پوشاک را ببیند.
پییر کاردن که نزدیک به یک قرن عمر کرد برای بسیاری از هنرمندان و شخصیتهای مشهور سده بیستم لباس دوخت از سالوادور دالی و ریتا هیورث گرفته تا خود کریستین دییور و گروه بیتلز که با کت و شلوارهای یقه ماندارین او مشهور شدند.
او خود زمانی گفته بود: من یک دایناسورم. اما پیرترین دوزندهای هستم که کارگاهش را خودش اداره میکند.
به یک کسانی عمر طولانی میده که وقتی رقتن ازشون بپرسی چقدر مفید بودی خودشون میگن:
"یوم او بعض "
یعنی فکرمیکنن نصف روز زنده بودن!!