صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

داستان نیما با چرخشی صد و هشتاد درجه‌ای از داستان یک آقازاده‌ی کثیف به داستان یک آقازاده‌ی قربانی تبدیل می‌شود. حاج رضا که به ملاقات پسر خودش نرفته است به ملاقات نیما می‌رود و خود حامد هم از تفاوت نیما‌ی داخل و بیرون زندان می‌گوید.
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۷ - ۰۸ دی ۱۳۹۹

فرارو- قسمت بیست و هفتم سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و طراحی و تهیه کنندگی حامد عنقا جمعه ۵ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکه‌ی نمایش خانگی شد.

در خلاصه‌ی داستان این قسمت آمده است: "رابطه‌ی نیما و حامد در زندان کم کم شکل متفاوتی به خود می‌گیرد؛ نیما نمی‌خواهد قربانی بزرگ بازی حاج حسن باشد."

برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت بیست و هفتم سریال آقازاده اینجا کلیک کنید

نیما با حضور در زندان پرونده اش روز به روز سنگین‌تر و تکمیل‌تر می‌شود. حاج محسن که در غیاب حامد پرونده را پیش می‌برد، نیما را از فرجامی که در انتظارش است آگاه می‌کند، اما نیما هنوز هم خودش را از تک و تا نمی‌اندازد.


بخوانید 

آقازاده قسمت بیست و پنجم؛ آقازاده در مسیر سقوط

آقازاده قسمت بیست و چهارم؛ پایان راه دختر


در پرونده‌ی قتل الکس هم همه‌ی شواهد بر علیه حامد است و او برای اثبات بی گناهی اش کار دشواری در پیش دارد. فضای زندان هم خیلی زود برای حامد هم مانند نیما فضایی پر تنش و خطر می‌شود کسانی در بند به طرق مختلف برای او دردسر درست می‌کنند.

این جاست که آقازاده‌ها کمی به هم نزدیک می‌شوند. نیما وقتی حامد را زیر دست و پای چند زندانی می‌بیند به کمکش می‌رسد و اولین جرقه تغییر زده می‌شود. در ادامه هم سلولش را عوض می‌کند تا کنار حامد باشد.

حاج رضا بالاخره پاشنه‌ی کفشش را ور می‌کشد و تصمیم می‌گیرد در این گیر و دار نقشی به عهده گیرد. او هم به ملاقات نیما می‌رود و هم پدرش. از هر دو نیز می‌خواهد که با همکاری در پرونده هایشان و روشن کردن خط و ربطشان با حسن، خود را از مهلکه پیش رویشان نجات دهند.

نیما با شرایط احساسی‌ای که پیدا کرده است کمی به سمت حاج رضا متمایل می‌شود، اما بحری بی خبر از هر آن چه حاج حسن بر علیه او و پسرش کرده است همچنان به او وفادار می‌ماند. البته در این وفاداری ترس از جانش نیز بی تاثیر نیست.

داستان نیما با چرخشی صد و هشتاد درجه‌ای از داستان یک آقازاده‌ی کثیف به داستان یک آقازاده‌ی قربانی تبدیل می‌شود. حاج رضا که به ملاقات پسر خودش نرفته است به ملاقات نیما می‌رود و خود حامد هم از تفاوت نیما‌ی داخل و بیرون زندان می‌گوید.

از اواسط داستان و با اشاره‌ای که به فرزندخواندگی نیما شد تغییراتی این چنینی در روند داستان قابل پیش بینی بود، اما این که، چون نیما با فردی بالادست خودش در ارتباط بوده است و او حالا پشتش را خالی کرده دلیل بر قربانی بودن نیما نیست.

نیما تا قبل از به وزارت رسیدن پدرش فسادی نبود که در آن دست نداشته باشد. بعد از وزارت هم فقط در یک معامله با حاج حسن شرکت کرد که آن هم هیچ وقت به سرانجام نرسید. این که زمانی هر اشتباهی که نیما می‌کرد توسط بازپرس تحت امر حاج حسن لاپوشانی می‌شد دلیل بر قربانی بودن نیما نیست و اشک و گریه‌های او هم هیچ تغییری در این واقعیت ایجاد نمی‌کند.

حالا که همه چیز بر علیه حاج حسن شده است و داستان به سمت گرفتاری او پیش می‌رود،‌ای کاش سازندگان آقازاده کمی هم به زندگی او بپردازند. همانطور که سیر تا پیاز زندگی نیما، مهمانی ها، اطرافیانش و امیالش و ارتباطاتش به نمایش در آمد حتما زندگی حاج حسن هم جنبه‌های جذابی برا افشا دارد. آیا او هم در دور برش روابطی با دیگر مفسدان دارد؟ آیا خطا‌های او را هم کسانی پاک می‌کنند؟ آیا او هم، در تصویری بزرگ‌تر و با منطق طراح سریال آقازاده، قربانی است؟

ارسال نظرات