فرارو- محمد مهدی حاتمی؛ انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، فارغ از مضامین سیاسیای که در بطن مطالبات مردمی وجود داشت، انقلابی با مضامین اقتصادی هم بود. بر خلاف تصاویر گزینش شده و خوش آب و رنگ رسانههای آن سو آبها از ایران در زمان پهلوی، مدل توسعه رژیم وقت عمدتاً با پول پاشی و تمرکز بیش از اندازه امکانات در «مرکز» به جای «پیرامون» متکی بود و برخی معتقدند همین «توسعه نامتوازن» عامل فروپاشی رژیم پهلوی بود. در مقابل، سیاست توسعه جمهوری اسلامی که بر توانمندسازی اقشار فرودست متمرکز بود، موجب رشد و توسعه ایران برای حدود دو دهه شد، اما به نظر میرسد که این روند دست کم در یک دهه اخیر متوقف شده باشد. اما چرا «عدالت اجتماعی» اکنون مهمتر از قبل شده و نسبت این مفهوم با توسعه ایران چیست؟
مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (با همکاری موسسه آینده پژوهشی «آینده بان») در سال ۱۳۹۶، در گزارشی با عنوان «آیندهپژوهی ایران ۹۶»؛ به بررسی مهمترین چالشهایی پرداخت که به نظر پژوهشگران این مرکز، ایران با آنها دست در پنجه بوده است. در این فهرست، که یک بار هم در مرداد ۱۳۹۷ به روزرسانی شده، به ۱۰۰ مورد از چالشها یا بحرانهای مبتلا به ایران اشاره شده که باید به سرعت حل و فصل شوند.
بر اساس این گزارش، از مجموع ۱۰۰ بحرانی که ایران در زمان تنظیم گزارش با آنها رو به رو بوده و اکنون احتمالاً تعمیق هم شده اند، ۷۰ مورد، معادل ۷۰ درصد، بحرانهایی با ماهیت اقتصادی هستند. «بحران تامین منابع آبی»، «بحران بیکاری»، «بحران صندوقهای بازنشستگی»، «قطبی شدگی جامعه»، «فساد سیستمی»، «فقر و نابرابری»، «مسائل معلمان»، «اعتراض ها»، «بحران ریزگردها»، «حرکت به سمت پیری جمعیت» و «فقدان سواد رسانه ای» تنها بخشی از بحرانهای مبتلا به ایران در این گزارش هستند که به نظر میرسد هنوز هم موضوعیت خود را حفظ کرده و حتی تشدید هم شده باشند.
جالب اینجا است که در همان سال انتشار این گزارش، اعتراضاتی گسترده نسبت به وضعیت عمومی و اقتصادی کشور را فرا گرفت و این در حالی بود که در بهار ۱۳۹۶، انتخابات ریاست جمهوری با پیروزی چشم گیر حسن روحانی، روزهای بهتری را نوید میداد.
اما چرا این حجم از مشکلات ریز و درشت، از حوزه اقتصاد گرفته تا حوزه محیط زیست و فرهنگ، به ناگهان بر سر ایران آوار شدند؟ پاسخی سرراست به این پرسش وجود ندارد، اما آنها که اوضاع ایران را به شکل کلان مینگرند، معتقدند حضور یک عامل اقتصادی در چند دهه گذشته، همزمان هم موجب ایجاد این بحرانها برای ایران شده و هم اینکه آنها را به نوعی لاپوشانی کرده است: نفت.
شوک ناشی از حذف نسبی و تدریجی درآمدهای نفتی از اقتصاد ایران در سالهای دهه اخیر، موجب شده که مشکلات ریز و درشتی که زمانی با پخش کردن بی ضابطه درآمدهای نفتی حل و فصل میشدند، از همه جا سر بیرون بیاورند.
ایران اکنون دست کم ۴ سال است که از دسترسی به درآمدهای نفتی خود بازمانده و به نظر میرسد حالا دیگر بودجهای برای اصلاح سیستم فاضلاب اهواز، پرداخت بدهیهای صدها هزار میلیارد تومانی دولت به سازمان تامین اجتماعی، تخصیص بودجه برای توسعه خطوط مترو، خرید تبلت برای دانش آموزان در مناطق محروم و حل و فصل معضل کوله بری باقی نمانده باشد. این در حالی است که دولت و بودجه عمومی کشور، اکنون به قلکی شبیه شده که تنها میتوان حقوق کارمندان دولت را با استفاده از آن پرداخت کرد.
خوب یا بد، اقتصاد ایران، امروز دیگر یک اقتصاد نفتی نیست و در سراسر سالهای دهه ۱۳۹۰ هم یک اقتصاد نفتی نبوده است. شاخص «تولید سرانه نفت» (Oil Production per-capita) که بر اساس تقسیم میزان فروش روزانه نفت برحسب تعداد بشکه، بر هر یک میلیون نفر جمعیت محاسبه میشود، نشان میدهد که اقتصاد ایران سالها است که کمتر از کشورهای نفتی دیگر به نفت وابسته است.
بر این اساس، درحالیکه تولید نفت روزانه نفت در کویت در سال ۲۰۱۹ حدود ۷۲۱ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر و تولید روزانه نفت در روسیه حدود ۷۳ هزار بشکه به ازای هر یک میلیون نفر بوده، همین شاخص، در آن زمان، در ایران حدود ۴۹ هزار بشکه در روز به ازای هر یک میلیون نفر برآورده میشده است. این، پیش از اعمال سخت گیریها بر سر راه صادرات نفت ایران بوده که درآمدهای نفتی کشور را حتی از این هم کمتر کرده است.
اما برای بررسی اینکه چرا ایران با این حجم از بحرانها رو به رو شده، باید کمی هم در تاریخ به عقب برویم. این عقب گرد تاریخی، اما نشان میدهد که ایران بر خلاف کشورهایی همچون عربستان سعودی، کویت و قطر، واقعاً هیچ گاه آنچنان به نفت وابسته نبوده است و اینکه مشکلات ما چگونه با نفت گره خورده است.
با وجود تمام مناقشات سیاسی در ایران در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ بر سر نفت و چگونگی بهره مندی ایران از منافع اقتصادی آن، ایران هرگز به اندازهای درآمد نفتی نداشت که یک اقتصاد «نفتی» (به معنای امروزین آن) به حساب بیاید.
در واقع، سهم درآمدهای نفتی از بودجه عمومی در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به اندازهای کم بود که حاکمیت کشور در آن زمان، راهکاری جز دست یازیدن به «صنعتی شدن» برای توسعه کشور نداشت. خیز ایران برای صنعتی شدن هم در همین دهه کلید خورد و بسیاری از بنیانهای صنعتی سازی در ایران هم محصول همین دهه هستند.
از دریچه نگاه امروز، ثبات اقتصادی ایران در دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، که در نرخ پایین تورم و نرخ پایدار و بالای رشد اقتصادی سالانه متبلور بود، عمدتاً معلول این بود که اقتصاد ایران «تک محصولی» نداشت که همه دردهایش را دوا کند و به همین دلیل، برای توسعه چارهای هم جز صنعتی شدن نداشت.
افزایش درآمدهای نفتی رژیم پهلوی در آغاز دهه ۱۳۵۰ خورشیدی، اما روند بازی اقتصاد در ایران را به دو نیمه پیش و پس از خود تقسیم کرد. محمدرضا پهلوی، که اعتماد به نفس بی اندازهای پیدا کرده بود، بدون توجه به نظر اقتصاددانان، دلارهای نفتی را روانه اقتصاد کرد و ایران به ناگهان به کشوری متفاوت بدل شد.
«بیماری هلندی» (Dutch disease)، که بر اقتصاد ایران در دهه ۱۳۵۰ سایه انداخته بود، شروع به نشان دادن علایم خود کرد. «بیماری هلندی»، وضعیتی اقتصادی است که معمولاً کشورهای با اقتصاد تک محصولی به دام آن میافتند. بر این اساس، یک بخش از اقتصاد به شدت رشد میکند (مثل صنعت نفت یا ساختمان)، تا آنجا که بقیه بخشهای اقتصاد (مثل صنعت یا کشاورزی)، از صرفه تولید و صادرات میافتند و البته همزمان، اتفاقاتی رخ میدهد که باید در مقالهای دیگر بررسی شوند.
رشد افسانهای درآمد در حول و حوش صنعت نفت در ایران در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۵۰، اقتصاد ایران را به «بیماری هلندی» مبتلا کرد و جاه طلبیهای شاه با پمپاژ «پترو-دلار» به بخشهایی خاص از اقتصاد کشور، موجب اوج گیری شدید رشد در این بخشها و واماندگی از رشد در بخشهای دیگر شد.
بر خلاف تصویر خوش و آب و رنگی که برخی رسانههای خارجی از اقتصاد ایران در سالهای دهه ۱۳۵۰ به دست میدهند، رشد اقتصادی در ایران در آن دهه، به شدت نامتوازن بود. «یرواند آبراهامیان»، تاریخدان ایرانی-آمریکایی، در کتاب معروف خود با عنوان «ایران بین دو انقلاب» مینویسد که پیش از بروز انقلاب در سال ۱۳۵۷، ناظران خارجی که به ایران میآمدند، از مشاهده حجم ساخت و ساز در شهرهای کشور در شگفت بودند و هرجا را که نگاه میکردند، جرثقیلهایی در حال ساخت برجها و پروژههای عمرانی میدیدند. (نقل به مضمون)
کتاب آبراهامیان، اما فصلی دارد که در آن به «توسعه نامتوازن» پرداخته میشود و نویسنده، همین شکل از توسعه را عامل اصلی انقلاب میداند: توسعه بی اندازه سریع و تمرکزگرایانه اقتصاد شهری و بخش صنعت و بی توجهی همزمان به توسعه در روستاها و نیز جا ماندن توسعه فرهنگی از توسعه اقتصادی.
انقلاب ایران، اما ظاهراً پاسخی بود به این «توسعه نامتوازن» و پیام، گویی شنیده شده بود. تاکید انقلابیون بر توسعه روستاها در مقابل توسعه شهرها و تشکیل نهادهای مختلفی همچون «جهاد سازندگی» و «نهضت سوادآموزی» به دستور رهبر انقلاب در سالهای ابتدایی پیروزی آن، نشانه یک تغییر رویکرد در نگاه به توسعه بود که همزمان، پاسخی به «توسعه نامتوازن» در رژیم پهلوی هم داشت.
جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان ایرانی مقیم آمریکا در سال ۲۰۱۹، در مقالهای که در وب سایت اندیشکده «بروکینگز» (Brookings Institution) به زبان انگلیسی منتشر شده، به این موضوع اشاره میکند که جمهوری اسلامی، در توجه به روستاها و توسعه بخشهای مغفول مانده کشور در سیاست توسعهای رژیم پهلوی، موفق عمل کرده است. او مینویسد: «پس از انقلاب، توسعه خدمات اساسی همچون الکتریسیته و آب آشامیدنی، که در دوران پیش از انقلاب در شهرها به امری بدیهی بدل شده بود، در نواحی روستایی نیز شتاب گرفت. در سال ۲۰۰۰ میلادی، این خدمات در همه جا در دسترس بودند و تسهیلات خانگی همچون ماشین لباسشویی و کولر، به شکلی قابل توجه همه گیر شده بودند. [این در حالی بود که]در دهه ۱۹۷۰ میلادی، منابع با سرعت زیادی به محلههای اعیان نشین در شهرها تخصیص پیدا میکردند. به عنوان نمونه، در طی سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵، زمانی که ایران در پول نقد دست و پا میزد، دسترسی به آب لوله کشی در شهرها از ۶۵ درصد به ۸۰ درصد افزایش پیدا کرد و این در حالی بود که دسترسی به آب لوله کشی در نواحی فرودست روستایی، تنها با کمتر از یک درصد افزایش، از ۷.۶ درصد به ۸.۵ درصد افزایش پیدا کرد.»
جواد صالحی اصفهانی در جای دیگری در همین مقاله به «شاخص توسعه انسانی» (HDI) در ایران و ترکیه اشاره میکند و میگوید با وجود جنگ میان ایران و عراق، سیاستهای توسعه معطوف به توانمندسازی فقرا، موجب شده بود که «شاخص توسعه انسانی» ایران در سال ۱۹۹۰ از همین شاخص در ترکیه بالا بزند و تا همین امروز، همچنان بالاتر بماند.
اکنون، اما وضعیت فرق کرده است. شاخصهای مختلف و همین طور حس عمومی شهروندان ایرانی، نشان میدهد که آرمان عدالت گستری اجتماعی پس از انقلاب، که از جمله با مصادره کارخانهها شروع شد و به توسعه بی سابقه «پیرامون» در مقابل «مرکز» ختم شد، خیلی زود جای خود را به فسادی سیستماتیک داد که کسی نمیتوانست حجم آن را باور کند. این، نماد تشکیل طبقه فرادست جدیدی بود که با آرمانهای عدالت جویانه در تضاد بود.
از خشم ناشی از حضور فرزندان فلان چهره سیاسی در یک مهمانی اقتصادی در ترکیه گرفته تا انتقاداتی که به بنگاه داری بانکها و ساخت پاساژها و مالهای چندده هزار میلیارد تومانی ارتباط پیدا میکند، ظاهراً پیام روشن است: عدالت اجتماعی، همچنان برای ایرانیها بسیار مهم است.
عدالت اجتماعی، اما از منظر دیگری هم در این سالها بار دیگر به صدر خواستهها بازگشته است: حالا که شیر نفت بسته شده و مشکلات عیان شده اند، همین میزان منابع باقی مانده هم باید با دقت بیشتری به گروهها و شهروندان فرودست تخصیص پیدا کنند.
مباحثاتی که بر سر بودجه سال ۱۴۰۰ در گرفت و نیز مشابه همین مباحثات در مورد بودجه سالهای گذشته (از جمله مقایسه بودجه نهادهایی غیرپاسخگو با بودجه عمرانی در فقیرترین استانهای کشور) نشان میدهد که اکنون و در شرایطی که ایران و ایرانیها در نبود مدلی موفق برای توسعه فقیرتر از همیشه شده اند، اهمیت توزیع دقیق و سنجیده منابع (بخوانید عدالت اجتماعی) بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده است.
نبود دموکراسی در تمامی ارکان جامعه که باعث انتخاب افراد ناکارامد و فساد میشه
مشکل تمام دوران ایران
به قول خیام
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست
منتهی ما نمی فهمیم و گول می خوریم
وگرنه میگفتیم بابا در دین اجبار نیست طبق آیه قران، اما اینجا از مذهب هم جلو می افتادند
پول نفت
فساد مالی
رشا و ارتشا
عدم استفاده ی مدیران از مشاوران دلسوز و ماهر
پول پرستی
ثروت اندوزی
ریا ریا ریا
بانک های ربا خوار
اجنبی پرستی بجای وطن پرستی
اطرافیان چاپلوس( مانند شازدگان قجری)
این همه رواج تحصیلات دانشگاهی بدون مهارت
خالی کردن روستاییان
عدم توجه به توسعه ی کشاورزی و دامپروری
نابود کردن منابع آبی و نفتی و گازی و ذخایر خدادای
نابودی جنگل ها و مراتع و چوب خواری و کوه خواری
عدم توجه به اشتغال
چند نرخی بودن ارز
آموزش و پرورش داغون
اموزش عالی داغون
بازم بگم
سینوحه می کفت هر دردی را دوایی است الا حماقت !!!
در ایران هم مافیای قدرت، سرچشمه ثروت را گرفته اند برای خودشان و ملت هم به خون ایشان تشنه اند.
توسعه متوازن مساله مرکزی ایران است، و ایتکه قطع نفت از بودجه درامدی کشور وابستگی ایران راآشکار کرد، تا اینجای بحث درست؛ اما اینکه در نهایت سطح بحث به فساد ختم شود یعنی برداشت جبهه پایداری، سعید زیباکلام، کیهان، ضرغامی و اصول گرایان با طعمی اندکی متفاوت.
فسار نتیجه نبود توسعه پایدار است نه علت آن
علت در چند چیز است
اول کم کاری و تلاش اندک ۴۰۰ سال اخیر ایرانیان.
دوم کم سوادی و کم دانشی ایرانیان در همین بازه
سوم بازگشت به خرافات و مابعدالطبیعه بجای تاکید روی علم مدرن، فیزیک و شیمی مدرن و تاکید بر باورهایی که نیاز به توسعه ندارد مثل اینکه در نهایت همه چیز را یک نفر از آسمان می آید درست می کند و درج آن در تقویم ملی.
چهارم عدم رابطه صحیح مبتنی بر اعتماد و همکاری با همسایگان و جهان
مجموع اینها می شود عقب ماندگی.
برای نمونه بیشترین قدرت سیاسی بعد از انقلاب به نسبت جمعیت در اختیار روحانیت بوده است، کتاب هایی که امروزه در حوزه های ایران تدریس می شود چقدر با ارزش ها و واقعیت های دنیای مدرن تطبیق دارد؟
مساله فقط روحانیون نیست، شما با خانواده سلطنتی قبل از انقلاب نگاه کنید این خانواده چقدر در تولید ملی و ایجاد شغل مشارکت داشتند؟ چقدر از پول ملی را در جهت منافع شخصی استفاده کردند؟ تا چه میزان حاضر شدند به سمت تکثر قدرت و دموکراسی حرکت کنند؟
مسیر توسعه نه با هیاهو ممکن است نه با نگاه مذهبی نه شاهنشاهی
توسعه نیاز به
اول تلاش کار کوشش،
دوم دانش به معنی علم مدرن و عقلانیت
سوم تعامل و همکاری با دنیا بویژه همسایگان و
چهارم دموکراسی دارد.
بدون اینها با شعار و کم کاری توسعه به دست نمی آید زندگی آدم های موفق را مطالعه کنید، برای توسعه ملی هم همان شاخص ها لازم است.
کره شمالی و جنوبی مردمش با هم فرق میکنن؟
منظور امکانات خودی ها و خیلی خودی ها نیست.
بسیار مختصر:
دولت ها وظیفه دارند تا با فراهم آوردن امکانات زیرساختی،بهداشتی، آموزشی، توسعه راه های زمینی، هوایی دریایی ، گسترش روابط بین المللی، ارتباطات، پشتیبانی از هر آنجه که منافع ملی را فراهم می سازد و..... بسیاری موضوعات دیگر زمینه های لازم برای امنیت و اطمینان و آسودگی فکری ملت خود را در مورد هر آنچه که برای توسعه فردی و جمعی و ملی به آن نیاز است فراهم نمایند.
آیا این عوام فریبی است؟
واقعا نمی فهمی ؟!!!
هنوز هم نمی دانید نه تنها از رشد ماندیم بلکه پسرفت هم داشتیم!!!
این دولت رکورد اعتماد مردم را شکست
ان از بورس که رییس جمهور میگه مردم سرمایه هاشون رو به بورس بسپارن بعد مردم هزاران میلیارد ضرر میبینند.و دولت پول خودش رو برمیداره و میره .یکی نیست بگه بابا اون پولی که تو از مردم برای فروش سهم گرفتی اولا به خاطر اعتماد مردم بوده ثانیا چرا از مردم حمایت نکردی؟؟؟ دیگر برجام که قرار بود طبق شرطی که رهبر گذاشتند از روز اول توافق تحریم ها برداشته شود بعدا فهمیدند توافق رو خیلی بد انجام دادند.و اصلا چنین شرطی نبوده . ان هم از نحوه سهمیه بندی بنزین و صد ها مورد دیگر ...
وجود مدیران بی سواد و نالایق
تنها راه اینکه جمع کنی بری بلاد کفر و بی ایمانی اونجا که دم از خدا نمیزنند ولی خدایی عمل میکنند هر کس به اندازه تلاش و کوشش و استعدادش بهره اقتصادی میبره و مسئولیت میگیره
یعنی آن موقع توسعه نامتوازن بود. بعید می دونم. یادتون نره ایران از چه وضعیتی در دوران قاجار به کجا رسید و کشور در مسیر توسعه بود. برای نمونه در شهستان ما که آن موقع حدود 30 هزار نفر جمعیت داشت، دارای دو استادیوم ورزشی و یک زمین فوتبال استاندارد با ظرفیت 15 هزار نفر تماشاگر، دو کتابخانه عمومی بزرگ، دو مرکز پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دو سینما، مرکز خانه جوانان (که خود شامل امکاناتی نظیر سینما، استخر، کتابخانه و سالن ورزش بود)، دو بیمارستان بزرگ و دهها مرکز صنعتی تازه تاسیس بود. اما در بدو انقلاب یکی از سینماها به علت حمله به آن کلا از کار افتاد و تنها سینمای شهر نیز چند سال پیش از فعالیت بازماند. فعلا از همان سینمای خانه جوانان و یک مرکز فرهنگی کوچک استفاده می شود.
پس می بینید که با توجه به روند توسعه ای در آن موقع بصورت آهسته کشور رو به پیشرفت بود و فکر کنم اگر با همان روند جل می آمدیم الان یکی از قدرتهای بزرگ منطقه از بعد اقتصادی بودیم که متاسفانه به جای ایران الان ترکیه و امارات و ..... در این مسیر هستند. شرایط اقتصادی مردم هم که اظهر من الشمس است.
کمی کلی تر نگاه کن!
شهر شما ملاک نیست!
فقط 34 درصد شهر های ایران بیمارستان داشتن!
منم بگم شهر ما نداشت ، پس هیچ شهر دیگری هم نداشته درسته؟
امار رو سرچ کن یا خاطرات رو بخون
و در کل آنکه سیاست و اقتصاد این مملکت از هیچ چارچوب نرمال جهانی تبعیت نکرد
جواب ؛ خودمان ( با رای به یه بی عرضه کلیدساز بی تدبیر )
تو خفه شو
دستاوردت حتما زباله گردی کودکان و زنان است دستاوردت حتما از بین رفتن جنگلهاست دستاوردت حتما بی کاری کارگران زحمت کش است
دستاوردت حتما تورم 130 درصدی است
پس کو این دستاوردی که نه کسی دیده نه کسی از آن استفاده کرده
1- در میزان مرگ و میر مادران باردار و نوزادن تازه متولد شده کره جنوبی 15 تا 20 سال جلوتر از ایران بود
2- در میزان درصد افرادی که تحصیلات ابتدایی یا دبیرستان داشتند کره جنوبی چند دهه جلوتر از ایران بود
3- در تولید فولاد کره (بیش از 4 میلیون تن) تقریبا 3 برابر ایران (1.5 میلیون تن) تولید داشت
4- در تولید برق (حتی با کمت بودن تعداد جمعیت) کره جنوبی بیش از 70 درصد بیشتر از ایران برق تولید می کرد
5- در شاخص امید به زندگی کره 10 سال بیشتر از ایران بود (البته کلا آمار امید به زندگی در آسیای شرقی، ژاپن و کره بیش از آسیای غربی است)
6- در زمینه صادرات (غیر نفتی) کره بیش از 30 برابر ایران صادرات داشت (ایران تنها 0.5 میلیارد دلار صادرات غیر نفتی داشت که آنها هم عموما شامل همان کالاهای سنتی زمان قاجار یعنی فرش، پسته و ... بود) هرچند بر روی کاغذ GDP ایران و صادرات آن بیشتر از کره جنوبی بود
بنابراین در همان زمان اوج قیمت نفت در دنیا و وابستگی شدید اقتصاد کشورهای غربی به نفت که عموما برخلاف امروز چند کشور معدود آنرا تولید می کردند به گونه ایکه در دهه هفتاد میلادی ایران و عربستان به مدت یک دهه جزء 10 صادر کننده بزرگ دنیا بودند (توجه کنید نه 10 صادر کننده بزرگ نفت دنیا بلکه 10 صادر کننده بزرگ کل محصولات دنیا که بخاطر قیمت و اهمیت نفت در آن زمان بود) اقتصاد و به طورکلی توسعه کشور در همان سال 57 نیز یک تا دودهه عقب از کره جنوبی بود
در زمینه تولید پتروشیمی رشدی بیش از 20 برابر داشته ایم
در زمینه تولید فولاد رشدی بیش از 20 برابر داشته ایم (که البته کره هم به همین میزان رشد کرده)
در زمینه تولید خودرو رشد 7 برابری داشته ایم و کره رشدی بیش از 20 برابر با کیفیت به مراتب بالاتر
در زمینه تولید برق فاصله بیشتر شده
و بخصوص در زمینه تولید کالاهای الکترونیکی که بخش اعظم صادرات کره را تشکیل می دهد قابل مقایسه نیستیم
البته باید توجه داشت که در زمان شاه ایارن 10 درصد نفت دنیا (با قیمتهای قدرت خرید بسیار بیش از امروز در بازار جهانی را) تولید می کرد و اکنون ما 4 درصد نفت دنیا (البته 10 سالی هست که 2 درصد) را داریم
ایران 8 سال جنگ و 10 سال تحریم را از سر گذارنده
درست همانند رشد اقتصادی دهه 40 (1340 تا 1350) پس از انقلاب هم از سال 1375 تا 1390 بهترین دوران رشد اقتصادی ایارن بوده بعد از جنگ و قبل از تحریم
مساله اين است كه شاه به دليل درآمدهاي بالاي نفتي انواع و اقاسام كالاها (و متاسفانه حتي محصولات كشاورزي كه حتي در زمان قاجار هم در آنها خوذكفا بوديم را وارد كرده بود) به گونه ايكه اسكله ها ظرفيت تخليه بار را نداشتند و بعا كشتي ها اجاره اي برابر ارزش كااهايشان براي جندين ماه معطلي در اسكله را از ايران طلب مي كرذنذ و از آن طرف شاه خودروهاي زيادي براي خمل اين بارها به تهران و دير شهرها خريده بود اما كشور راننده ماشين سنگين به اندازه كافي نداشت
يكي از پارامترهاي جلوتر بودن توسعه منابع انساني كره از ايران همين فقره هست كه ايرانيها از آن متاسفانه تفصير به برتري مي كنند در حاليكه ....
ولي متاسفانه ما همواره دچار توهم خود بزرك بيني هستيم
ژاپن دوم خاور میانه
اتفاقا با افزایش سرسام آور قیمت نفت از سال 1350 تا 1352، که عموما ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل بود و سیل دلارهای نفتی به اقتصاد ایران موجب غرور کاذب شاه شد و دیگر حرف هیچ اقتصاد دانی را گوش نکرد به گونه ایکه اسدالله اعلم در کتاب خاطراتش می گوید اعلی حضرت می گفتند بگذارید متخصصان تحقیقاتشان را بکنند سپس هرچه گفتند عکس آن عمل کنید به خصوص در مسائل اقتصادی یا متخصصان سازمان برنامه و بودجه در آن زمان می گفتند تنها یک متخصص در کشور داریم انهم اعلی حضرت هستند
یا وقتی آخرین برنامه توسعه پیش از انقلاب را می نوشتند شاه به افراد درگیر گفت همه اعداد را در دو ضرب کنید و وقتی با اعتراض رئیس برنامه و بودجه آن زمان مواجه شد
اگر بخواهیم ایران و ژاپن را مقایسه کنیم باید به دوران دورتر یعنی زمان امیرکبیر و سپس انقلاب مشروطه برویم ایارن از آن زمان که انقلاب مشروطه به دیکتاتوری ختم شد و یا حتی قبل تر از زمان احداث دارالفنون و کشته شدن امیرکبیر شروع به پسرفت نسبت به ژاپن داشت
اون همه جاده ای که احداث شد (که همون جاده ها الان بازسازی آسفالتشون تو زمانی بیشتر از ساخت اون جاده ها طول میکشه) - امکانات ورزشی مثل ورزشگاه ها فرودگاه هایی که دیگه ساخته نشدن یا تو زمانی ده ها برابر ساخت قبل انقلاب ساخته شدن و خیلی چیزهای دیگه رو بنایی بودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ متعجبم از این قبیل توجیه گران. در ضمن دلارهای نفتی بیشترین حجم رو در زمان حاج آقا احمدی نژاد (ع) داشتند که نتیجشون شد اینی که الان هستیم. تخریب زیربنایی کشور. احسنت واقعا. حفظکم الله
در زمینه پتروشیمی خیلی بالاتر رفتیم
در زمینه آمار مرگ و میر مادران و نوزادان و تحصیلات فاصله کمتر شده
در زمینه تولید برق اختلاف بیشتر شده
در زمینه خوردو سازی که تقریبا برابر بودیم بسیار عقب هستیم
و بخصوص در زمینه تولید کالاهای الکترونیک که بخش اعظم صادرات کره را تشکیل می دهد قابل مقایسه نیستیم
اونهایی که منبرمیرن با کشاندن عوام بسوی جهل وخرافات وهمچنین موجه و مقدس نشان دادن این حکومت کشور را به خاک سیاه نشوندن