فرارو- اگرچه برخی کارشناسان مالیاتستانی را راهکاری برای جبران کسری بودجه ۱۴۰۰ معرفی میکنند، اما ارقام متفاوت اعلامشده درباره کسری بودجه ۱۴۰۰، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که آیا مالیات میتواند این میزان کسری را پوشش دهد؟
به گزارش فرارو، همه کارشناسان بهجز مسئولان سازمان برنامهوبودجه معتقدند که بودجه سال آینده بسیار خوشبینانه بسته شده است. معلوم نیست فرض دولت برای لحاظکردن فروش ۲.۳ میلیون بشکه نفت در شرایطی که این روزها میزان فروش نفت به زیر ۳۰۰ هزار بشکه رسیده است، چه بوده است. اما آنچه مسلم است این است که تقریبا هیچکس باور ندارد که بتوان سال آینده فروش نفت را به شرایط عادی بازگرداند.
شاید به خاطر همین رویکرد خوشبینانه بود که دیوان محاسبات در سه سناریو، دست به پیشبینی میزان کسری بودجه ۱۴۰۰ میزند. از نگاه این مجموعه در خوشبینانهترین حالت، ۲۳ درصد رقم بودجه ۸۴۱ هزار میلیارد تومانی دولت محقق نخواهد شد. از نگاه دیوان محاسبات در صورت وقوع سناریوی خوشبینانه که میزان فروش نفت آن همان رقم پیشبینی شده در لایحه بودجه است، بودجه سال ۱۴۰۰ دچار ۱۹۵ هزار میلیارد تومان کسری است که این رقم با پیشبینی مرکز پژوهشهای مجلس متفاوت است.
مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی که درباره کلیات لایحه بودجه ۱۴۰۰ پیشبینی کرده است، رقم کسری بودجه سال آینده را ۳۲۰ هزار میلیارد تومان تعیین کرده است. بر اساس گزارش این مرکز، در لایحه تقدیمی دولت، تمرکز بر افزایش هزینههای جاری و همچنین تکیه بر منابع غیرواقعی و غیرقابلتحقق بوده است.
برای جبران کسری بودجه دوراه بیشتر وجود ندارد
وحید شقاقی شهری رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه درآمد نفتی در نظر گرفته شده در بودجه ۱۴۰۰ به نظر میرسد قابل تحقق نیست، گفت: در حالی که دولت پیش بینی فروش روزانه دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز را کرده، اما با توجه به تحریمهای نفتی، به نظر میرسد، این عدد حداکثر به میلیون بشکه در روز برسد، با رخ دادن چنین اتفاقی به طور قطع کسری بودجه شدیدی بار دیگر ایجاد خواهد شد، که این مسئله میتواند عواقب جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد.
وی افزود: از سوی دیگر کمیسیون انرژی مجلس نیز موضوع انتشار اوراق سلف نفتی به ارزش ۷۰ هزار میلیارد تومان را رد کرد، عملا با توجه به این دو موردی که به آنها اشاره شد، مهمترین راهی که دولت برای جبران کسری بودجه خود دارد، افزایش مالیاتها است، در این رابطه درآمدهای مالیاتی در بودجه امسال حدود ۱۹۰ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده، در حالی که این عدد در بودجه ۱۴۰۰ به ۲۵۱ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است.
شقاقی با بیان اینکه دولت دو راه بیشتر ندارد برای جبران کسری بودجه، اظهار داشت: یا اینکه باید دولت در بخش هزینهها یک سری اصلاحات ساختاری را ایجاد کند و از برخی هزینههایی که ضرورت ندارد، صرف نظر کند و یا در مورد بخشهای درآمدی تغییراتی را دنبال کند، هر دو بخش نیاز به انجام اصلاحات جدی است که باید تا ماههای باقیمانده سال انجام شود.
وی با اشاره به اینکه هم اکنون سهم درآمدهای مالیاتی از بودجه عمومی حدود ۳۰ درصد است، بیان داشت: بودجه عمومی حدود ۸۴۰ هزار میلیارد تومان است، که برای تامین آن دولت باید راهکارهای موجود را در نظر بگیرد، در این رابطه برای افزایش درآمدهای مالیاتی دولت و مجلس با همکاری یکدیگر باید پایههای جدید مالیاتی را عملیاتی کنند، پایههایی نظیر مالیات بر عایدی سرمایه، ثروت، مجموع درآمد، خانههای خالی و...، بر این اساس باید یک تصمیم جدی گرفته شود که سهم مالیات را در بودجه افزایش دهند.
این کارشناس مسائل اقتصادی اضافه کرد: نکته مهم این است که در بودجه بسیاری از کشورها، مهمترین منبع درآمدی مالیات است، که سهم بیش از ۹۰ درصدی دارد، اما در ایران همان طور که اشاره شد این سهم حدود ۳۰ درصد است، در قدم اول به نظر میرسد برای افزایش سهم مالیات باید حداقل این عدد دو برابر یعنی ۶۰ شود که این مسئله نیز تنها از طریق افزایش پایههای مالیاتی امکان پذیر خواهد بود.
دولت برای فروش سهام شرکتهای دولتی، باید اعتماد را به بورس برگرداند
شقاقی با اشاره به اینکه میزان فرار مالیاتی حدود ۵۰ هزار میلیارد تومان است، ادامه داد: هرچند که باید با فرار مالیاتی مبارزه شود، اما اگر جلوی تمام فرار مالیاتی را نیز بگیرند، باز هم کسری بودجه دولت تامین نخواهد شد و تنها راه همان افزایش پایههای مالیاتی است که باید در دستور کار قرار بگیرد.
این اقتصاددان با اشاره به اینکه دولت برای فروش اموال مازاد خود در بورس باید اعتماد از دست رفته مردم نسبت به این بازار را بازگرداند، یادآورشد: دولت تا به الان دو صندوق شامل سهام بانکها و پالایشگاههای دولتی را عرضه کرده، اما به دلیل عدم حمایت لازم و رها کردن این صندوقها به حال خود امروز مشامده میکنیم که این صندوقها حال و روز خوبی ندارند، پالایش یکم در حال حاضر با ضرر مواجه شده است.
وی گفت: هر واحد این صندوق ۱۰ هزار تومان به مردم واگذار شد، اما الان در بورس هر واحد آن حدود ۹ هزار تومان معامله میشود، این به معنای آن است که سهام داران این صندوق در حال حاضر در ضرر ۱۰ درصدی قرار دارند، قدر مسلم اگر این وضعیت قرار باشد، ادامه پیدا کند، مردم به هیچ عنوان از صندوق بعدی که دولت میخواهد آن را پذیره نویسی کند، استقبال نخواهند کرد، همان طور که استقبال از پالایش یکم نسبت به دارا یکم خیلی کمتر بود.
این استاد دانشگاه افزود: دولت باید برنامه مدونی برای حمایت از بازار سرمایه داشته باشد، نه این بورس را به حال خود رها کند، این فقط نیست که دولت بیاید سهام شرکتهای خود را در بورس به مردم بفروشد و بعد از اینکه تامین مالی خود را انجام داد، کار را رها کند و برود، بلکه باید از بازار حمایت کرد، تا مردم نیز در این بین متضرر نشوند.
یکی نیست به این "استاد دانشگاه" و " اقتصاد دان" سهمیه ای بگوید که اخوی،
1. مالیات بر ثروت فرایند بسیار پیچیده ای است که پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز از تجمیع آن عاجزند، خود تخمین ارزش سرمایه افراد به نیروی انسانی بسیار زیاد و نیز بودجه مالی بیشتری نیاز دارد و باعث بزرگتر شدن دولت و کوچک تر شدن بخش خصوصی می شود. که به ضرر اقتصاد است.
2. ثانیا اخوی اگر ایران موفق هم شود، اخذ مالیات بر ثروت بدترین شیوه تجمیع مالیات بوده و باعث خروج چندرغاز سرمایه مانده در کشور خواهد شد.
این مملکت تا شایسته سالاری نداشته باشد و تا استادان و اقتصاد دانان بی سواد و سهمیه ای زمام دارش باشند هیچ پیشرفتی نخواهد دید،
6 ماه برای فرصت مطالعاتی در سال 98، در مالمو سوئد، زندگی کردم. دولت برای تلویزیون موجود در محل سکونت من روزانه یک فرانک مالیات می گرفت!
بقیه دارایی ها (حساب بانکی، ملک، خودرو و...) که بجای خود.
همین مالیات ها روی هم جمع می شود و پول لازم جهت خدمات تامین اجتماعی قوی را در اروپا فراهم می کند. (مرخصی های طولانی مدت زایمان با حقوق، گسترش حمل و نقل عمومی، بیمه بیکاری، آموزش رایگان و با کیفیت و...)
در 57 سال پهلوی و 42 سال جمهوری اسلامی بسیار کم کاری شده و در واقع کاری در راستای اخذ مالیات بر دارایی صورت نگرفته.
آن وقت مردم انتظار خدماتی مشابه کشورهای اروپایی دارند.
ثروتمندان و صاحبان دارایی ها، ((باید )) سهم خود را برای ساپورت کردن نیازهای جامعه بپردازند.
مشکل اینجاست که دیگه ملت ایران نمیتونن لنگ صد هزار تومنی و نون خشک بسته ای 12 هزار تومن و پنیر 15 هزار تومنی رو هم بخرن. اگر فردا گرون تر نشده باشه البته