فرارو- حسن روحانی، رییس جمهور به جنجال پیش آمده بر سر شعرخوانی اردوغان رییس جمهوری ترکیه در باکو واکنش نشان داد.
روحانی در نشست خبری خود در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره شعرخوانی اخیر اردوغان رئیس جمهور ترکیه و آینده روابط ایران و ترکیه با تاکید بر اینکه روابط ایران و ترکیه بسیار مهم است و دو همسایهای هستیم که با هم روابط سیاسی و اقتصادی داریم و در مسائل منطقه با هم گفت و گو میکنیم و در روند آستانه باهم حضور داریم، گفت: "مسأله تمامیت ارضی، ایران و جایگاه ایران اهمیت ویژهای دارد و حق مردم ما است که درباره یک جمله ای حساسیت به خرج دهند."
او افزود: «آنچه برای من مهم بود این بود که وزیر خارجه ترکیه به وزیر خارجه ما گفته که آقای اردوغان چنین قصدی را اصلا نداشته است و سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه و سفیر ترکیه نیز بر این موضوع تاکید کردند.»
روحانی با بیان اینکه «این یک شعر چندپهلو است و اگر در ایران خوانده شود یک معنا دارد و اگر در جای دیگری خوانده شود یک معنای دیگری دارد»، گفت: "وقتی مقامات ترکیه صریحا اعلام کردند که آقای اردوغان چنین قصدی نداشته است و در همان سخنرانی نیز بر لزوم فعالیت چندجانبه در منطقه تاکید کرده اند و همچنین با سابقهای که از آقای اردوغان دارم بسیار بعید میدانم که ایشان بخواهند به تمامیت ارضی ما توهین کنند."
وی گفت: «آنهایی که معترض شدند حقشان است که حساسیت خود را به میهن دوستی خود نشان دهند. اما مقامات ترکیه به صراحت گفتند که ایشان قصد داشته که بگوید مردم جمهوری آذربایجان از آزاد شدن سرزمینهایشان خوشحالند. آقای اردوغان معمولا شعر زیاد میخواند و بهنظر من با توضیحاتی که دادند میتوانیم از این مسأله عبور کنیم.»
رئیسجمهوری تصریح کرد: "حساسیت مردم ما بسیار مهم است و همه دنیا باید بدانند که میلیمتر میلیمتر سرزمین ملی برای مردم ما اهمیت دارد و همه در سخنرانی های خود باید به این موضوع توجه بیشتر کنند."
روحانی ..شعر میگه
شعر گفتن خیلی بهتر از ..شعر گفتنه
فقط یه ایرانی منظورش رو میفهمه
دقیقاً درست گفتی.
من 96 به این رای دادم و الان پشیمونم ولی تنها کسی هست تو این چند روز که به این موضوع اشاره کرد.
باید یاد بگیریم در عین دفاع از تمامیت ارضی کشور خود، وقتی طرف مقابل گفته چنین قصدی نداشته بیخودی تنش و حساسیت را بالا نبریم.
مدیریت احساسات، تندروی نکردن وجهه مهمی از عقلانیت است.
مناسبات با عرب ها را هم باید درست کنیم.
يکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند .
نگاهش می کنم شايد
بخواند از نگاهِ من
که او را دوست می دارم .
ولي افسوس او هرگز نمی داند !
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست می دارم ....
ولي افسوس او گل را
به زلفِ کودکی آويخت تا او را بخنداند .
به مهتاب گفتم ای مهتاب !
سر راهت به کویِ او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم .
ولي افسوس چون مهتاب به رویِ بسترش لغزيد
يکي ابر سيه آمد که رویِ ماه تابان را بپوشانيد.
صبا را ديدم و گفتم صبا ! دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم.
ولی افسوس و صد افسوس
زابر تيره برقی جست
که قاصد را ميان ره بسوزانيد .
کنون وامانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
يکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند !!
ناگفته نماند چندی پیش اردوغان از زبان یکی از سلاطین عثمانی شعر پارسی نقل نمود. یاشاسین هموطن لر