سروش صحت بازیگر و کارگردان مطرح ایرانی در صفحه شخصی اینستاگرامی اش، یادداشت زیبایی درباره عادل فردوسی پور منتشر کرد.
یادداشت سروش صحت درباره عادل فردوسی پور را میخوانید:
از کی بپرسم؟ آقای شماره سه
ستاره سابق فوتبال برزیل که با تیم این کشور سه بار به قهرمانی جهان رسید. وی در دوران بازیگری خود در ۱۳۲۴ دیدار مجموعا ۱۲۸۲ گل به ثمر رساند.
این سوالی است که آقای منوچهر نوذری در سال ۱۳۷۲ در مسابقه هفته از شرکت کننده شماره سه میپرسد. آقای شماره سه جواب میدهد:
ادسون آرانتس دوناسیمنتو، پله
آقای نوذری میگوید:
چی آقا؟
شماره سه میگوید:
پله، اسم اصلی اش ادسون آرانتس دوناسیمنتو بوده
آقای نوذری میپرسد:
شما خودت هم فوتبال دوست داری؟
پسر جوان جواب میدهد:
بله
آقای نوذری میگوید:
شبیه پله هم هستی
پسر جوان میگوید:
اون قدر دیگه سیاه نیستم.
بعد آقای نوذری میرود که از نفر بعدی سوال بپرسد، ولی دوباره برمی گردد و به پسر شماره سه نگاه میکند... جوان سیه چرده شماره سه عادل فردوسی پور است...
چند سال بعد یک شب رفته بودم سوپرمارکتی در بلوار دریا خرید کنم. موقع خرید کردن صاحب سوپرمارکت گفت:
عادل هم زیاد میاد اینجا.
پرسیدم:
عادل کیه؟
مرد گفت:
فردوسی پور
و بعد گفت:
خیلی آدم خوبیه.
حدود یک ماه بعد در همان سوپرمارکت برای اولین بار عادل را دیدم. گرم و گیرا سلام و علیک کردیم و ماست و پنیر در دست بیرون فروشگاه چند دقیقهای گپ زدیم و شماره رد و بدل کردیم. قد عادل از چیزی که فکر میکردم بلندتر بود و لباسش از چیزی که فکر میکردم سادهتر بود. انگار که سالهای سال است همدیگر را میشناسیم؛ صمیمی بود و راحت میخندید و راحت تعجب میکرد و همان شب احساس کردم سال هاست همدیگر را میشناسیم.
آن شب مهمان داشتیم. مهمانها که آمدند، حرف توی حرف آمد و گفتم امروز عادل را دیده ام. همه عادل را میشناختند. از بچههای کم سن و سال تا مادربزرگم که فوتبالی نبود و اگر هم تلویزیون نگاه میکرد، فوتبال و برنامه نود را نگاه نمیکرد. همه هم عادل را میشناختند، هم دوستش داشتند.
تا به حال کسی را دیده اید که عادل را دوست نداشته باشد؟
یک بار پسرعمویم گفت:
دقت کردی حتی اونهایی که عادل را دوست ندارند هم دوستش دارند؟
و من دقت کردم و دیدم که راست میگوید. از مادربزگم که یک جور عجیبی انگار همه چیز را میدانست، پرسیدم:
شما که فوتبال نگاه نمیکنید، چرا عادل فردوسی پور را میشناسید؟
گفت:
دوستش دارم
پرسیدم:
نمیدونستم فوتبال دوست دارید.
گفت:
فوتبال دوست ندارم، فردوسی پور را دوست دارم.
پرسیدم:
چرا؟
مادربزرگم گفت:،
چون خود خود خودشه.
گفتم:
مگه بقیه خودشون نیستند؟
مادربزرگم گفت:
معلومه که نه، کم پیش میاد کسی خودش باشه.
بعد گفت:
سختترین کار اینه که آدم خودش باشه، از اون سختتر اینه که آدم خود خودش باشه، بعد اگه بتونی خود خود خودت باشی دیگه سختترین کار دنیا را کردی. هم سختترین هم مهم ترین.
به خودم فکر کردم که ببینم آیا من خودم هستم و دیدم که نیستم. همیشه سعی کرده ام خودم را بهتر از چیزی که هستم نشان بدهم، مثل بعضیها که وقتی دوربین عکاسی را جلو صورتشان میبینند، حتی اگر ناراحت باشند لبخند میزنند یا ژستی میگیرند که زیباتر به نظر برسند.
مادربزرگم درست میگفت؛ عادل موقع حرف زدن، موقع نگاه کردن، موقع خندیدن، موقع تعجب کردن خودش بود. باسواد بود و سوادش را به رخ نمیکشید، ولی وقتی پیش میآمد و درباره چیزی اظها رنظر میکرد از دامنه اطلاعاتش تعجب میکردی، مثل وقتی که در برنامه مسابقه هفته در پاسخ به سوالی که جوابش اسم "پله" بود، خیلی راحت گفت:
ادسون آرانتس دوناسیمنتو، پله.
فردوسیپور تندتند حرف میزند، گاهی ته کلماتی را که ادا میکند میخورد، جانانه میخندد، با ابروهای بالاانداخته تعجب میکند، بر سر چیزی که فکر میکند درست است پافشاری میکند، عصبانی نمیشود، بی احترامی نمیکند و قضاوت را به عهده مردم میگذارد. فردوسی پور پز نمیدهد؛ اینکه در دانشگاه صنعتی شریف درس خوانده و زبان انگلیسی اش خوب است و توانسته سطح گزارش تلویزیونی را بالا ببرد و سالها پر مخاطبترین برنامه تلویزیون را ساخته، برایش اهمیت زیادی ندارد. فردوسی پور فقط خود خود خودش بوده و کاری را که دوست داشته کرده است.
میگویند همه در جوانی میخواهند دنیا را به جای بهتری تبدیل کنند، ولی به مرور میفهمند راه بهتر کردن دنیا، بهتر کردن خودشان است. فردوسی پور با خود خود خودش بودن، دنیا را به جای بهتری تبدیل کرده است.
همه این برنامه ها توی بهترین حالتشون برای پرکردن جای برنامه ۹۰ اومدن
و وقتی یه چیز اصلش هست احتیاج به کپیش نیست
واقعا متاسفم برای صدا و سیمایی که بهترین و پرمخاطب ترین برنامه رو بهترین مجری رو از تلویزیون گرفت و کلا کیفیفت شبکه سه رو برباد داد
به جرات می تونم بگم از وقتی عادل رفته دیگه فوتبال نگاه نمی کنم، کسی که توی خواب هم خواب فوتبال می دید.
بعضي ها براي اينكه تو چشم بيان باد كار غير عادي انجام بدهند چارهاي جز اين راه در معروف شدن ندارن
درود به عادل و سروش عزیییییییییز
دل نوشته برای کسانی بگذارید که الان از کار بیکار شدند و نان ندارند برای زن و بچه
عادل شب گرسنه نمی خوابد نگران نباشید
why you in world cup no
سروش صحت جان!یه سوال.چرااونموقع عادل توهمه مسابقات تلویزیون بود؟
چون پارتی کرمانی داشت وتلویزیون محل تفریح این گل پسربود.هنرنیست که باسالهاآزمون وخطا یکی به صرف اطلاعاتی به دردنخورمثل شماره کفش فلان بازیکن به الگوونمادنخبگی بدل بشه.دانشگاه شریف هزاران نمونه باسوادترازعادل روپرورش داده.انگلیسیشون هم حیلی بهتر ازعادله.ولی عموجان نداشتندکه همشهری ورفیق پورمحمدی باشه ..وفراموش شدند.یادرغربتند..
بله با پارتیبازی میشه محبوب قلب مردم رو به راحتی کنار گذاشت!
اینهمه بت ساختن ازکسی که تمایلات رنگی آشکار+سواستفاده ازجایگاه عمومی برای ابرازحب وبغض های شخصی+سکوت دربرابرفسادفدراسیون وبرجسته کردن حاشیه هاو وو تا ترجمه کتاب بدون اجازه ازنویسنده و و و مهمترازهمه چگونگی ورودش به تلویزیون وناگفته های بسیار... عجیب وغریبه.
تاوقتی به خاطراینکه ازفروغی ومیثاقی بدمون بیادعاشق فردوسی پوربشیم همین خواهیم بودوبدترهم.
چشممون روبه حقایق نبندیم.چندتابرنامه 90برای خودعادل بایدگذاشت!!
نه دوست عزیز.اینجوری نیست.
اگه حقیقت آشکاربشه وپرده هاکناربره اونوقت بایددیدمردم کیودوست دارندیاندارند.اهالی صداوسیما بامردم عادی کوچه وخیابون هیچ ربط وارتباطی ندارند.چه عادل چه فروغی.
چه افتخار بزرگتر از خارج مدار بودن.
دقت کردین ؟
همان شب عادل عزیز پس از دیدن این گزارش بلافاصله با این جوان تماس می گیرد و از او درخواست می کند سریعا به تهران آمده تا تحت مداوا قرارگیرد.فردای آن روز آن جوان با اتوبوس از شهرستان در حوالی ساعت 5 صبح به تهران میرسد.ایشان با ماشین زانتیای شخصیش به دنبالش رفته و او را با هزینه های شخصیش در تهران اسکان داده و به ملاقات دکتر کیهانی و حاذق ترین پزشکان ارتوپد ایران میبرد.پس از ماه ها معالجه با هزینه های شخصی، آن جوان به زندگی با سلامت بدون قطع شدن پایش برمیگردد و پس از آن در بخشی از برنامه نود نیز مشغول به کار می گردد.من این جوان معالجه شده را میشناسم و لذا داستان بدور از اغراق و دروغ است.خداوند به هر کسی که بخواهد عزت میدهد و این عزت بخاطر بسیاری از کارهای نیکی است که انسانها در این دنیا انجام میدهند و دعای خیر بسیاری از افرادی است که بدرقه راهشان است ولو اینکه آقازاده هایی بیسواد و مغرور و پرنفوذ نظیر این مدیر بسیجی شبکه 3 نخواهند.
با تمام وجود دوستت دارم عالیجناب!!!!
در نگرش آسمانی انسان جایی نداره.
ارزش انسان در جوامع زمینیه و در دید و نظر حاکمان ایرانی انسان یک وسیله هست.
این مطلب ربطی به اسلام و ج ا نداره. یک موضوع قدیمی و سنتی که جا افتاده و امروزه نسبت به فهم آن سر شدن.
یعنی فوتبال به دور از هوا و هو و جنجال های بیخودی
یعنی پیشرفت و اعتدال فوتبال
یعنی همه چیز ...
همون بهتر که رفت ...
بقیه میدونن چی میگم، تو هم میدونی دیگه؟!
هزار منفی به این پست