هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا طی سخنانی در اجلاس اقتصادی WELT در پاریس گفت: مهمترین مشکلات کنونی ایالاتمتحده، نارضایتیهای موجود در خاک این کشور است و از این جهت دو چالش مهم برای رئیسجمهور آتی وجود دارد. او در عین حال هشدار داد که اروپا نباید تصور کند با پیروزی بایدن، روابط فراآتلانتیکی به روال گذشته بازمیگردد. کیسینجر همچنین از تفاوت رویکرد بایدن به موضوع ایران گفته است.
هنری کیسینجر را شاید بتوان مشهورترین وزیر خارجه ایالاتمتحده نامید. او که مغز متفکر عادیسازی روابط واشنگتن و پکن در دهه ۷۰ میلادی است طی سخنانی در اجلاس اقتصادی WELT در پاریس هشدار داد که اروپا نباید تصور کند با پیروزی بایدن، روابط فراآتلانتیکی به روال گذشته بازمیگردد، بلکه دو طرف نیاز دارند تا برای پاسخ به پرسشهای اساسی که در روابط ایجاد شده است، وارد مذاکرات جدیدی شوند.
به گزارش بیزینس اینسایدر، او در این گفتگو درباره اینکه چه انتظاراتی از پیامدهای پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا برای روابط فراآتلانتیکی و اروپا دارد، گفت: مهمترین پرسشی که این انتخابات در دل خود داشت آن بود که رئیسجمهور آتی این کشور، جدا از اینکه چه فردی باشد، قادر خواهد بود تا اتحاد را به میان مردم آمریکا آورد یا خیر. سیستم دموکراسی آمریکا اجازه میدهد تا طرف معترض به نتایج، خواسته خود را به دادگاه ببرد. حالا فارغ از اینکه چه کسی پیروز اعلام شود، مهمترین چالش برای رئیسجمهور آتی آن است که بتواند درجهای از اتحاد را به جامعه بازگرداند. او در مورد اینکه نیل به این هدف در فضای سیاسی به شدت دوقطبی کنونی چگونه میسر است، اظهار کرد: دو چالش مهم برای رئیسجمهور آتی این است که مشخص کند آیا سیستم تصمیمگیری بهدرستی عمل میکند یا خیر و همچنین اینکه آیا امکان دارد تا بتوان یک دولت فراجناحی را تشکیل داد.
او میگوید: من بایدن را برای سالهای متمادی است که میشناسم. من نسبت به چشمانداز آینده نزدیک خوشبین هستم. در حالیکه من در برخی از موضوعات سیاسی با او همعقیده نبودهام، بایدن نیز زمانی که پای سیستم تصمیمگیری به میان میآید، چندان رضایتی ندارد. مهمترین مشکلات کنونی ایالاتمتحده، نارضایتیهای موجود در خاک این کشور هستند و پذیرش این واقعیت که نمیتوان مشکلات تنشزا را در دوره یک رئیسجمهور برطرف کرد.
کیسینجر در مورد آینده سیاست خارجی آمریکا میگوید: روابط با چین، یکی از موضوعات اصلی است و شامل دو جزء کلیدی میشود؛ مورد اول، رشد چین است که بهطور طبیعی موجب برهم خوردن توازن در قدرت میشود. دوم اینکه، اختلافات ایدئولوژیک بارزی بین دو طرف وجود دارد. مهمترین پرسش آن است که این اختلافات تا چه میزان خود را بر روابط دوجانبه چین و آمریکا تحمیل خواهد کرد.
برای نمونه بهتر است روابط تجاری را بررسی کنیم. آیا مذاکرات در زمانی که غولهای فناوری در حال نزاع بر سر پلتفرمهایی با چنین اهمیت جهانی هستند، ممکن است؟ آیا توافقنامههای اقتصادی میتوانند توازن قدرت ایجاد کنند و کنترل فرامرزی این پلتفرمها را تسهیل ببخشند؟ بدون تردید، جهان در حال تجربه پیشرفتهایی در حوزه فناوری است که هرگونه درگیری نظامی را بسیار دشوار میکنند.
وی ادامه میدهد: جهان نمیتواند بار دیگر در شرایطی مشابه با دوره پیش از جنگ جهانی اول قرار بگیرد؛ زمانی که هیچیک از کشورهای آغازکننده جنگ در سال ۱۹۱۴، اگر اطلاع داشتند که جنگ در سال ۱۹۱۸ چگونه به پایان میرسد، هرگز آن را آغاز نمیکردند. ما باید وجود کنترل تسلیحات را در نظر بگیریم. اکنون باید تمامی منازعات جدی را از طریق مذاکره حل کرد و دیگر نمیتوان به این حرکت مارپیچ ادامه داد. پیام من به آمریکا، چین و جهان، تجدیدنظر در این زمینه است. کیسینجر در ادامه تاکید دارد که به نفع اروپا و آمریکاست که به ارزشهای مشترکی که طی چند قرن داشتهاند، همچنان پایبند بمانند.
وزیر خارجه اسبق آمریکا در مورد راهکارها و برنامههای بایدن در حوزه سیاست خارجی نیز گفت: اگر بایدن بهطور رسمی رئیسجمهور شود، احتمالا نگاه متفاوتی به سیاست در قبال ایران میشود؛ بهویژه تلاش خواهد شد تا این سیاست در چارچوب یک رویکرد خاورمیانهای اجرا شود. ازاینرو ما در آمریکایی قرار گرفتهایم که در آستانه یک دوره زمانی مهم است. من امیدوارم مشکلاتی که به آنها اشاره کردم حلوفصل شوند. ایالاتمتحده باید تمرکز خود را بر روح ارزشها و اهداف مشترک قرار دهد و نباید هدف، پیروزی یک اردوگاه سیاسی بر یک اردوگاه دیگر باشد.
او در ادامه هشدار داد: اینکه اروپاییها تصور کنند تنها با تغییر یک رئیسجمهور، ایالاتمتحده از تمام آن رویکردهایی که تاکنون اروپا را عصبانی کرده است، عقب مینشیند، یک خیال خام است. ما باید در ذهن خود، روشهایی که توسط دولت در حال خروج آمریکا استفاده شد را از پرسشهایی که مطرح میکنند، جدا کنیم. ازجمله اینکه اروپا چگونه قرار است سهم خود را در کمک به ایجاد نظم جهانی ایفا کند. هم در آمریکا و هم در اروپا، مذاکرات قابلتوجهی برای نیل به یک هماهنگی نیاز است
اگر نیروهای نفوذی بگذارند به احتمال زیاد مذاکرات موفقیت آمیز خواهد بود و ایران موقعیت بهتری خواهد داشت چراکه دیگر خاورمیانه اهمیت قبل را ندارد و جنگ واقعی قدرت ها در قاره دست نخورده آفریقا هست
اگه بتونه از میراث ترامپ محافظت کنه و به درستی استفاده ببره همین خودش زیاده براش