صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۶۱۹۱۵
در گفتگو با علی صوفی مطرح شد
مذاکره تاثیر دارد، اما اصل نیست، مقوله اصلی اقتصادی است. قطعا آمدن بایدن خود به خود امید به گشایش را در میان مردم زنده کرده است. مردمی که از همه چیز مایوس بودند؛ از ترامپ و برجام مایوس بودند با آمدن بایدن احساس می‌کنند ریشه مشکلات‌شان که رئیس جمهور آمریکا بوده برطرف شده است. بایدن حتی اگر نخواهد کاری بکند همین که مانند ترامپ نیست کافی است. آمدن بایدن، امنیت خاطر روانی مردم را بالا برده و مردم امیدوار شدند. علت این‌که نمی‌خواستند در انتخابات شرکت کنند یاس آن‌ها بود. حالا که امید دارند در انتخابات شرکت می‌کنند و گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که توان مذاکره با حریف را داشته باشد؛ همین تیم آقای ظریف که هم بینش و دانش و هم انگیزه لازم را برای حل مشکل دارند. یعنی از دانش، بینش وتوانش برخوردار هستند؛ بنابراین انتخاب بایدن بر اهمیت مذاکره دراین دوره می‌افزاید. پس مذاکره تاثیر دارد، اما اصل دوگانه تعیین کننده، اقتصادی است و مذاکره به این علت که مشکل اقتصادی مردم را حل می‌کند حائز اهمیت است.اول این‌که در سیاست خارجی ایران، رئیس جمهور حرف اول را نمی‌زند. این را دیگر می‌دانیم که رهبری است که حرف اول را می‌زند. ولی به دنبال حرف رهبری، توان و مهارت رئیس جمهور و تیمش و نگرش و خواست رئیس جمهور می‌تواند تاثیرگذار باشد. اگر رهبری بگویند نرمش قهرمانانه، ولی تیم مذاکره کننده آقای جلیلی باشد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، چون آقای جلیلی، اهل نرمش نیست، اما آقای ظریف اهل مذاکره ونرمش است؛ بنابراین وقتی رهبری بگویند نرمش قهرمانانه آقای ظریف می‌تواند آن را پیگیری کند.اما آقای ظریف می‌تواند در جایگاه وزیر امور خارجه کارش را دنبال کند و لزوما نباید رئیس جمهور باشد.
تاریخ انتشار: ۰۱:۵۰ - ۰۱ آذر ۱۳۹۹
فرارو- پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا موجب شد تا برخی  از دوقطبی مذاکره- مقاومت به عنوان دو قطبی تاثیرگذار در انتخابات ۱۴۰۰ یاد کنند.

به گزارش فرارو، از این منظر پیروزی بایدن و فرصت مذاکره اصلاح‌طلبان را به عنوان حامی مذاکره با آمریکا در مقابل مخالفان مذاکره در انتخابات ۱۴۰۰ قرار خواهد داد. سیدحسین نقوی‌حسینی در این باره می‌گوید: وقتی دولت بایدن سرکار بیاید و بخواهد به تعهدات برجامی برگردد و پیشنهاد مذاکره بدهد، به نظرم فضای انتخابات ایران حول همین محور مذاکره-مقاومت رقابتی می‌شود. اما حتی اگر بایدن به برجام برگردد، واقعا شانسی برای اصلاح طلبان نمی‌بینم آنقدر مردم از شرایط موجود ناراحت و ناراضی هستند، دولت فرصتی ندارد که بخواهد تا خردادماه با تأثیرگذاری‌های مثبت اقتصادی رضایت مردم را جلب کند.

همین بهانه‌ای شد تا با در گفتگو با علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات و دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات این موضوع را در میان بگذاریم.
 
با توجه به نتیجه انتخابات آمریکا آیا دوگانه موافقان مذاکره و مخالفان مذاکره یا سازش-مقاومت در انتخابات ۱۴۰۰ در ایران شکل می‌گیرد؟ آیا این دوگانه می‌تواند به تهییج بدنه رای اصلاح‌طلبان منجر شود؟
به نظر نمی‌آید این دوگانه شکل بگیرد، چون همه می‌دانند راهی جز مذاکره نیست. تنها بخشی از اصولگرایان حرف از نفی مذاکره می‌زنند که آن هم شعاری بیش نیست و بردی در جامعه ندارد. بالاخره باید حرفی زده بشود که مردم بدانند گشایشی حاصل می‌شود. اگر کسی بیاید بگوید ما مذاکره نخواهیم کرد و همین راه را ادامه می‌دهیم مردم چرا باید به او رای بدهند؟ چنین چیزی نمی‌شود. محور باید مردم ومطالبات آن‌ها باشد. مطالبات مردم هم مشخص است. در درجه اول حل مشکلات معیشتی واقتصادی است. هر گروهی و هر جریانی که برنامه‌ای یا پیشینه‌ای داشته باشد که مؤید این رویکرد باشد که انتزاعی عمل نمی‌کند ومحور سیاست‌های اقتصادی او رفع مشکلات مردم است.
 
اگر مخالف سیاست فعلی که برای مردم رنج بسیار آورد و زندگی را برای آن‌ها تلخ کرد باشد انگیزه بخش است. چه کسانی که درعرصه بین‌المللی موجب شدند تا این تحریم‌ها درعرصه بین‌المللی ایجاد شود و چه کسانی که با سیاست‌های غلط در داخل کشور باعث شدند تا فشار این سیاست‌های تحریم بیشتر شوند و بردوش مردم سنگینی کند نمی‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند. در این شرایط فاصله طبقاتی حرف اول را می‌زند و بنابراین آن دوگانه‌ای که می‌تواند تاثیر گذار باشد جنگ فقر وغناست. این دوگانه می‌تواند تاثیرگذار باشد و به تهییج بدنه رای اصلاح‌طلبان بپردازد. این‌که چه کسی سیاست‌هایش به نفع اغنیا وچه کسی سیاست‌هایش به نفع فقرا است. این هم به سیاست عدالت اجتماعی برمی‌گردد؛ بنابراین حرف اول را سیاست اقتصادی و معیشتی واز نظر کلی عدالت اجتماعی می‌زند.

چون مقوله اقتصادی الان اصل است؛ ثبات اقتصادی نیست، تحریم‌ها هم باعث شده تا بیشترین منبع درآمدی ما که نفت بوده از دست ما خارج بشود و ما دچار کسری بودجه، تورم و نوسان قیمت‌ها باشیم که بارش بر دوش ملت است؛ بنابراین اقتصاد تعین کننده است. در درجه اول آن چیزی که برای مردم مهم است این است که از این بحران خارج بشوند. وقتی کسی درد می‌کشد ممکن است این درد ناشی از وجود یک غده سرطانی یا زخم عمیق باشد. پس اول باید به او مسکن بزنند، بعد بیهوش و جراحی کنند تا مشکل اصلی را حل کنند. نه اینکه برای حل مشکل مسکن ترزیق کنند. حل مسئله اقتصادی مهم است، اما در درجه اول وقتی آقای بایدن بیاید ممکن است که اگرشرایط اجازه بدهد و مانعی نباشد از اختیاراتش برای بازگشت به برجام استفاده کند. آن وقت این طرف هم باید کسی باشد که به این‌ها نزدیک بشود و صحبت کند تا در بده وبستانی که صورت می‌گیرد بتواند منافع ملی را درک و حفظ کند. باید کسی باشد که منافع ملی را بشناسد و عرق ملی داشته باشد.
 
آقای بایدن اگر دو کار را انجام بدهد بخشی از مشکلات ما حل خواهد شد؛ اجازه صادرات نفت و برداشتن تحریم بانک مرکزی. اما این تمام اجرا نیست. ما مشکل اف‌ای‌تی‌اف را داریم. کارشناسان می‌گویند حتی اگر آقای بایدن به برجام برگردد نپیوستن ایران به اف‌ای‌تی‌اف عواقب منفی دارد که محصول سازوکار قانونی است و دست کسی نیست. ایران باید آن را بپذیرد. علاوه براینکه شاید غیر از برجام، نیاز به مذاکره دیگری هم باشد اینکه ما بگوییم نه ما دیگر به مذاکره نمی‌پردازیم درست نیست. باید این مذاکره صورت بگیرد وگفتگو شود.

یعنی به هر حال محور مذاکره در انتخابات ۱۴۰۰ تاثیر دارد؟ این می‌تواند یکی از تاثیرات انتخاب بایدن بر انتخابات ۱۴۰۰ باشد یا تاثیرات بایدن بر انتخابات ۱۴۰۰ را در جای دیگری باید جستجو کرد؟
بله مذاکره تاثیر دارد، اما اصل نیست، مقوله اصلی اقتصادی است. قطعا آمدن بایدن خود به خود امید به گشایش را در میان مردم زنده کرده است. مردمی که از همه چیز مایوس بودند؛ از ترامپ و برجام مایوس بودند با آمدن بایدن احساس می‌کنند ریشه مشکلات‌شان که رئیس جمهور آمریکا بوده برطرف شده است. بایدن حتی اگر نخواهد کاری بکند همین که مانند ترامپ نیست کافی است. وجود یک آدم غیرقابل پیش‌بینی و نامتعادل در راس یک حکومت تاثیرگذار مانند آمریکا امنیت دنیا را به هم می‌زند. یعنی امنیت خاطر مردم دنیا را به هم می‌زند. الان همه مردم دنیا از رفتن ترامپ خوشحال هستند. در کشور ما هم وجود یک آدم نامتعادلی مانند احمدی نژاد این طوری است. کسانی که در جای خودشان نیستند و بنابراین سیاست‌های‌شان، سیاست‌های منطقی و اصولی نیست و دمدمی مزاج هستند هر لحظه بر اساس هوا ونفس خود تصمیم می‌گیرند یا بر اساس ادراکات غلط خود می‌خواهند دنیا را به شکل متفاوتی اداره کنند بنابراین همه اصول و دستاورد‌های بشری را کنار می‌گذارند و راه جدید خود را جلو می‌برند. همین باعث می‌شود شما هر لحظه احساس عدم امنیت کنید.
 
درحکمرانی وسیاست دنیا اگر بدانید آدمی هست که غیرقابل پیش‌بینی است و هر لحظه ممکن است جنگی را شروع کند احساس امنیت نمی‌کنید. آمدن بایدن، امنیت خاطر روانی مردم را بالا برده و مردم امیدوار شدند. علت این‌که نمی‌خواستند در انتخابات شرکت کنند یاس آن‌ها بود. حالا که امید دارند در انتخابات شرکت می‌کنند و گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که توان مذاکره با حریف را داشته باشد؛ همین تیم آقای ظریف که هم بینش و دانش و هم انگیزه لازم را برای حل مشکل دارند. یعنی از دانش، بینش وتوانش برخوردار هستند؛ بنابراین انتخاب بایدن بر اهمیت مذاکره دراین دوره می‌افزاید. پس مذاکره تاثیر دارد، اما اصل دوگانه تعیین کننده، اقتصادی است و مذاکره به این علت که مشکل اقتصادی مردم را حل می‌کند حائز اهمیت است.

در این میان، جایگاه آقای ظریف چیست؟ برخی از جمله اصولگرایان می‌گویند با توجه به اهمیت مذاکره آقای ظریف نامزد احتمالی اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ است؟ چقدر این امر محتمل است؟
اول این‌که در سیاست خارجی ایران، رئیس جمهور حرف اول را نمی‌زند. این را دیگر می‌دانیم که رهبری است که حرف اول را می‌زند. ولی به دنبال حرف رهبری، توان و مهارت رئیس جمهور و تیمش و نگرش و خواست رئیس جمهور می‌تواند تاثیرگذار باشد. اگر رهبری بگویند نرمش قهرمانانه، ولی تیم مذاکره کننده آقای جلیلی باشد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، چون آقای جلیلی، اهل نرمش نیست، اما آقای ظریف اهل مذاکره ونرمش است؛ بنابراین وقتی رهبری بگویند نرمش قهرمانانه آقای ظریف می‌تواند آن را پیگیری کند.

اما آقای ظریف می‌تواند در جایگاه وزیر امور خارجه کارش را دنبال کند و لزوما نباید رئیس جمهور باشد. ضمن اینکه اصلاح‌طلبان در پی کاندیدایی خواهند بود که سبقه اصلاح‌طلبی داشته باشد یعنی عنصر سیاسی باشد. آقای ظریف همواره در زمینه سیاست خارجی کار کرده و کسانی که در وزارت امور خارجه هستند حق ندارند عضو جریان‌های سیاسی و احزاب و گرو‌ها باشند هرچند ممکن است گرایش داشته باشند؛ بنابراین از الان نمی‌توان گفت این تعیین کننده است. اصلاح‌طلبان درانتخاب کاندیدا‌ها هر کسی را به عنوان کاندیدای شاخص و برند اصلاح‌طلبی با سابقه مشخص به صحنه بیاورند و او رئیس جمهور شود بقیه کار‌ها را از جمله چینش کابینه، تیم مذاکره کننده و وزیر امورخارجه آن اصلاح‌طلب خودش انجام خواهد داد؛ بنابراین نیازی نیست که آقای ظریف به صورت مستقیم رئیس جمهور شود.

به نظر شما، انتخابات ۱۴۰۰ می‌تواند مانند انتخابات سال‌های ۸۸، ۹۲ و ۹۶ با دوقطبی شدیدی مواجه باشد؟ گفتید این دوقطبی مقوله‌ای اقتصادی است فکر می‌کنید حول چه مصادیقی مطرح شود؟
مسئله اصلی این است که رویکرد حاکمیت باید نسبت به انتخابات و به خصوص سیاستی که در انتخابات سال ۹۸ در پیش گرفت کاملا تغییر کند. اما جای امیدواری هست که معمولا انتخابات ریاست جمهوری با مجلس تفاوت‌هایی داشته است. باید اجازه بدهند کاندیدا‌های اصلی جریان‌های سیاسی در انتخابات حضور پیدا کنند و با هم رقابت کنند. آن وقت این دو قطبی شکل خواهد گرفت و باعث تهییج و حرکت جامعه خواهد شد و می‌تواند مشارکت را بالا ببرد.

در این دوره همانطور که گفتم دوقطبی اقتصادی و حول فقر و غناست. گروه‌ها و جریان‌های سیاسی می‌توانند در بعد اقتصادی برنامه‌هایی برای خروج از این بن بست داشته باشند. اولویت مسئله معیشتی است. دومی هم که البته عامل همین مشکلات معیشتی مردم است در بعد سیاسی و بین المللی است.
 
ارسال نظرات