اشکبوس طالبی روانشناس ساکن مریلند در یادداشتی در روزنامه شرق درباره انتخابات آمریکا نوشت: تا روز انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، حدود ١٨٠ میلیون آمریکایی این امکان را دارند که به یکی از سیاستهای کلان در آمریکا رأی دهند. این انتخابات تا حدی نشان خواهد داد که آمریکا و جهان مدرن ضدفاشیسم و نژادپرستی، هنوز بر این میثاق پایبند است یا اینکه برای حفظ هژمونی خود بر جهان، با فاشیسم کنار خواهد آمد! یا خود فاشیسم جدیدی را در قالب یک امپراتوری خشن نظامی- اقتصادی بر جهان تحمیل خواهد کرد.
صاحب این قلم نه سیاستمدار است و نه جامعهشناس؛ اما یک مشاهدهگر با پشتوانه روانشناسی سیاسی است. ترامپ پدیده جدید و ناشناختهای برای بخشی از مردم آمریکا و جهان است. او عامل تغییر است و آمده تا قاعده بازی را به هم بزند و چهره فرهنگی و جهانی آمریکا را متغیر کند؛ یعنی paradigm change.
از نظر روانشناسی فردی، دونالد ترامپ به تمام معنی امروزی شخصیتی غیرعادی است که با نُرمهای معمول و شناختهشده کنونی در علم روانشناسی، همخوانی ندارد. خیلی بیشتر و فراتر از یک آدم بهغایت خودشیفته، خودمرکزبین، برتریطلب، مسئولیتناپذیر، غیراجتماعی و حتی ضداجتماعی و جاهطلب است.
او نماینده بخش بهغایت راست سرمایهداری آمریکاست که چشم دیدن هیچ ملتی را خارج از میدان نفوذ این بخش سرمایهداری آمریکا تحمل نمیکند. ترامپ تشکیلاتی خشن در سفیدپوستان برتریطلب و درون حزب جمهوریخواه آمریکا سازمان داده است که نه لینکلن، ریگان، بوش و مککین را تحمل میکنند و نه اوبامای سیاهپوست و بایدن سالخورده و میانهرو را.
این گروه خشن بسته (colt)، بیشتر به فکر منافع فوری اقتصادی و سیاسی و هـژمونی گروه خودش است. ترامپ در مرکز این گروه، تمام خصوصیات یک دیکتاتور قرن بیستم را نشان داده است. دیکتاتورهایی که هرکدام عامل تخریب شهرها و کشتار میلیونها انسان بیگناه شدند. البته دیکتاتور، تنها نیست؛ آبشخور دارد، پیروان و هواداران از جان گذشته دارد که خودشان را در او میبینند. این پیروان با یکیشدن با دیکتاتور احساس میکنند که خود را پیدا کردهاند.
رئیسجمهور ایالات متحده مثل نقل و نبات دروغ میگوید و از این کار نه تنها احساس شرم نمیکند، بلکه از تحقیر و ترساندن دیگران ابایی ندارد و این شیوه را برای هدفهای خود مفید هم میداند. خیلی به پروفایل یک شخصیت سایکوپات نزدیک میشود. ایشان به دیکتاتورهای جهان امروز نزدیکی و علاقه نشان میدهد و به شخصیتهایی که مستقل هستند، به دیده دشمن نگاه میکند.
سیستم فکری وی با آدمهای عادی هم متفاوت است. ایشان فکر میکند شکستناپذیر است و همیشه باید برنده باشد و داستان بیماری چندروزه او برای انحراف افکار عمومی داخل آمریکا از بحران کرونا و بیکفایتی دستگاه رهبری او در کنترل آن و بیشتر در راستای نشاندادن شکستناپذیری او از بیماری و بحرانهای مختلف داخلی و خارجی بود.
ایشان میخواست نشان دهد که یک بولدوزر پرقدرت است که فقط به جلو میرود و سر ایستادن ندارد و هر چیز مانع موفقیت او باشد، باید متلاشی شود. اگر احساس کند که در یک میدان بازنده میشود، حتما تا سرحد مرگ عصبانی و کنترلناپذیر میشود و به rage میرسد. در این حالت امکان دارد که یا به زندگی خودش پایان دهد یا اطرافیان نزدیک را مقصر این شکست و شرمساری بداند و با آنها تسویهحساب کند؛ بنابراین چند روز باقی مانده برای دونالد ترامپ داستان مرگ و زندگی است، به هوش باشید.