صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۵۸۷۳۷
مدارا و مماشات و مذاکرات سی ساله که نتیجه‌ای غیر از جری‌تر شدن متجاوز نداشته است. مذاکره برای رفع ابهام و دست یافتن به توافق‌های مرضی‌الطرفین در امور مبهم ومناقشه انگیز است و بدون تردید مذاکره در موارد قطعی و یقینی، امری لغو و از نوع تحصیل حاصل بوده و نتیجه‌ای غیر از پایمال کردن حقوق مظلوم در حلقه ترفند‌های مبتنی بر دفع‌الوقت نخواهد داشت.
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۵ - ۲۷ مهر ۱۳۹۹

علی صمدی؛ قره‌باغ سرزمینی است که اشغال‌شدگی آن جای هیچ گونه شک و تردید و ابهامی ندارد. قطعنامه‌های مکررسازمان ملل، بیانیه‌های اتحادیه اروپا و مواضع کشور‌های مختلف همه دال بر حق حاکمیت جمهوری آذربایجان بر منطقه قره باغ است. حتی خود کشور ارمنستان استقلال ادعایی ارمنی‌های افراطی را در قره‌باغ به رسمیت نمی‌شناسد.

مردم حلیم، صبور و مظلوم جمهوری آذربایجان با وجود اینکه از هر نظر دست بالا را داشتند به مدت نزدیک به ۳۰ سال دندان بر جگر نهاده و دل به مذاکرات بین‌المللی که در قالب نشست و برخاست‌های بی‌حاصل گروه مینسک صورت می‌گرفت خوش کردند.

جالب این است که افراطیان زیاده‌خواه تحت حمایت ارتش سرخ و بعدا ارتش روسیه مستقر در منطقه علاوه بر منطقه قره باغ ۷ شهرستان دیگر جمهوری آذربایجان به ضمیمه ده‌ها روستای این کشور را به اشغال خود در آورده و اهالی بی‌گناه آن‌ها را با قتل و کشتار‌های وحشیانه از خانه و کاشانه خود آواره کردند.

با این حال در سایه سکوت‌های تایید آمیز بین الملی و مظلوم نمایی‌هایی که براساس افسانه‌ها و ادعا‌های تاریخی برای خود فراهم آورده اند در هر فرصتی که پیدا می‌کنند با نقض‌های مکرر آتش بس و حملات ایذایی برای گسترش قلمرو تجاوزات خود اقدام می‌کنند.

در مناقشه نابرابر میان ارمنستان و آذربایجان افراطیون ارمنی از سال ۱۳۹۲ با حمایت یگان‌های ارتش سرخ نبردی را علیه ساکنان مسلمان قره‌باغ آغاز کردند. این تلاش برای تغییر بافت جمعیتی منطقه قره باغ که بسیار شبیه اقدامات صهیونیست‌ها در سرزمین فلسطین است بیش از یک میلیون نفرآواره و نزدیک به ۳۵ هزار نفر کشته در پی داشت.

در این مناقشه از هر نظر که بنگریم حق با مردم مظلوم آذربایجان است. حتی اگر بپذیریم که اکثر مردم قره‌باغ ارمنی هستند، هیچ مستمسک حقوقی برای جدایی آن از آذربایجان ایجاد نمی‌شود چنانچه به عنوان مثال اکثریت مردم خوزستان عرب، اکثریت مردم کردستان کرد و اکثریت مردم آذربایجان ترک هستند و کشور‌های همسایه به این سبب هیچ داعیه‌ای برای تملک آن‌ها ندارند و نمی‌توانند داشته باشند.

علاوه براین به سبب ترکیب جمعیتی ویژه منطقه قره باغ، در نظام حکومتی آذربایجان عالی‌ترین سطح خود مختاری، شامل داشتن مجلس مستقل محلی و مقام عالی اجرایی تحت عنوان نخست‌وزیر برای آن در نظر گرفته شده است. متاسفانه همین موضوع نیز به جای این‌که موجب قدردانی شود از طرف گروه‌های افراطی به عامل ستیز و ناسپاسی بدل شده است.

از نشانه‌های بخت سیاه مردم مظلوم قره‌باغ و ۷ شهرستان اشغال شده دیگر جمهوری آذربایجان این است که رسانه‌های ایران هنوز هم اراضی اشغال شده قره‌باغ و ۷ شهرستان اطراف آن را منطقه «مورد مناقشه» می‌خوانند و نه بر تمامیت ارضی «جمهوری آذربایجان»، که برتمامیت ارضی «کشورها» تاکید می‌کنند.

این هم از نشانه‌های بخت سیاه مردم قره‌باغ است که نویسندگانی مانند جناب سید مسعود رضوی در ستون اول روزنامه اطلاعات ام القرای ممالک اسلامی بدون هیچ سند و مدرکی دولت آذربایجان را به جنگ افروزی و نژاد پرستی متهم می‌کند: «این پیشینه با رویداد‌های اخیر از کوبانی تا لیبی و از آن‌جا تا منطقه نخجوان، قره باغ و ناگورنو (؟!) که با اتحاد نژادی و دولتی آذربایجان به رهبری الهام علی‌اف و افراد و احزاب برگماشته او مورد توجه و تحریک قرار گرفته منطقه را در آستانه یک فاجعه بزرگ قرار داده است.» (اطلاعات، ۱۴ مهر)

جناب رضوی فرضیه نسل‌کشی ارامنه توسط دولت عثمانی در سال‌های جنگ جهانی اول را فرض عین دانسته، اما حقایق عینی مربوط به قتل عام مسلمانان باکو و شماخی به سال ۱۹۱۸ میلادی و مسلمانان سلماس و ارومیه به سال ۱۲۹۶ هجری شمسی به دست افراطیون و جنایات خونباری مانند قتل عام وحشیانه مردم بی‌دفاع روستای خوجالی (۲۵ و ۲۶ فوریه ۱۹۹۲) را مورد تغافل قرار می‌دهد و به مانند برخی کشور‌های اروپایی که ظلم تاریخی علیه یهودی‌ها را مستمسک تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی می‌دانند تلاش می‌کند با اثبات چنین ظلمی در حق ارامنه، اقدام آن‌ها را در اشغال قره‌باغ موجه جلوه دهد.

دیدگاه قومیت گرایانه در جای جای نوشته خود را نشان می‌دهد از جمله دراین عبارت: «اربیل ومناطق شمالی آن جا‌هایی بود که اهل حق و اعراب عشیره‌ها کردان ایلات بزرگ و ایزدی‌ها حتی برخی اتراک مهاجر با هم به خوبی وشادی می‌زیستند.»

قید‌های «حتی» و «برخی» در کنار تعبیر «مهاجر» بیانگر دیدگاه منفی نویسنده نسبت به قوم ترک است به این معنا که اولا همه اقوام یاد شده خودی و تنها قوم ترک در منطقه یاد شده مهاجر است و ثانیا برخلاف اقوام یاد شده تنها برخی اتراک آن هم در موارد استثنایی اهل صلح و مسالمت هستند!

از بخت بد مردم قره‌باغ یکی هم این است که وقتی پس از سالیان دراز ائمه جمعه و نمایندگان منطقه شمال غرب ایران اسلامی در بیانیه‌هایی ملایم حق حاکمیت آذربایجان بر اراضی اشغال شده قره باغ را مورد اشاره قرار می‌دهند محافل سیاسی و بعضا روشنفکری ایران آن را در تقابل با اصل بی‌طرفی در سیاست بین‌الملل عنوان می‌کنند و بیان حقیقت را حتی اززبان افراد حقیقی فاقد مسئولیت سیاسی بر نمی‌تابند!

به راستی در این فضای غبار‌آلود جایگاه آموزه‌های گرانقدری مانند «قولو الحق ولو علی انفسکم»، «من اصبح و لم یهتم بامور المسلین فلیس به مسلم»، «کونوا علی المظلوم عونا و علی الظالم خصما» کجاست؟

آن‌هایی که وجود جنگ ومناقشه در جوار مرز‌های کشور را به حق به زیان امنیت ملی می‌دانند چه راه کاری برای خشکاندن ریشه‌های چنین مناقشاتی پیشنهاد می‌کنند؟

مدارا و مماشات و مذاکرات سی ساله که نتیجه‌ای غیر از جری‌تر شدن متجاوز نداشته است. مذاکره برای رفع ابهام و دست یافتن به توافق‌های مرضی‌الطرفین در امور مبهم ومناقشه انگیز است و بدون تردید مذاکره در موارد قطعی و یقینی، امری لغو و از نوع تحصیل حاصل بوده و نتیجه‌ای غیر از پایمال کردن حقوق مظلوم در حلقه ترفند‌های مبتنی بر دفع‌الوقت نخواهد داشت.

مشکل به نظر می‌رسد یک کشور متجاوز اراضی تحت اشغال خود را بدون مقاومت مقتدرانه کشور مقابل و مواضع قاطع و خالی از ابهام کشور‌های همسایه و نهاد‌های بین المللی تنها در پشت میز‌های مذاکره و باشنیدن توضیحات قانع کننده رها کند.

نخست وزیر ارمنستان، تازه برای شروع مذاکرات ۶ شرط گذاشت که یحتمل شرط اول آن صرف نظر کردن جمهوری آذربایجان از کلیه حقوق خود در قره‌باغ و مناطق اطراف آن است. رئیس جمهور آذربایجان، اما اعلام کرد: برای شروع مذاکرات تنها یک شرط داریم؛ از سرزمین ما خارج شوید.

با این حال برای چندمین بار با پادر میانی روسیه که همه آتش‌ها نیز از گور او بلند می‌شود آتش بس معهود بین دو کشور اعلام شد و البته طبق معمول برقرار نشد و الحال طرفین یکدیگر را به نقض آن متهم می‌کنند تا داستان‌های تکراری سی سال گذشته باز از سر گرفته شود.

امیدواریم مردم جمهوری آذربایجان با دفاع سرسختانه از سرزمین خود در مقابل زیاد خواهی‌های افراطیان که در چهار چوب اندیشه‌های داشناکسیون به رویای ارمنستان بزرگ می‌اندیشند بایستند و بدانند که ازدیدگاه مجامع بین المللی از جمله سازمان ملل عجالتا حق با کسی است که قدرت دارد.

همچنین شایسته است مردم و دولت ایران نیز در این میان با اعلام مواضع روشن و صریح برحق حاکمیت جمهوری آذربایجان بر سرزمین‌های آبا و اجدادی خود تاکید و به حل ریشه این بحران منطقه‌ای کمک کنند چرا که مصلحت و منافع ملی مردم ایران خشکاندن اندیشه تجاوز و ایجاد صلح پایدار منطقه‌ای برمبنای عدالت است و این همه ورای چشم یاری است که مردم مظلوم، مسلمان و شیعه آذربایجان از یارانی مثل ایران با داعیه‌های طولانی در ظلم ستیزی، اسلام خواهی و شیعه دوستی دارند.

ارسال نظرات
نام
۰۱:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۴
بسیار عالی