صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۵۶۶۱۴
صادق زیباکلام نوشت: آیا به‌واسطه این احتمال که مردم ممکن است در یک انتخابات آزاد، لزوما انتخاب نادرست را انجام دهند، باید اصل انتخاب مردم از آنان سلب شود؟ آن را واگذار به یک جمع محدود مصلح یا خیّر کنند تا به‌جای مردم انتخاب کرده یا خودشان کشور را اداره کنند؟ تجربه تاریخی مبین آن است که اگرچه در مواردی مردم ترامپ‌ها را انتخاب می‌کنند، اما در بلندمدت، سلب حق انتخاب از مردم، هزینه به‌مراتب سنگین‌تری به بار می‌آورد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۹ - ۱۰ مهر ۱۳۹۹

صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: «نخستین مناظره انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ ایالات متحده، فضاحت نظام دموکراسی حاکم در غرب را آشکار کرد»، «همین یک مناظره ترامپ- بایدن کافی است، لطفا جلوی مناظره‌های بعدی را بگیرید»، «درخواست‌های گسترده برای لغو مناظره‌ها نشان‌دهنده نگرانی عمیق لابی‌های صهیونیستی -سرمایه‌داری گرداننده این رسانه‌ها از افشای واقعیت‌های ضد مردمی لیبرال‌دموکراسی در آمریکاست!».

این گزاره‌ها و یک دو جین مشابه آن، از ساعات اولیه روز گذشته و به‌دنبال برگزاری نخستین مناظره ترامپ- بایدن برای انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۰، از سوی مراکز مشخص در فضای مجازی چرخانده شد. هدف آن‌ها نشان‌دادن ورشکستگی نظام لیبرال‌دموکراسی حاکم در غرب و به‌ویژه در آمریکاست. اینکه آیا نظام لیبرال‌دموکراسی را می‌توان تقلیل داد به شخصیت یک رئیس‌جمهور در آمریکا به نام دونالد ترامپ و رفتار او در ۹۰ دقیقه مناظره با رقیب انتخاباتی خود قابل بحث است.

بماند که این ترامپ در انتخابات گذشته، مطلوب جریانی خاص در ایران بود که به دلایلی، حضور هیلاری کلینتون در آمریکا را به ضرر اقدامات خود می‌دانستند؛ اما فرض بگیریم حق با مخالفان و منتقدان دموکراسی در غرب است و مناظره دیروز ترامپ – بایدن، نشان‌دهنده به زعم آنان چهره بی‌نقاب دموکراسی غربی است. حتی یک گام جلوتر بیایم و فرض کنیم نظام لیبرال‌دموکراسی آن‌گونه که در داخل تبلیغ می‌شود، پوششی برای پنهان‌کردن واقعیت‌های نظام سرمایه‌داری حاکم بر غرب و سایر نقاط همسو با آنان در جهان است.

سؤال از منتقدان این شیوه حکومت‌داری آن است که آن نظام ناکارآمد، ورشکسته، استثمارگر ظالم و سایر صفاتی که به آن نسبت می‌دهند، چه بدیلی دارد؟ چه نظام سیاسی‌ای را پیشنهاد می‌دهند که ضعف‌های نظام لیبرال‌دموکراسی را نداشته باشد و یک سر و گردن هم از آن بالاتر بایستد؟ دوهزارو ۴۰۰ سال قبل از معترضان به دموکراسی در ایران، فیلسوف و اندیشمند بزرگ، افلاطون، عَلَم مخالفت با دموکراسی را برداشت.

او با نفس انتخاب حکومت با رأی مردم مخالفت کرد. استدلال او بسیار ساده بود؛ چگونه ممکن است در انتخاب حکومت، رأی یک عالم فرهیخته با یک برده (به تعبیر او) برابر باشد؟ افلاطون معتقد بود این یک خطای بزرگ است که سهم و نقش همگان در انتخاب حکومت برابر باشد.

شاید اگر افلاطون مناظره بایدن- ترامپ را می‌دید، با پوزخندی به ما می‌گفت این محصول همان دموکراسی است که آن همه سنگ آن را به سینه می‌زنید. ترامپ محصول انتخابی است که همه در آن یک رأی برابر دارند. از یک جهت افلاطون درست می‌گوید؛ نازی‌ها نیز مانند ترامپ با رأی برابر مردم انتخاب شدند و نه‌تنها آلمان که اروپا را نابود کردند. نخستین شرط دموکراسی، پذیرش پیامد آن یا درست‌تر گفته باشیم، پیامد انتخاب مردم است.

اگر اکثریت مردم نازی‌ها یا دونالد ترامپ را انتخاب کردند، هیچ نهادی، هیچ قدرتی نمی‌تواند به آن‌ها بگوید انتخاب شما درست نبوده و شما نباید آدولف هیتلر را انتخاب می‌کردید. شما نباید ترامپ را راهی کاخ سفید می‌کردید. دموکراسی، بهایی دارد که باید آن را پرداخت.

هیچ‌کس نمی‌گوید مردم همواره درست‌ترین و بهترین انتخاب را انجام می‌دهند. نمونه‌های زیادی وجود دارد که اکثریت در یک انتخابات آزاد، لزوما بهترین گزینه را برنگزیده‌اند. حداکثر یک پوپولیست را برگزیده‌اند یا انتخاب نامطلوب دیگری کرده‌اند که بعد‌ها همان مردم، حاصل آن را دیده و چشیده‌اند.

اما سؤال اینجاست که آیا به‌واسطه این احتمال که مردم ممکن است در یک انتخابات آزاد، لزوما انتخاب نادرست را انجام دهند، باید اصل انتخاب مردم از آنان سلب شود؟ آن را واگذار به یک جمع محدود مصلح یا خیّر کنند تا به‌جای مردم انتخاب کرده یا خودشان کشور را اداره کنند؟ تجربه تاریخی مبین آن است که اگرچه در مواردی مردم ترامپ‌ها را انتخاب می‌کنند، اما در بلندمدت، سلب حق انتخاب از مردم، هزینه به‌مراتب سنگین‌تری به بار می‌آورد. همین مناظره‌های انتخاباتی فرصتی برای پالایش دموکراسی در غرب خواهد بود.

ارسال نظرات