فرارو- When They See Us در مورد یکی از مهمترین پروندههایی قضایی تاریخ شهر نیویورک است، پرونده تجاز و ضرب و شتمی که درست فرودین ۳۱ سال پیش اتفاق افتاد. حدود حوالی ساعت ۹ و ۱۰ شب گروهی بزرگ از نوجوانهای کم سن و سال قطاری و پشت سر هم به سمت پارک مرکزی نیویورک یا همان سنترال پارک حرکت میکنند و در مسیر حرکتشان در پارک کمتر چیزی را سالم باقی میگذارند.
آنها برخی از رهگذرها را کتک زده و از آنها دزدی میکنند و به سمت تاکسیها سنگ میاندازند. برای اکثر این نوجوانها و جوانهای سیاهپوست و گاها لاتین که از مناطق فقیر نشین میآیند، چنین اوباشگریها و وحشیبازیهایی احتمالا نوعی ابزار برای خالی کردن انرژی و خشم است. اما از این جمعیت زیاد حدودا ۳۰ نفری، بسیاری هم صرفا به خاطر کنجکاوی به دنبال قطار هم نوعانشان راه افتادهاند و نقشی در این اتفاقات ندارند.
با آسیب دیدن چند نفر از رهگذرها، پلیس از راه میرسد و تعداد زیادی از این نوجوانها و جوانها دستگیر میشوند، اما همهچیز زمانی رنگ و بوی ترسناکتری به خود میگیرد که در حوالی نیمه شب، تن تقریبا بیجان دختری رها شده در بوتههای پارک پیدا میشود. این قربانی، تریشا میلی، زن ۲۸ ساله سفید پوستی است که آن شب برای دویدن به پارک آمده بوده و حالا مورد تجاوز و ضرب و شتمی وحشیانه قرار گرفته، به شکلی که پزشکها امیدی به بازگشتش از کما ندارند.
جنایت وحشتناکی است و مدتی هم میشود آمار چنین اتفاقاتی در نیویورک بالا رفته، بنابراین پلیس نیویورک میخواهد در سریعترین زمان ممکن پرونده را به نتیجه برساند. پس چه متهمانی بهتر از نوجوانهایی که درست همان شب مشغول کتک زدن مردم و پرسه زدن در پارک بودهاند؟ تعدادی از این نوجوانها دستگیر میشوند که مهمترین آنها ۵ نفر به اسمهای کوری، آنتران، یوسف، ریموند و کوین هستند. هیچ مدرک فیزیکی وجود ندارد که این ۵ نفر را به جنایت مرتبط کند، اما این نوجوانهای سیاهبخت ساعتها بدون حضور وکیل و پدر و مادرشان تحت بازجویی قرار میگیرند، بدون آنکه حتی استراحتی کنند یا لقمهای از دهانشان پایین برود. کاراگاههای پلیس ساعتها به آنها فشار میآورند که اگر اعتراف کنی، میتوانی به خانه بروی. در نهایت این فشارها هم جواب میدهد و آنها متن اعترافاتی را امضا میکنند که هیچی از آن نمیفهمند.
اصولا اسپویل کردن سریالها و فیلم سینماییهایی این شکلی که داستانی واقعی را روایت میکنند و حالتی مستند گونه دارند، معنای چندانی ندارد، اما اگر هیچ آشنایی قبلی با پرونده Central Park Five ندارید، به نظرم بهتر است بیشتر از این در مورد داستان When They See Us و این پرونده تاریخی صحبت نکنیم تا خودتان جریان محکومیت و سرگذشت این نوجوانها را تماشا کنید.
خوشبختانه یکی از ویژگیهای مهم سریال این است که ایوا دوورنی از پتانسیلهای یک مینی سریال درام استفاده میکند تا داستان زندگی قربانیهای این پرونده را از نگاهی بسیار شخصیتر به تصویر بکشد. به بیان بهتر، سریال در مورد ۵ نوجوان سیاهپوست و لاتین نیست که قربانی نژادپرستی سیستماتیک شدهاند، سریال در مورد کوین ریچاردسون، یوسف سلام، آنتران مککری، ریموند سانتانا و کوری وایز است.
When They See Us در همان ۴ اپیزود به زیبایی و ظرافت تمام زندگی هر کدام از این ۵ نفر را به صورت انفرادی و منحصر به فرد دنبال میکند و البته بازیگران این نقشها، چه بازیگران سن نوجوانی و چه بازیگرانی که برای دوران بزرگسالی انتخاب شدند، در ایفای نقش خودشان غوغا میکنند.
When They See Us یک مستند نیست و مثل هر سریال ژانر درام دیگری که از اتفاقات واقعی الهام گرفته، المانهای احساسی و داستانپردازیهای از نگاه خود را دارد. اما هیچ کدام از این سکانسها و دیالوگها واقعگرایی داستان را زیر سوال نمیبرند و اتفاق و جزییاتی را دستخوش تغییر نمیکنند. اینکه در یکی از سکانسهای برجسته سریال، مادر یکی از نوجوانها بعد از دیدن مصاحبه ترامپ در تلویزیون میگوید «باید این متعصب رو دیگه تو تلویزیون راه ندن» احتمالا زایده تخیل نویسندههای سریال است، اما ترامپ واقعا در آن زمان هزینه قابل توجهی کرده و تبلیغی در اکثر روزنامهها آگهی زده بود که متهمان پرونده سنترال پارک باید اعدام شوند. این سکانس کاملا با منظور سیاسی و با این هدف طراحی شده تا به مردم آمریکا یادآوری کند این همان مردی است که حالا رییس جمهورمان شده، اما خب در عین حال واقعیت هم دارد. برای همین به نظرم اتفاقا این چاشنیهای اضافه نه تنها به رئالسیم داستان ضربهای نمیزنند، بلکه When They See Us را هوشمنداتهتر و باارزشتر هم میکنند.
شگفتی دیگر When They See Us که آن را به یکی از بهترین سریالهای ژانر خود و البته سال ۲۰۱۹ تبدیل میکند، این است که سریال هیچ کدام از جنبههای این فاجعه را از یاد نمیبرد و به شکل باورنکردنی و تحسینبرانگیزی چنین کاری را تنها در ۴ اپیزود انجام میدهد. اپیزود چهارم درست مانند مینی سریال The Night of خود به تنهایی نشان میدهد که فساد و مشکلات حاکم در زندانها چه بلایی بر سر حتی گناهکاران میآورد، چی برسد به آنهایی که به اشتباه محکوم و زندانی شدهاند. قسمت سوم زندگی را نگاه افرادی به ما نشان میدهد که مجازاتی را که باید یا نباید کشیدهاند و تحمل کرده اند، اما اجتماع و سیستم به آنها هیچ شانس دوبارهای نمیدهد و زندگی بیرون و داخل از زندان برای آنها فرقی ندارد.
اپیزود دوم سیستم قضایی را هدف میرود و بدون هیچ سانسوری نشان میدهد که اگر سیستم بخواهد شما زندانی شوید، انتخاب دیگری جز پذیریش آن برایتان باقی نمیماند و چطور دادگاهها، قاضیها و سیستم قضایی به سادگی آب خوردن میتواند هر بیگناه بیپناهی را به هر جرمی محکوم کند. قسمت اول هم شاید در ظاهر در مورد نژادپرستی باشد، اما مهمتر از آن به همه ما یادآوری میکند که چقدر فکرها و عقایدمان در قضاوتمان از دیگران تاثیر میگذارند و این موضوع محدود به آمریکا، ایران یا هیچ کشوری خاصی نیست. برای همین دلایل به نظرم باید When They See Us را در لیست سریالهای تاثیرگذار و بسیار با کیفیتی قرار داد که شاید تماشایش لذتبخش نباشد و اتفاقا بیشتر قلبتان را به درد آورد، ولی به نظرم یک جورایی دیدنشان برای همه ما واجب است.
منابع: vigiato.net
zoomg.ir